«تاج‌بخش» جاسوس یا یار دوازدهم اصولگرایان؟

آرمان ملي – مطهره شفيعي: ظاهرا کتاب اتهام‌زني اصولگرايان تندرو به اصلاح‌طلبان پايان گرفته که مجبور به گشايش مجدد آن شدند و اتهاماتي که بي‌اساس بودن آن به اثبات رسيده را در صفحات نخست روزنامه رسالت منتشر مي‌کنند. مانند ديروز که اتهاماتي را متوجه مصطفي تاجزاده فعال سياسي اصلاح‌طلب کرد که چندي قبل بازداشت شده است.
هجمه با رمز تاج‌بخش
انبارلويي چنين نوشته است: «اينکه آمريکايي‌ها از سال 76 تصميم گرفتند در انتخابات مجلس و رياست‌جمهوري و شوراها از يک ضلع رقابت که به قول خودشان ميانه‌رو هستند، حمايت کنند، همين، پا گذاشتن در جايگزيني و عملياتي کردن «آنوکراسي» به جاي «مردم‌سالاري» ديني بود. متأسفانه برخي اصلاح‌طلبان عملا به استخدام دشمن در اين پروژه براي ضربه به جمهوريت نظام درآمدند. يحيي کيان تاج‌بخش، عضو سيا و مشاور بنياد سوروس از محکومين فتنه 88 در اعترافات خود در دادگاه که به عنوان دفاعيه مطرح کرده، پرده از چنين توطئه‌اي برمي‌دارد. ​​​​​​​او از شناسايي و جذب نخبگان، شبکه‌سازي و نهادسازي، راه‌اندازي کارگاه‌هاي آموزشي در معاونت سياسي وزارت کشور زمان آقاي خاتمي ياد مي‌کند و مي‌گويد: مشروعيت‌زدايي و اعتبارزدايي از جمهوري اسلامي را از طريق حمله به پايه‌ها و ستون‌هاي نظام و نافرماني مدني شروع کرديم. او از نحوه آشنايي خود با مصطفي تاجزاده که آن زمان در معاونت سياسي وزير کشور بود خبر مي‌دهد و همکاري‌هايي را در اين زمينه يادآور مي‌شود. ماموريت او افزايش سرمايه اجتماعي کساني که در ايران به ترويج و تعميق تفکر غربي مي‌انديشند، بود. نظريه او در مورد افزايش سرمايه اجتماعي مورد توجه سعيد حجاريان و تاجزاده قرار مي‌گيرد و او از ارتباط خود با سعيد حجاريان‌که آن زمان در مرکز استراتژيک مجمع تشخيص مصلحت بود نيز پرده برمي‌دارد.» به نظر مي‌رسد «تاج‌بخش» رمز هجمه به اصلاح‌طلبان است که اصولگرايان تندرو اهداف خود را در خطر مي‌بينند. نکته قابل تامل آنجاست که اين طيف از اصولگرايان حاضر به پذيرش تکذيب ادعاهايشان درباره تاج‌بخش از سوي راوي مطلب نيستند. سال 88 بود که عبدالرضا داوري به عنوان منبع اصولگرايان‌که در سال 1388 مدعي در اختيار داشتن اسناد ديدار خاتمي و سوروس بوده، پس از گذشت سال‌ها از آن ادعا، خود بارها تاکيد مي‌کند که از چنين ديداري اطلاعي ندارد. شريعتمداري بارها مدعي ديدار خاتمي و سوروس در حضور کيان تاج‌بخش شد و قابل تامل آنکه او تکذيب ديدار از سوي راوي موضوع يعني داوري را قبول ندارد و استنادش به آنچه است که اعتراف تاج‌بخش مي‌خواند.
شباهت‌هاي تاج‌بخش و ميرسليم


تاج‌بخش براي اصلاح‌طلبان به‌ويژه تاجزاده و حجاريان در نقش يک مهره در دست اصولگرايان تندرو محسوب مي‌شود و بر همين اساس واکنشي به ادعاهاي او در سال‌هاي گذشته نشان ندادند. شايد بتوان شباهت‌هايي ميان پسر محکوم ميرسليم و تاج‌بخش ترسيم کرد و آن هم اعتراف براي رهايي از مجازات سنگين است. در اذهان همگان هست که ميرسليم پدر در دفاع از پسر چنين گفته بود:«منافقين با شناسايي و سوءاستفاده از نقطه ضعف مهدي او را شکار کرده و به دام انداخته و سعي کردند از او اطلاعاتي به‌دست بياورند که البته چون او فاقد هرگونه اطلاعات طبقه بندي شده بوده، موفقيتي جز به دام انداختن او به دست نياوردند. نقطه ضعف مهدي از بدو تولد با او بوده و اين مساله هم جسمي است و هم روحي. من و مادرش هم بسيار تلاش کرديم تا اين نقاط ضعف بر شخصيت او تأثير نگذارد و او بتواند به‌تدريج که رشد مي‌کند، بدون احساس ضعف و به صورت عادي به تحصيل و زندگي اجتماعي بپردازد و تا حدود زيادي هم موفق بوديم. فرزندم بسيار عاطفي و ساده‌لوح و سست ‌اراده است؛ اين ضعف موجب ناتواني در تأمين وضعيت معيشتي او شده و منافقين نيز با استفاده از همين موارد توانستند او را جذب کنند و به انحراف بکشانند و ماموران امنيتي نيز گمان کرده بودند که او عنصر اثرگذاري است.» کيان تاج‌بخش هم همين مسير را طي کرد و در دادگاه سال 88 چنين عنوان کرد:«در دوره دولت سازندگي ما شاهد شروع برنامه ‌استحاله فرهنگي بوديم. در همان زمان از طريق شهرداري تهران، از طريق تأسيس روزنامه همشهري، جذب نخبگان به‌ سمت معرفي ارزش‌هاي جديد مدرن شهري حرکت مي‌کند که نهايتا از طريق همين ارگان دولت اصلاحات حمايت مي‌شود. مصداق دوم از طريق شهرداري زمان آقاي کرباسچي يک شيوه جديد فرهنگي براي مديريت شهري عرضه مي‌شود و معرفي مي‌شود براي کل شهر تهران که در شهرهاي ديگر ايران هم اشاعه مي‌شود و تأسيس نهادهايي مثل فرهنگسراها و نهادهايي مثل دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي و خانه هنرمندان‌که مستقيما از طرف شهرداري تهران که وابسته به دولت سازندگي بوده حمايت مالي و سازماني مي‌شود که اين نهادها قرارگاه روشنفکران مانند دکتر رامين جهانبگلو مي‌شود که اين نهادها مکان براي اشاعه تفکر کاملا دموکراسي غربي، سکولاريسم و ليبراليسم مي‌شود.» و در پايان سعي کرد از حس ترحم مخاطبان اينگونه بهره بردارد:« من سعي کردم تلاش کنم از تجربه کمي ‌که داشتم، از شناختي که پيدا کردم و از مطالعه‌اي که داشتم وظيفه خودم را مي‌دانستم که براي آگاهي مردم، براي منافع ملي و براي استحکام نظام در واقع اين ابعاد مختلف را من باز کنم و براي همين بود يک کمي ‌طولاني شد و من معذرت مي‌خواهم.»
پنهان کردن ريشه اختلافات
هدف ديگر انبارلويي از طرح ادعاي ارتباط تاجزاده و حجاريان با يک عضو سيا، پنهان کردن اختلافات داخلي اين جريان است. احزاب سياسي به تدريج فعاليت‌هاي خود براي انتخابات مجلس را آغاز مي‌کنند بنابراين نياز است تا گافي در پرونده اعضاي احزاب نباشد. هجمه به اصلاح‌طلبان با رمز تاج‌بخش مربوط به سرمقاله ديروز روزنامه رسالت نبود چنانکه انبارلويي در 28 تيرماه سال‌جاري هم ادعاهاي مشابهي داشت. او به فارس گفته بود: « بايد درک درستي از پديده تاج‌زاده داشت چون پيشينه سياسي و نقش او در فتنه 88 و روابط او با فردي مشکوک و عضو سازمان سيا مورد بررسي قرار گيرد. فردي به‌نام آقاي تاج‌بخش در اعترافات به ارتباط خود با تاجزاده اشاره کرده بود.»