مرصاد، آینه افشای انحراف و توهم سازمان منافقین

در ابتدای دهه ۴۰ شمسی، عده‌ای از جوانان فعال سیاسی که شاهد کم‌تحرکی و محافظه‌کاری سران نهضت آزادی در برابر رژیم دیکتاتوری پهلوی بوده و متأثر از فضای چپ حاکم بر محافل روشنفکری و دانشگاهی، مبارزه مسلحانه را راه‌حل اصلی نجات کشور از دیکتاتوری داخلی و استعمار خارجی می‌دانستند، اقدام به تشکیل و توسعه تشکیلاتی سازمان‌یافته با گرایش مبارزه مسلحانه و چریکی کرده و، چون ابتدا براساس مطالعات متون دینی و تلقی جهاد، پا به میدان گذاشته بودند، نام سازمان مجاهدین خلق را بر آن گذاشتند.
برخلاف اینکه پیشگامان و مؤسسان اولیه این سازمان، دارای گرایشات دینی بوده و اعضا را از بین نیرو‌های مذهبی انتخاب می‌کردند، این سازمان، به سرعت به لغزش و انحراف فکری و سپس رفتاری دچار شد که از لاابالی اخلاقی تا ترک مذهب و گرایش مارکسیستی اعضا را دربر می‌گرفت، به‌گونه‌ای که در همان نیمه اول دهه ۵۰ نه‌تن‌ها آیه قرآنی بالای آرم سازمان حذف و داس و چکش آن، شکل برجسته‌تری گرفت و برخی آداب و حدود شرعی در خانه‌های سازمانی مراعات نمی‌شد، بلکه ترک‌مذهب و پذیرش مارکسیسم از ضرورت‌ها و لوازم ادامه فعالیت در سازمان به حساب می‌آمد که تمرد از آن با تصفیه‌حساب و حذف فیزیکی مواجه می‌شد.
با وجود این، برای حفظ بدنه مذهبی سازمان و همچنین برخوردار ماندن از حمایت و پشتیبانی مردم و نیرو‌های مذهبی، رعایت ظواهر دینی و حتی انجام فرایض اسلامی به شکل نمایشی از سوی سازمان، یک وظیفه سازمانی به حساب آمده و در خارج از خانه‌های تیمی به شدت مورد تأکید بود. با این حال، با حضور تعدادی از زنان در سازمان، رعایت حدود و احکام شرعی با توجه به اصالت مبارزه کنار گذاشته شده و برقراری روابط عاطفی برای پیشبرد اهداف سازمانی هم از الزامات مبارزه تلقی می‌شد. گاه فردی که مارکسیسم را پذیرفته و به الحاد گراییده بود، برای تأمین منافع و مصلحت سازمان، در نماز‌های سازمانی به عنوان پیش‌نماز و امام جماعت در جلوی نمازگزاران ایستاده و عناصر سازمان هم با اطلاع از موضوع به او اقتدا می‌کردند.
برملا شدن همین انحراف اعتقادی و نفاق بود که موجب فاصله گرفتن تدریجی نیرو‌های مذهبی از سازمان و میدان‌دار شدن عناصر منحرف، سست‌ایمان و مسئله‌دار و قهقرایی سریع آن به سمت الحاد و نفاق گردید، به‌گونه‌ای که هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده، برخی فعالان سیاسی متدین و دارای بصیرت عمیق راه خود را از سازمان جدا کرده و در برابر آن موضع انتقادی داشتند و تنها برای جلوگیری از سوء‌استفاده رژیم طاغوت و تضعیف نشدن جبهه مبارزه علیه پهلوی، مخالفت خود را پنهان می‌کردند.


مروری بر تاریخ سازمان نفاق، عوامل زیر را در انحراف و انحطاط آن در معرض گمانه‌زنی قرار می‌دهد:
۱- ضربه امنیتی شدید ساواک به سازمان و از دور خارج کردن سران اولیه و نیرو‌های مذهبی با به‌کارگیری ماشین کشتار و سرکوب خشن.
۲-نفوذ ساواک با فریب یا استخدام عناصر سازمانی سست‌اراده و دستگیر شده و زندانی و بردن خط انحراف به پیکره سازمان برای هموار ساختن مسیر برخورد خشن و بی‌اعتبارسازی آن در جامعه مذهبی.
۳- اشراف و سلطه سرویس‌های غربی بر سازمان با همکاری ساواک و برخی عناصر نفوذی و تبدیل آن به شبکه‌ای امنیتی برای سرویس‌های غربی با تابلوی انحرافی گرایش به مارکسیسم.
سرنوشت گروهک نفاق پس از انقلاب که از تظاهر به همراهی با انقلاب به رویارویی و مبارزه مسلحانه کشیده شد و سپس با ناکامی در مبارزه مسلحانه و جنایت‌های تروریستی به دریوزگی و آوارگی در کشور‌های غربی و همکاری با صدام انجامید و بعد‌ها به صورت کامل در اختیار سرویس‌های کشور‌های غربی قرار گرفته و به شبکه مزدور برای جنگ امنیتی، سایبری و اوباشگری تبدیل شد، گویای تأثیرپذیری سازمان از هر سه شکل گمانه‌های آورده در بالا حکایت دارد.
آن دسته از عناصر گروهک نفاق که از عملیات‌های ایذائی به نفع صدام در زمان جنگ و تهاجم پرخطر پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۷ در رفتند، پس از سال‌ها رنج انزوا و غربت در پادگان اشرف، با کمک امریکا و متحدان غربی آن به کشور آلبانی منتقل و در چند اردوگاه، برای تداوم جنایت و خیانت علیه نظام و کشور اسلامی آموزش دیده و مجهز شده‌اند که عمدتاً عرصه سایبری بوده است. این سازمان که روزگاری تفنگچی و ستون پنجم ارتش متجاوز بعثی بود، امروز به عناصر مزدور در عرصه جنگ سایبری، اطلاعاتی و امنیتی تبدیل شده و ادامه حیات ننگین آن به کمک‌های سرویس‌های چند کشور اروپایی، امریکا و عربستان سعودی گره خورده است.
اوج ذلت و انحطاط این سازمان مدعی مبارزه با دیکتاتوری داخلی و استعمار خارجی، اینک با حمایت علنی همان کشور‌های استعمارگر و ائتلاف عناصر سلطنت‌طلب با آن به خوبی قابل فهم است. این روز‌ها گردهمایی سازمان منافقین در آلبانی بنا به توصیه مقامات امنیتی امریکا به بهانه تهدید تروریستی لغو شد که نشانه‌ای آشکار از قرار داشتن سازمان زیر چتر امنیتی امریکا و استفاده ابزاری از آن برای فشار علیه جمهوری اسلامی می‌باشد.
در همین حال، نیرو‌های حشدالشعبی در روز‌های نزدیک به سالگرد تشکیل آن در پادگان اشرف رژه بزرگی را با تجهیزات پیشرفته برگزار کردند و در این مراسم تصاویری از امام راحل و مقام معظم رهبری به چشم می‌خورد که جملگی چونان خاری در چشم سازمان منافقین بود جایی که روزگاری محل جولان نفاق در نزدیکی مرز‌های جمهوری اسلامی بوده است.
همچنین گردنه مرصاد در خروجی شهرستان کرمانشاه به سمت غرب کشور، نه تنها یادمان شکست منافقین، بلکه تابلوی عبرت‌های ناشی از خیانت و جنایت سازمان منافقین و انحراف آمیخته با توهم سران آن است که موجبات نابودی جان و آبروی هزاران فریب‌خورده را فراهم کرده‌اند، البته سران نفاق به پاس این مزدوری، امروزه زیر چتر حمایت سرویس‌های غربی به خوشگذرانی مشغولند و همچنان بازار رجزخوانی آنان با استفاده از بوق‌های تبلیغی همیشه شارژ توسط دولت‌های دیکتاتوری وابسته به دولت‌های غربی گرم است که با وقاحت و بی‌حیایی به تکرار وعده‌های تکراری خود مبنی بر سقوط‌های یک ماهه تا یک ساله نظام جمهوری اسلامی پرداخته و امیدوارند از دست دادن نیرو‌های مجرب نسل‌های گذشته را با فریب جوانان خام و بی‌تجربه نسل‌های بعد جبران کنند.