سفر بایدن پایان برجام نخواهد بود

حشمت ا... فلاحت پیشه نماینده ادوار مجلس  
 
 
 


دو سفر در طول يک هفته آينده در منطقه تاثير جدي در تحولات منطقه خاورميانه خواهد داشت. يکي سفر بايدن به سرزمين‌هاي اشغالي و عربستان و ديگري سفر برنامه‌ريزي شده پوتين به ايران. معتقدم اين دو سفر با هم مرتبط خواهند بود ضمن اينکه تحولات مربوط با هم بر هم اثر متقابل هم خواهند داشت. سفر بايدن در شرايطي انجام مي‌شود که فضاي فکري مقامات آمريکايي، صهيونيستي و عربستاني با هم متفاوت است و سخت است که اين سه فضاي فکري به يک راهبرد مشترک برسد. حداقل راهبردي که جنبه عملي داشته باشد. فضاي فکري بايدن و دولت آمريکا تقويت بازار انرژي و ايجاد مسئوليت بيشتر براي عربستان و برخي کشورهاي عربي است براي اينکه آمريکايي‌ها از اين بحران انرژي گذر کنند. فضاي فکري صهيونيست‌ها تحميل يک چتر امنيتي به منطقه در قالب طرح ايران هراسي است و فضاي فکري عربستاني‌ها هم تعمير مناسبات خراب شده اخيرشان با آمريکا و پيگيري يکسري دغدغه‌هاي منطقه‌اي مثل يمن است. به هر حال اينکه اين سه راهبرد به‌هم برسند، سخت است به‌ويژه اينکه الان در موضوع اول کشورهاي عربي و عربستان با حداکثر ظرفيت در بازارهاي انرژي حضور دارند و تنها ظرفيت بکري که وجود دارد، ايران است که خيلي سريع مي‌تواند بيش از 3ميليون بشکه نفت اضافه به بازار تزريق کند. موضوعي که عامل پيشنهاد مکرون در نشست گروه هفت بود و از طرفي با قراردادهاي کوتاه مدت و بلندمدت ايران مي‌تواند خيلي سريع در بازار گاز دنيا هم صاحب نقش شود. ولي بعد از اينکه برجام به نتيجه نرسيد، الان بايدن بيشتر يک سفري را دارد انجام مي‌دهد که به رغم اينکه در منطقه سعي مي‌کند تحليل امنيتي بر آن بار کنند، سفر بايدن براي آمريکا بيشتر يک سفر اقتصادي است. دليلش اين است که راهبرد اصلي آمريکا، راهبرد مقابله با دو تهديد اصلي است: يک تهديد هژمونيک آمريکا و غرب در چين که ديديم در نشست گروه هشت هم 800ميليارد دلار براي مقابله با چين پيش بيني شد و دوم، مقابله با تهديد نظامي فيزيکي روسيه و احياي جنگ سرد که در اوکراين داريم مي‌بينيم. در گروه هفت موضوع ايران بيشتر به عنوان يک چالش و بيانيه‌اي مطرح شد و در آنجا هم بحث اولويت ديپلماسي کماکان در دستور کار قرار گرفت. لذا معتقدم به ميزاني که بايدن در سفرش پيام‌هاي مختلفي را براي ايران ارسال کند با سورپرايز طرف ايراني مواجه خواهد شد. يعني به عبارتي ايرانيان براي سفر بايدن سورپرايز خواهند داشت و همين آمريکايي‌ها را دچار احتياط خواهد کرد و سعي مي‌کنند نوعي همراهي محتاطانه با برخي از دغدغه‌هاي صهيونيستي ارتجاعي را داشته باشند ولي بيشتر سعي‌شان اين است که بهره اقتصادي ببرند و مسائل منطقه را در قالب راهبرد مديريت منطقه‌اي دنبال کنند. آمريکايي‌ها سعي نمي‌کنند دوباره در چالش‌هاي منطقه‌اي گرفتار شوند و چالش‌هاي هژمونيک و جنگ سردي خودشان را به حاشيه برانند. بنابراين در سمت ديگر هم اتفاق ديگري مي‌افتد که سفر پوتين به تهران است. سفري که برنامه‌ريزي شده است ولي به نظر مي‌رسد متن مذاکرات طرف‌هاي ايراني و روسي بسته به نوع رفتاري که بايدن در منطقه دارد، متفاوت خواهد بود. اگر بايدن سعي کند نوعي همراهي را به سمت ايجاد حتي بلوک منطقه‌اي نشان دهد حتما طرف‌هاي ايران و روسيه هم چاره‌اي نخواهند داشت غير از اينکه يکسري کلمات داراي مضمون راهبردي را در نشست و بيانيه‌هاي مشترک و توافقات خودشان مطرح کنند و اين موضوعي است که آمريکايي‌ها همواره از آن نگراني دارند. لذا من معتقدم سفر بايدن پايان برجام نخواهد بود بلکه ايشان فقط يک مدت سعي مي‌کند منافذي را ايجاد کند که در آن دغدغه‌هاي عربي ارتجاعي ديده شود ولي کماکان اولويت آمريکا را براساس موضوع برجام شکل دهد. اگر اين سفر بايدن سفري باشد که در قالب ايران هراسي تعريف شود، معتقدم حداقل از طرف ايراني‌ها بايد مرگ برجام اعلام شود ولي اگر نه، بايدن بيشتر در قالب سياست بهره‌گيري اقتصادي از متحدان عرب و منطقه‌اي کردن چالش‌هاي خاورميانه حرکت کند، امکان اينکه دور تازه‌اي از مذاکرات برجام را حتي بعد از اين دو سفر مهم داشته باشيم، وجود دارد و بايد منتظر بود که ببينيم آيا بايدن به گونه‌اي عمل مي‌کند که ايراني‌ها سورپرايزهاي جدي خودشان را در مقابل آمريکايي‌ها رو کنند؟ رفتارهايي که مي‌تواند از يک سمت هم منجر به تصاعد و گسترش بحران شود و يا از سمت ديگر مي‌تواند زمينه را براي مذاکرات بيشتر فراهم کند. به شخصه معتقدم اگر بايدن از نزديک در جريان تحولات منطقه‌اي خاورميانه قرار بگيرد و در قالب سياست عملگرايانه دولت آمريکا عمل کند، مجبور است که کماکان فرصت را براي ديپلماسي فراهم نگه دارد.