بازگشت به نقطه صفر!

گروه ورزش/ بعد از دو هفته پر از حواشی و استرس  در نهایت هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال تصمیم به ابقای دراگان اسکوچیچ در غیر منتظره ترین حالت ممکن گرفت. فوتبال ایران و تیم ملی در حالی این روزهای عجیب را سپری کرد که فقط 123 روز تا آغاز جام جهانی باقی مانده بود و در این مجال اندک تنها تیم صعود کرده به جام جهانی بود که با معضلی به نام بلاتکلیفی روی نیمکت مواجه شده بود؛ معضلی که دست پخت شور مدیران فدراسیون برای تیم ملی بود!
بازگشت به نقطه صفر
هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال پس از تصمیمی که در جلسه هفته گذشته خود مبنی بر برکناری دراگان اسکوچیچ گرفت، با پیشنهاد میرشاد ماجدی و دیگر اعضای هیئت رئیسه بدون این که صورت‌جلسه‌ای در این خصوص امضا کنند به صحبت‌های اسکوچیچ گوش دادند.میرشاد ماجدی سرپرست فدراسیون و حسن کامرانی فر دبیرکل فدراسیون فوتبال پس از این جلسه با چند تن دیگر از اعضای هیئت رئیسه جلسه‌ای غیرعلنی را برگزار می‌کند که در آن جا مشخص می‌شود با وجود معرفی امیر قلعه نویی و جواد نکونام تنها با علی دایی مذاکره خود را ادامه دهند تا او بار دیگر هدایت تیم ملی ایران را بر عهده بگیرد.از این رو تماس‌های متوالی و مستمر با علی دایی گرفته می‌شود تا او نظر خود را عوض کند و جانشینی دراگان اسکوچیچ را بپذیرد. با این حال دایی در تماس‌های چند باره‌ای که از سوی مسئولان وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و حتی نهادهای بالادستی با او گرفته می‌شود به هیچ وجه راضی به پذیرش این پیشنهاد نمی‌شود.مسئولان فدراسیون فوتبال از علی دایی خواستند تا شروط خود را ارائه دهد اما او باز هم حاضر نمی‌شود موضوعی را اعلام کند تا به هرگونه رایزنی برای بازگشت دایی به جایگاه سرمربی تیم ملی ایران پایان دهد.پس از اطلاع وزارت ورزش از مخالفت دایی با این درخواست، پیشنهادهایی همچون امیر قلعه نویی و جواد نکونام روی میز ماجدی قرار می‌گیرد اما مخالفت حداکثری با حضور آن ها مانع از هرگونه تصمیم در این خصوص می‌شود. به طور خلاصه بعد از پاسخ منفی دایی و واکنش منفی اهالی فوتبال به حضور امیر قلعه نویی و البته جواد نکونام یک بار دیگر ابقای اسکوچیچ به طور جدی روی میز قرار می گیرد. در واقع بازگشت به نقطه صفر تنها راه باقی مانده برای فدراسیون بود.
چالش جدید اسکوچیچ
مسلما در فاصله 123 روز مانده تا جام جهانی برکناری سرمربی تیم ملی و معرفی سرمربی جدید بدترین تصمیم ممکن بود و با توجه به همین مسئله می توان ابقای اسکوچیچ را یک تصمیم منطقی تلقی کرد؛یک تصمیم منطقی که البته تبعات منفی زیادی برای فوتبال ایران و تیم ملی خواهد داشت. بعد از ایجاد دودستگی حالا اسکوچیچ علاوه بر بازگشت وحدت و همدلی به رختکن تیم ملی،یک چالش جدید و جدی دیگر هم خواهد داشت و آن اثبات دوباره خود به عنوان سرمربی و نفر اول تیم ملی خواهد بود.هر چند که اسکوچیچ در اولین واکنش خود بعد از ابقا با اطمینان از موفقیت تیم ملی سخن گفته اما واقعیت این است که همه مردم ایران حق دارند در این شرایط نگران تیم ملی و نتایجش در جام جهانی باشند. دودستگی در رختکن، ابقای اسکوچیچی که قطعا نمی تواند اقتدار سابقش را داشته باشد و تعداد بازی های تدارکاتی و مسیر آماده سازی تیم ملی هر کدام به تنهایی می توانند تضمینی برای ناکامی یک تیم باشند که تیم ملی کشورمان همه آن ها را با هم دارد! به همه این معضلات وضعیت نابسامان و بلاتکلیف فدراسیون فوتبال را هم اضافه کنید؛فدراسیونی که بعد از دوران عجیب و غریب با عزیزی خادم حالا با سرپرست موقت هم شرایط خوبی ندارد تا امیدها به تیم ملی در آستانه جام جهانی به حداقل برسد.هر چند که در بیانیه فدراسیون صحبت از اتحاد و همدلی و حمایت شده اما در کنار این واژه های امید بخش نمی توان به راحتی از واقعیت و منطق گذشت! پس آقایان اجازه دهید همچنان نگران باشیم!
 
 
 


محوری
نسخه‌ای روان‌شناسانه برای  «   اسکوچیچ»  !
اگر ویژگی‌های شخصیتی فردی با خصوصیات شغلی حرفه‌اش هماهنگ نباشد  خودش دچار فرسودگی شغلی و دیگران ناراضی از عملکردش می‌شوند، سرمربی تیم‌ملی  باید چه کند؟
مهدی خراسانی| ‌ کارشناس‌ارشد روان‌شناسی‌بالینی
 فقط چهار ماه تا اولین بازی ایران در جام‌جهانی 2022 باقی مانده است اما به‌جای آرامش که یکی از رموز موفقیت در هر کاری است، حاشیه‌های عجیب‌و‌غریبی گریبان تیم‌ملی فوتبال کشورمان را گرفته است. «دراگان اسکوچیچ»، اواخر هفته گذشته از سوی کمیته فنی فدراسیون فوتبال از سرمربیگری تیم‌ملی فوتبال ایران برکنار شد اما هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال، رای صادر شده از سوی کمیته فنی را وتو کرد. سرمربی تیم‌ملی فوتبال کشورمان که تاریخ‌سازترین صعود ادوار تاریخ جام‌جهانی را برای ما رقم زد، حالا روزهای پردردسرتری را پیش رو دارد. واضح است که در این مطلب  به نکات فنی عملکرد «اسکوچیچ» نمی‌پردازیم اما موضوعی که می‌خواهیم از آن بگوییم اگر اهمیتش بیشتر از نکات فنی نباشد، کمتر نیست و آن چیزی نیست جز ویژگی‌های شخصیتی آقای سرمربی که موافقان و مخالفانش، این روزها درباره‌اش زیاد صحبت می‌کنند.

    تاثیر ویژگی‌های شخصیتی در موفقیت شغلی  
هر فردی دارای ویژگی‌های شخصیتی است که از دیگر افراد متمایز می‌شود. مثلا یک فرد برونگراست و دیگری درونگرا. یکی  به کارهای فنی علاقه دارد و دیگری به کارهای اجتماعی و فرهنگی. هر شغلی هم ویژگی‌های خاص مربوط به خودش را دارد. در یک شغل نیاز است که فرد یک کار ثابت انجام دهد مثل بایگانی در یک اداره، اما در شغلی دیگر لازم است در مکان‌های مختلف حضور داشته باشد مانند خبرنگار. حال نکته این جاست که اگر ویژگی‌های مخصوص به یک شغل با ویژگی‌های شخصیتی یک فرد هماهنگ باشد، این هماهنگی نتیجه بسیار مناسبی را هم برای فرد و هم برای دیگران در پی دارد. در این شرایط، خود فرد به رضایت شغلی می‌رسد و دیگران هم اعم از مدیرانش، اطرافیان و... از کار او راضی‌اند. اگر هم برعکس باشد، یعنی ویژگی‌های شخصیتی فرد با خصوصیات شغلی که به آن اشتغال دارد هماهنگ نباشد، دچار فرسودگی شغلی می شود و دیگران دچار نارضایتی از عملکرد او می‌شوند.
    سرمربیگری یک حرفه مدیریتی
حالا برمی‌گردیم به داستان «اسکوچیچ». شغل سرمربیگری فوتبال از مشاغلی است که در رده حرفه‌های مدیریتی قلمداد می‌شود. یک مدیر در کنار این که لازم است مراقب و دلسوز کارمندش باشد، باید بتواند منافع سازمان را بر منافع شخص ترجیح دهد. با بی‌نظمی و بی‌انضباطی قاطعانه برخورد کند تا جلوی اتفاقات مشابه گرفته شود و عنان کار از کفش خارج نشود. همچنین یک مدیر باید در بین کارمندانش مقبولیت داشته باشد تا دستوراتش اجرا شود. بنابراین به صورت خلاصه مدیر باید بتواند نیروهای سازمان را در جهت اهداف سازمان بسیج کند و در این راه نگذارد حواشی، مانع رسیدن سازمان به اهداف مدنظر شود.
    مماشات به‌جای قاطعیت، بلای جان اسکوچیچ
در عملکرد مربیان بزرگ هم این منش را بسیار دیده‌ایم. مانند برخورد بلاژویچ با خداداد عزیزی، کی‌روش با سیدمهدی رحمتی و برانکو ایوانکوویچ با پیام صادقیان، محسن مسلمان و... . این افراد جایی که احساس کردند بی‌نظمی یک بازیکن ممکن است برای دیگران الگو شود، قاطعانه ایستادگی کردند، همچنان که اقتدار کی‌روش همواره نقل محافل ورزشی بوده و حتی فدراسیون برای ارتباط با او، حد و مرزی قائل بود چه برسد به بازیکنان، اما در مورد اسکوچیچ این مطلب مشاهده نمی‌شود و شاهد مماشات بسیار زیاد او و برگشتن از تصمیماتش بوده‌ایم. مثلا خیلی زود مهدی طارمی را بخشید، با این که بازیکنان استقلال را توبیخ کرده بود دوباره آن‌ها را به اردوی تیم ملی دعوت کرد و... .
    شخصیت مربی مهم‌تر است یا دانش او؟
در این جاست که مشاهده می‌کنیم ویژگی‌های شخصیتی اسکوچیچ با ویژگی‌هایی که شغل او می‌طلبد، انگار هماهنگی ندارد. اسکوچیچ فردی است که تا حد امکان از تنش دوری می‌جوید، هر شرایطی را که  از طرف فدراسیون تحمیل  می شود، می پذیرد، روحیه‌ای نرم و آرام دارد و در یک کلام فردی مهربان است، اما سرمربیگری تیم‌ملی با تنوع بالای سلیقه‌های بازیکنان و... روحیه‌ای مقتدر می‌طلبد که مجموعه تیم ملی را از حواشی دور کند. وقتی حرفی را می‌زند، قاطعانه روی آن بایستد و اجازه دخالت دیگران را ندهد. چه بسا بتوان گفت که شخصیت یک سرمربی از دانش او بسیار مهم‌تر باشد چراکه همین شخصیت است که آرامش را به تیم وارد و کمک می‌کند بازیکنان از حداکثر توان خود استفاده کنند. البته صفاتی مانند قاطعیت و اقتدار اگرچه ذاتی است اما با تمرین، تجربه و بالابردن دانش تخصصی و استفاده از دستیاران قوی قابل جبران است، نسخه‌ای که امیدوارم زودتر به دست آقای اسکوچیچ برسد وگرنه معلوم نیست این بار کج در جام‌جهانی، به سرانجام مطلوبی برسد یا نه.