آب هیرمند، همچنان بلاتکلیف

مسئولان افغانستان زیر بار اعداد و ارقام ایران در خصوص حقابه هیرمند نمی‌روند. این خبری است که «علی سلاجقه» رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست کشور با اشاره به آخرین وضعیت رهاسازی حقابه رودخانه هیرمند به رسانه‌ها می‌دهد. چندی پیش، وزارت نیرو در سکوت خبری، میزبان هیأتی از کشور افغانستان بود. برخی رسانه‌ها نوشتند که این هیأت با هدف رایزنی در خصوص قرارداد حقابه ایران و اختصاص  آب هلمند به ایران آمده‌اند. رسانه‌های افغانستان نیز به نقل از فاروق اعظم به‌عنوان مشاور این هیأت اعلام کرده بودند که این مذاکرات برای اجرای مفاد قرارداد بین ایران و افغانستان (منعقد در سال 1351) در خصوص آب رودخانه هیرمند انجام می‌شود. ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان نیز در گفت‌و‌گو با رسانه‌های این کشور مسأله حقابه بین ایران و افغانستان را یک مسأله حل شده دانسته و تأکید کرده بود: «در صورتی که طرف افغانستانی به اندازه کافی آب داشته باشد، ایران هم از این آب بهره خواهد برد.» تأکید سخنگوی طالبان روی «آب به اندازه کافی» همان روزها هم بسیاری را به این نتیجه رساند که این مذاکرات هم پایانی بر گفت‌و‌گو و پرداخت حقابه هیرمند نمی‌نویسد. حالا هم علی سلاجقه به ایسنا، می‌گوید: «وزارت نیرو با همتایان خود در کشور افغانستان جلسه داشته اما متأسفانه این جلسات به نتیجه نرسیده است چون طرف مقابل زیر بار اعداد و ارقام ما نمی‌رود.»

​​​​​​​زیست بوم- مسئولان افغانستان زیر بار اعداد و ارقام ایران در خصوص حقابه هیرمند نمی‌روند. این خبری است که «علی سلاجقه» رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست کشور با اشاره به آخرین وضعیت رهاسازی حقابه رودخانه هیرمند به رسانه‌ها می‌دهد.
چندی پیش، وزارت نیرو در سکوت خبری، میزبان هیأتی از کشور افغانستان بود. برخی رسانه‌ها نوشتند که این هیأت با هدف رایزنی در خصوص قرارداد حقابه ایران و اختصاص هر دو درسته آب هلمند به ایران آمده‌اند. رسانه‌های افغانستان نیز به نقل از فاروق اعظم به‌عنوان مشاور این هیأت اعلام کرده بودند که این مذاکرات برای اجرای مفاد قرارداد بین ایران و افغانستان (منعقد در سال 1351) در خصوص آب رودخانه هیرمند انجام می‌شود. ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی طالبان نیز در گفت‌و‌گو با رسانه‌های این کشور مسأله حقابه بین ایران و افغانستان را یک مسأله حل شده دانسته و تأکید کرده بود: «در صورتی که طرف افغانستانی به اندازه کافی آب داشته باشد، ایران هم از این آب بهره خواهد برد.» تأکید سخنگوی طالبان روی «آب به اندازه کافی» همان روزها هم بسیاری را به این نتیجه رساند که این مذاکرات هم پایانی بر گفت‌و‌گو و پرداخت حقابه هیرمند نمی‌نویسد. حالا هم علی سلاجقه به ایسنا، می‌گوید: «وزارت نیرو با همتایان خود در کشور افغانستان جلسه داشته است اما متأسفانه این جلسات به نتیجه نرسیده است چون طرف مقابل زیر بار اعداد و ارقام ما نمی‌رود.» پیش از سلاجقه، احمد وحیدی وزیر کشور نیز در گفت‌و‌گو با رسانه‌ها به عملیاتی نشدن قول‌های مربوط به حقابه هیرمند تاکنون خبر داده و گفته بود: «حقابه هیرمند یک حق قانونی و حقوقی برای ایران است. نماینده ریاست‌جمهوری با طالبان در این زمینه صحبت‌هایی کرده‌اند، قول‌هایی داده شده است که هنوز عملیاتی نشده و امیدواریم به‌زودی عملیاتی شود.»



تمرکز افغانستان روی آب‌های مرزی مشترک با ایران
سیده زهرا قریشی، کارشناس دیپلماسی آب و هیدروپلیتیک در واکنش به عملکرد دولت افغانستان در توئیتر خود می‌نویسد: «در افغانستان کسانی در سمت مدیریت بودند و فرار کردند که در دوران مدیریتشان مهم‌ترین شهر افغانستان، کابل، آب آشامیدنی نداشت و ایشان برای تأمین آب کابل هم عجله و اصراری نداشتند؛ اما با عجله و اصرار سد کمال خان را که هنوز تکمیل نشده بود افتتاح کردند.»
قریشی به نکته‌ای اشاره می‌کند که در رسانه‌ها کمتر به آن پرداخته شده است. او می‌نویسد: «امثال ایشان هیچ گاه از آبی که از افغانستان به سمت پاکستان روانه است چیزی نمی‌گویند، آب رودخانه کابل ظاهراً آبروی افغانستان نیست، اما آب هیرمند که برای آن معاهده رسمی وجود دارد و حقابه مردم ایران است، آبروی افغانستان نامبرده می‌شود.این در حالی است که آب آبروی کسی نیست، حق شرب و زراعت است. حق کودکان و سالمندان است.رسیدگی به حقابه هیرمند، بی‌آبرویی و خیانت نیست. بی‌کفایتی شما در حداقل تأمین آب شرب مردم افغانستان بی‌کفایتی و خیانت است و در تاریخ ثبت می‌شود. بی‌جهت مسأله آب هیرمند را سیاسی نکنید و با اطلاع‌رسانی نادرست افکار عمومی را از بی‌کفایتی خود منحرف نکنید.»

سیاست آبی افغانستان
سیاست‌های آبی دولت افغانستان پیش از به قدرت رسیدن طالبان را امریکا، هلند و ترکیه نوشته‌اند و طالبان هم همان سیاست را دنبال می‌کند. افغانستانی‌ها سال گذشته برخلاف قرارداد هلمند نه تنها حقابه 820 میلیون مترمکعبی را به ایران پرداخت نکردند که با انحراف آب هیرمند، حقابه زیستی و کشاورزی هامون و اهالی سیستان ایران را به سمت شوره‌زارهای گودزره منحرف کردند. مردم این منطقه همچنین دلنگران ساخت سدی بزرگتر از سد کمال خان روی «فراه رود» هستند. افغانستان پس از سقوط طالبان در سال 2001 مأموریت ویژه‌ای برای خود نوشت که ساخت حداقل 104 سد در آن دیده شده بود. کارشناسان بین‌المللی از آن به «مأموریت هیدرولیکی» یاد می‌کردند. دولت گذشته افغانستان ساخت بالغ بر 35 سد و 34 طرح انحراف آبی روی هیرمند و 14 سد و 8 طرح انحراف آبی روی هریرود را در برنامه داشت که ساکنان سیستان دو سوی مرز را دچار خشکسالی شدید می‌کند. بهنام اندیک دانشجوی دکترای مهندسی محیط‌ زیست با گرایش منابع آب  از دانشگاه تهران هم به کمبود آب در جنوب شرقی ایران، مسأله خشک شدن تالاب هامون و اثرات زیان بار آن بر سلامت جوامع محلی چه در ایران و چه در خود افغانستان می‌پردازد و به رسانه‌ها می‌گوید: «اگر خوزستان ایران سالیان سال از پس توسعه‌های آبی ترکیه و خشک شدن تالاب‌های میان‌رودان آماج ریزگردها بوده است و با مشکلات ناشی از این ریزگردها مواجه شده، خشک شدن هامون نیز که بخشی قابل‌توجهی از آن در خاک خود افغانستان قرار دارد همین رهاورد را نه تنها برای شرق ایران که برای بخش‌هایی از آن کشور نیز در پی خواهد داشت. رهاوردی که در کوتاه‌مدت منجر به افزایش بیماری‌های تنفسی، ریوی، قلبی عروقی و آلرژی شده و در بلندمدت کار را تا آنجا پیش خواهد برد که سکنه راهی جز ترک منطقه نداشته باشند. مهاجرتی که علاوه بر تبعات آن برای منطقه مبدأ، سبب‌ساز مشکلات عدیده‌ای برای منطقه مقصد نیز خواهد شد.»
اندیک می‌گوید: «باید گفت مأموریت هیدرولیکی متصور شده در افغانستان شاید منافع کوتاه‌مدتی برای این کشور در زمینه اشتغال داشته باشد، اما در بلندمدت تبعات آن نه تنها دامن همسایگان این کشور را خواهد گرفت بلکه بدون شک، بخشی از خود این کشور را دستخوش تبعات جبران‌ناپذیر ناشی از این مسأله و حتی مهاجرت‌های متأثر از تغییرات زیست‌محیطی خواهد کرد.»
این کارشناس می‌گوید: «به نظر می‌رسد ظرافتی در بحث مأموریت هیدرولیکی افغانستان وجود دارد که این مأموریت را به ضد خود بدل خواهد کرد. باید توجه داشت این مأموریت می‌تواند سرمنشأ بحران‌های تازه، نه تنها برای کشورهای همسایه افغانستان از جمله ایران بلکه برای خود افغانستان نیز باشد.» اندیک می‌گوید: «تصاویر ماهواره‌ای و همین‌طور مدلسازی‌های موجود نشان از آن دارد که ریزگردها می‌توانند حتی یک قاره را نیز در نوردند. از این‌رو است که می‌توان انتظار داشت بادهای 120 روزه سیستان و طوفان‌های گرد و غبار برخاسته از بستر خشک هامون‌ بخش قابل توجهی از افغانستان را نیز متأثر از خود کند و منجر به مهاجرت‌های اقلیمی از مناطق متأثر شود. خروج ساکنان بومی این منطقه می‌تواند سبب‌ساز خالی شدن مرزهای این کشور با ایران و پاکستان شود، اتفاقی که اگرچه بار سنگینی به دوش دولت ایران برای تأمین امنیت‌اش در مرزها با افغانستان خواهد انداخت، اما تبعات بیشتری برای افغانستان خواهد داشت.»

​​​​​​​