ایران، روسیه و ترکیه نمی‌توانند بلوک اقتصادی ضدغرب تشکیل بدهند

«آرمان ملی» - احسان انصاری: قرارداد40 میلیاردی ایران و روسیه چه چشم‌اندازی را پیش روی روابط ایران و روسیه قرار می‌دهد؟ آیا در شرایطی که اقتصاد ایران و روسیه در وضعیت تحریم قرار دارند ارتباط این دو کشور می‌تواند چالش‌های اقتصادی دو طرف را کاهش بدهد؟ آیا ایران، روسیه و ترکیه می‌توانند با همکاری‌های اقتصادی بیشتر یک بلوک ضد تحریمی تشکیل بدهند؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر بهمن آرمان اقتصاددان گفت‌وگو کرده است. آرمان در این زمینه معتقد است: « ایران است که به دنبال برطرف کردن تحریم است و نه اینکه قرار است یک بلوک ضد تحریم بین این سه کشور تشکیل شود. کاهش صادرات گاز طبیعی روسیه باعث شد به اروپا فشار وارد شود. با این وجود فشار اصلی به روسیه وارد شد. دلیل این موضوع نیز این است که درآمدهای ارزی روسیه کاهش پیدا کرده است. خط گازی نورداستریم2 که قرار بود از روسیه به اروپا کشیده شود اما با دخالت آمریکا و همراهی کشورهای اروپایی متوقف شد می‌توانست برای روسیه درآمدی بالغ بر80 میلیارد دلار در سال به ارمغان بیاورد که در نهایت به نتیجه نرسید. به همين دليل با بررسي وضعيت اقتصادي ايران، روسيه و ترکيه مي‌توان به اين نتيجه رسيد که اين سه کشور فعلا توانايي تبديل شدن به يک بلوک اقتصادي ضد غربي را ندارند.» در ادامه ماحصل اين گفت‌وگو را مي‌خوانيد.
پس از حضور پوتين در ايران قرارداد اقتصادي سنگيني به ارزش40 ميليارد دلار با شرکت گاز پروم روسيه بسته شد. ارتباط نزديک‌تر اقتصادي ايران و روسيه چه چشم‌اندازي را پيش روي اقتصاد ايران و روسيه قرار خواهد داد؟
سفر آقاي پوتين به تهران با اهداف سياسي و اقتصادي صورت گرفت هر چند موضوع اصلي اين سفر بررسي شرايط سوريه بود. با اين وجود در حين اين سفر اعلام شد که شرکت گازپروم روسيه قراردادي به مبلغ40 ميليارد دلار با ايران منعقد کرده است. برخي اين قرارداد را به عنوان بزرگ‌ترين قرارداد تاريخ نفت ايران اعلام کرده‌اند. البته اين نکته را نيز بايد يادآوري کرد که نمايندگان شرکت گازپروم در اين سفر همراه آقاي پوتين به تهران نيامده‌اند و قراردادي نيز تاکنون صورت نگرفته و تنها يک تفاهم نامه بين طرفين منعقد شده است. در نتيجه در شرايط کنوني هيچ کدام از طرفين هيچ تعهدي نسبت به يکديگر ندارند. واقعيت اين است که براي مشخص شدن چشم انداز اقتصادي ايران و روسيه در آينده بايد توانايي‌ها و ظرفيت‌هاي اقتصادي روسيه را مورد تحليل و بررسي قرار بدهيم. روسيه با اينکه پهناورترين کشور جهان است اما اقتصادي مشابه اقتصاد کشور ايتاليا با جمعيت56 ميليون نفر دارد. نکته مهمي که درباره اقتصاد روسيه وجود دارد اين است که اقتصاد روسيه يک اقتصاد جهان سومي است. نفت، گاز، جنگل‌هاي گسترده‌اي که در شمال اين کشور وجود دارد و ثروت‌هاي خدادادي که اين کشور در اختيار دارد نقش اساسي در اقتصاد روسيه ايفا مي‌کند. از سوي ديگر روسيه به عنوان يک کشور توليد کننده تکنولوژي شناخته نمي‌شود. کشورهاي توليد کننده تکنولوژي عموما همان کشورهاي عضو گروه هفت هستند. در شرايط کنوني آمريکا24 درصد توليد ناخالص جهاني، ژاپن7 درصد و آلمان به عنوان بزرگ‌ترين اقتصاد اروپا5 درصد توليد ناخالص جهاني را تشکيل مي‌دهند. ميزان توليد ناخالص سه عضو ديگر گروه هفت يعني انگليس، فرانسه و ايتاليا رقم‌هاي قابل توجهي نيست. کانادا نه اقتصاد بزرگي دارد و نه توليد کننده تکنولوژي است. به همين دليل مشخص نيست چرا در گروه هفت قرار گرفته است. حتي توليد خودرو در روسيه توسط شرکت‌هاي اروپايي، ژاپني و کره جنوبي صورت مي‌گيرد. وضعيت خودرو در روسيه تا حدود زيادي شبيه به ايران است و بيشتر خودروها مونتاژي است. حتي توليد لوازم خانگي را نيز در روسيه شرکت‌هاي کره جنوبي انجام مي‌دهند.
در چنين شرايطي آيا اقتصاد روسيه مي‌تواند به اقتصاد ايران که در وضعيت تحريم قرار دارد کمک کند؟


در واقع اقتصاد روسيه در شرايطي قرار ندارد که بتواند به اقتصاد ايران کمک کند. ضمن اينکه امکان دور زدن تحريم‌ها و ترانزيت کالا از طريق ايران نيز براي روسيه فعلا امکان پذير نيست. هنوز راه‌آهن آستارا به رشت ساخته نشده و راه‌آهن رشت به قزوين نيز به صورت يک طرفه است. از سوي ديگر ايران داراي بنادر با تجهيزات قابل توجه نيست. بزرگ‌ترين بندر ايران بندرعباس است که از قبل از انقلاب در دست ساخت بود و ظرفيت اوليه آن پهلوگيري کشتي‌هاي با ظرفيت100هزار تن بود. راه‌آهن قزوين که مي‌تواند کالاهاي روسيه را به بندر امام ترانزيت کند به صورت يک طرفه، قديمي است. به همين دليل اين خط ترانزيتي در عمل توانايي حمل حجم بالاي کالا را ندارد. فلات مرکزي ايران که مي‌تواند براي ترانزيت کالا مورد استفاده روسيه قرار بگيرد از طريق اصفهان به درياي آزاد يعني بندر امام و بندر بوشهر راه ندارد. راه‌آهن ديگري که توسط قرارگاه خاتم الانبيا(ص) در دست ساخت است از چابهار به عنوان تنها بندر اقيانوسي ما آغاز مي‌شود و تا زاهدان بيشتر نيست و تنها امکان حمل 8ميليون تن کالا را در سال دارد.
چرا در شرايطي که ايران نمي‌تواند از نظر ترانزيتي و دور زدن تحريم‌ها به روسيه کمک کند ارتباط اقتصادي روسيه با ايران بيشتر شده است. اين ارتباط اقتصادي با چه هدفي صورت مي‌گيرد؟
دو دليل مهم وجود دارد. شرکت گاز پروم داراي تکنولوژي مورد نياز ايران که ال ان جي است که گاز فاز 11 پارس جنوبي را به مايع تبديل کند در اختيار ندارد. از سوي ديگر ما در گذشته با روسيه قراردادهايي در زمينه‌هاي ديگري داشته‌ايم. به عنوان مثال در حوزه گازي غرب کارون ما با روسيه قرارداد داشتيم. نکته مهم در اين زمينه اين است که روسيه مهم‌ترين رقيب خود براي جايگزيني نفت و گاز اروپا را ايران مي‌داند. اين موضوع مهمي است که در مناسبات آينده ايران و روسيه تأثيرگذار خواهد بود. ايران بدون اينکه اکتشفات جديدي صورت بگيرد داراي دومين ذخاير گاز طبيعي جهان است. البته اخيرا شرکت نفت «بريتانيا بي‌تي» اعلام کرده که ذخاير گاز طبيعي ايران بيشتر از روسيه است. روسيه در شرايط کنوني از اين هراس دارد که ايران خود را جايگزين آنها در بازار گاز اروپا کند. به همين دليل روسيه بيش از اينکه ايران را شريک اقتصادي خود بداند به ايران به عنوان يک رقيب گازي نگاه مي‌کند. نزديک به 10 سال پيش قرار بود روسيه يک خط اعتباري در اختيار ايران قرار بدهد که راه‌آهن گرمسار اينچه برون را به صورت برقي و دو خطه اجرا کنند. علاوه بر اين دو نيروگاه ديگري که در زمان شوروي سابق در خوزستان به نام رامين و شهيد منتظري در اصفهان ساخته شد را بازسازي و مدرنيزه کند که هيچ کدام از اين کارها را انجام نداد.
سفر بايدن به عربستان براي افزايش ميزان نفت صادراتي عربستان به غرب و چانه‌زني براي انرژي بود. آيا سفر پوتين به ايران نيز يک سفر تقابلي در راستاي بازار انرژي بود؟ پوتين به چه ميزان به اهداف خود در اين سفر دست پيدا کرد؟
بله. اين سفر بيشتر با رويکرد تقابلي صورت گرفت. البته اهداف اين سفر تنها اقتصادي نبود و بلکه اهداف سياسي نيز داشت. موضوع اصلي اجلاس آستانه که در تهران برگزار شد سوريه بود. سوريه جايي است که سه کشور ايران، روسيه و ترکيه در آن حضور دارند و به همين دليل شرايط اين کشور براي سه کشور مذکور حائز اهميت است. اينکه در اين اجلاس و گفت‌وگوهاي پيراموني چه تصميمات سياسي گرفته شده اخباري منتشر نشده و به همين صورت نمي‌توان به صورت دقيق در اين زمينه اظهار نظر کرد. من به عنوان يک اقتصاددان تنها از دريچه اقتصادي به اين سفر نگاه مي‌کنم. اينکه ما انتظار داشته باشيم روسيه بتواند جايگزين کشورهايي شود که داراي تکنولوژي هستند کارشناسي شده نيست. ايران داراي يک شبکه راه‌آهن و آزادراهي است که در منطقه خاورميانه در سطح پاييني قرار دارد. به همين دليل حتي در زمينه ترانزيت کالا نيز نمي‌تواند کمک زيادي به روسيه کند. موضوع اصلي اجلاس آستانه وضعيت سوريه و مسائل سياسي بود. با اين وجود در حاشيه اين اجلاس گفت‌وگو و ديدارهايي صورت گرفت که جنبه اقتصادي داشت. اين نکته را نيز بايد در نظر داشت که در شرايط کنوني روسيه با تحريم‌هاي بين‌المللي مواجه است و در آينده نيز احتمال تحريم‌هاي بيشتري عليه اين کشور وجود دارد. اين در حالي است که در چنين شرايطي ايران نيز توانايي اين را ندارد که به روسيه و وضعيتي که در آن قرار دارد کمک زيادي کند. دليل اصلي آن نيز اين است که ايران از زيربناهاي کافي ترانزيتي براي صدور کالا برخوردار نيست.
با توجه به اينکه روسيه و ايران با تحريم‌هاي بين‌المللي مواجه هستند و وضعيت اقتصادي ترکيه نيز مناسب نيست اتحاد اقتصادي اين سه کشور مي‌تواند يک بلوک ضد تحريمي در مقابل غرب شکل دهد؟
ايران و روسيه در وضعيت تحريم قرار دارند و ترکيه در چنين وضعيتي قرار ندارد. ترکيه عضو ناتو است و اقتصاد آن به‌شدت صادرات کالا به اروپا وابسته است. اين کشور داراي اقتصادي است که به دليل نداشتن منابع طبيعي مانند معادن، نفت، انرژي و... بسيار شکننده است. اين سخن به معناي اين است که توانايي‌هاي اقتصادي اين کشور مانند روسيه و ايران نيست. اگرچه حجم اقتصادي ترکيه تقريبا سه برابر ايران است اما از نظر اقتصادي داراي ساختار شکننده و وابسته به واردات است. به همين دليل مشاهده مي‌کنيم با کوچک‌ترين فشاري که به اقتصاد ترکيه وارد شد نرخ تورم در اين کشور از80 درصد عبور کرد و ارزش پول ترکيه شديدا کاهش پيدا کرد. به همين دليل ترکيه از نظر سياسي و اقتصادي به اندازه‌اي نيست که به يک بلوک ضد تحريمي بپيوندد. ايران نيز به تکنولوژي‌هاي پيشرفته نياز دارد. اين تکنولوژي نيز در اختيار چند کشور خاص است. به خصوص در زمينه نفت، گاز، پتروشيمي و فولاد اين وضعيت وجود دارد. کاهش صادرات گاز طبيعي روسيه باعث شد به اروپا فشار وارد شود. با اين وجود فشار اصلي به روسيه وارد شد و نه با کشورهاي اروپايي. دليل اين موضوع نيز اين است که درآمدهاي ارزي روسيه شديدا کاهش پيدا کرده است. خط گازي نورداستريم2 که قرار بود از روسيه به اروپا کشيده شود اما با دخالت آمريکا و همراهي کشورهاي اروپايي متوقف شد مي‌توانست براي روسيه درآمدي بالغ بر80 ميليارد دلار در سال به ارمغان بياورد که در نهايت به نتيجه نرسيد. به همين دليل با بررسي وضعيت اقتصادي ايران، روسيه و ترکيه مي‌توان به اين نتيجه رسيد که اين سه کشور توانايي تبديل شدن به يک بلوک اقتصادي ضد غربي را فعلا ندارند.