ریل‌گذاری برای آنکارا در تهران

نشست سه‌جانبه سران کشور‌های ایران، روسیه و ترکیه در تهران، با توجه به تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. دستور کار این نشست اینگونه بیان شده که درخصوص امنیت مرز‌های جنوبی ترکیه و بازگشت آوارگان سوری به کشورشان از ترکیه متمرکز است. بهانه نخ‌نمای ترکیه که در دهه‌های گذشته با برجسته کردن مسئله پ‌ک‌ک و کرد‌های ترکیه و سوریه عامل توسعه‌طلبی ترکیه در شمال عراق و سوریه بوده، امروز از سوی اردوغان به کارتی برای انتخابات پیش رو در ترکیه تبدیل شده تا از خلأ اهتمام بین‌المللی در سوریه بهره جسته و مناطقی را از خاک سوریه به اشغال درآورد. شاید اردوغان با ژست آمادگی برای حمله به شمال سوریه، به‌دنبال امتیازگیری در این نشست سه‌جانبه باشد، ولی باید به‌خوبی درک کند که تجریه اوکراین پیام روشنی به ترکیه است که هرگونه ماجراجویی ممکن است به قطع انتقال گاز از ایران و روسیه به ترکیه منجر شود که سرنوشت اروپا را برای ترکیه رقم بزند. بهتر است که ترکیه حاکمیت سرزمینی سوریه را در گام‌های واقعی محترم بشمارد و به بازیگری سازگار تبدیل شود و نگرانی‌های خود را از مسیر‌های عقلانی دنبال کند. اردوغان در سال‌های جنگ تروریستی در سوریه، نقش مخربی داشته و حامی اصلی بسیاری از دسته‌جات تروریستی بوده و از آوارگان جنگی سوریه در ترکیه، دلالی و کاسبی قابل‌توجهی از اروپایی‌ها به دست آورده و وقت آن است که این رویکرد را کنار گذاشته و اجازه بازگشت آن‌ها به کشورشان را صادر کند. واقعیت این است که نشست سران سه کشور که امروز (سه‌شنبه) در تهران صورت می‌پذیرد، صرفاً در چارچوب پرونده سوریه محدود نمی‌شود و محور‌های دوجانبه‌ای را نیز دارد که بسیار فراتر از دستورکار‌های پرونده سوریه است. در پرونده سوریه، باید به اردوغان تفهیم شود که ادامه نقش‌آفرینی در پروژه تروریستی و بی‌ثبات کردن سوریه، نه‌تن‌ها برای ترکیه، منافع شرافتمندانه در بر ندارد، بلکه می‌تواند از ریل امریکایی و صهیونیستی خارج شده و در کنار ایران و روسیه از موقعیت و منافع مهم‌تری برخوردار شود.
دیدار‌های دوجانبه ایران و روسیه می‌تواند یکی از مهم‌ترین دیدار‌های ناشی از تحولات جهانی باشد و ماهیت جدیدی به اتحاد ائتلاف‌های نوین ببخشد. روسیه باید موضع اخیر سیدحسن نصرالله درمورد منابع نفت و گاز در شرق مدیترانه را در تراز راهبردی درک کند و برای اینکه سیاست تنبیه گازی و نفتی علیه غرب و امریکا به حاصل بنشیند، در کنار حزب‌الله و لبنان و مسئله استخراج منابع انرژی قرار گیرد و حداقل در تأمین نیاز‌های انرژی لبنان تا زمان استخراج گاز و نفت، نقش فعال داشته باشد. این یکی از محور‌هایی است که باید پوتین و رئیسی روی آن نقشه راه روشنی تعریف کنند. بحران در اوکراین که امروز در مرز شکست پروژه جنگ‌افروزی امریکایی و غربی علیه روسیه قرار گرفته، تأثیر ریشه‌ای در مسیر‌های تجارت جهانی به‌جای گذاشته و روسیه حتی نمی‌تواند به مسیر‌های مربوط به اقیانوس آرام، تکیه چندانی داشته باشد و بهترین، امن‌ترین و ارزان‌ترین مسیر تجارت کالا و انرژی از خاک ایران است که به جز عایدات مالی و تجاری دوجانبه، جایگاه مهمی در مقابله با رویکرد‌های امریکایی در قبال ایران و روسیه دربردارد.
یکی از دلایل و انگیزه‌های سفر بایدن به غرب آسیا و تأکید بر امنیت آبراه‌ها، به مفهوم سیطره بر مفاصل آبراهی در تجارت روسیه و چین است و نشانه‌ای اهمیت جدید تنگه هرمز و باب‌المندب و دریای سرخ است. همین امر فصل جدید از همکاری‌های ایران و روسیه و چین است که باید از امنیت واقعی آبراه‌های پیرامونی دفاع کنند و به موازات آن باید در پرونده‌های منطقه‌ای نیز فصل جدیدی از همکاری سیاسی و دیپلماتیک و بشردوستانه در یمن، عراق، سوریه و لبنان را ساماندهی کنند. دیدار پوتین و رئیسی باید به خلق معادلات جدید ژئوپلتیکی و اقتصادی و ترانزیتی و امنیتی پرداخته و دیگر کشور‌های مرتبط با این نیاز راهبردی را نیز همراه کنند. اگر ملزومات مسیر‌های ترانزیتی شمال، جنوب و شرق به غرب، تنها حاصل دیدار‌های دو‌جانبه با روسیه و ترکیه باشد، که اقلام متنوعی از تجارت کالا را بدان مرتبط بدانیم، زیرساخت‌های جدیدی در مناسبات سیاسی، اقتصادی و تجاری و امنیتی و متکی به جغرافیای ایران و با کارکرد‌های راهبردی و جریانی شکل خواهد گرفت.