روزنامه آرمان امروز
1401/05/08
دويدن در تاريکي
بهروز شهبازپور
مديران ايراني به خصوص در بنگاههاي اقتصادي ، مثل بندبازاني هستند که هر روز بايد روي بندي به ارتفاع دويست متر حرکت کنند و کوچکترين اشتباه شان، اولين و آخرين اشتباه شان خواهد بود.
آنها به سبب انتصاب از سوي مقامهاي دولتي، ناکارآمدي اطرافيان و توقعات نابجاي گروههاي فشار، هرگز قادربه تمرکز و برنامهريزي راهبردي نيستند و بيش از آن که وقت و انرژي شان معطوف به تدوين استراتژي، فعاليتهاي زيربنايي، ظرفيت سازي، ارتقاي کيفيت و سودآوري و تامين منافع سهامداران بنگاه باشد، ناگزيرند براي غلبه بر حواشي، پوشش ضعفهاي خود و اطرافيان، تن به نمايشهاي نخ نما و زد و بند با گروههاي فشار و پروپاگانداي رسانهاي بدهند.
مديرعامل گذاشتيم مثل مدادرنگي؛ فقط رنگشان با هم فرق ميکرد. يکي اين وري و ديگري آن وري رفت که در سالهاي برجام و غير برجام فقط آسيب نبينند. نکاشتيم! بذري نکاشتيم که ادعاي درو کردن داريم.
در حالي که مديريت در جهان امروز مثل تصميم گيري در محيط صفحه شطرنج است. در کنار آمادگي روحي و رواني و تسلط بر تاکتيک هاي مختلف ، کلي «محاسبه» در لحظه، لازم دارد و شما براي کسب برتري ، بايد بهترين حرکت را انتخاب کنيد.هر اشتباهي، شما را وارد واريانتهايي ميکند که در پلن دام گستري حريف تعريف شده است. براي محاسبه بايد تمرکز داشت . فکر کرد. دغدغه داشت. هوش هيجاني را مهار کرد . با تعمق و تامل حرف زد. به تبعات کارهايي که کردهايم و نکردهايم انديشيد. خود و سازمان را بدرستي شناخت. فرصتها و تهديدها را فهميد. ريسک کرد . زير بار فشارگروههاي سياسي، مافياهاي اقتصادي، جريانات رسانهاي زرد نرفت. شايستهترينها را به نزديکان و چاپلوسان ترجيح داد. حواشي را کنار زد. واقعيتها را پذيرفت. جسارت داشت. باج نداد؛ فرافکني نکرد و پاسخگو بود. مديريت کردن بدون هدفهاي بلند، مانند دويدن در تاريکي است.
اما روانشناسي اجتماعي نشان ميدهد ، هر يک از ما وقتي سمتي ميگيريم و روي کار ميآييم بعد از تواضع و فروتنيهاي کليشهاي معمول که نوعي «تکبر وارونه» است، دنبال نتيجه (کميت در کوتاه مدت) ميدويم تا کيفيت و اثربخشي. تک روي توي خونمان است و کمتر اختياراتمان را تفويض ميکنيم و در کارهاي تيمي که نياز به تمرين و داشتن تفکر گروهي و تاکتيک دارد،ميلنگيم. هر آن احتمال برکناريمان ميرود! پس مکبث وار به همه بدبين شده، تا ميتوانيم خوديها را به هر قيمتي روي کار ميآوريم و بي خيال اهداف بلند مدت ميشويم . مشورت پذير نيستيم؛ لذا به شدت اهل آزمون و خطاييم و بيشتر از آن که فکرکنيم و عمل کنيم،«راه مياندازيم و جا مياندازيم!».
تفکر قبيلهاي، گروهي و باندي داريم . چرا که «هر که با ما نيست برماست». تا ميتوانيم خودي و ناخودي ميکنيم و به بهانه شائبههاي مختلف نيروهاي کارآمد و با تجربه را از سازمان دور ميکنيم.
گستاخيم. چون فرق صراحت را با گستاخي نميدانيم. صريح بودن يک ارزش است اما وقتي با ادبيات غيرمودب همراه باشد، گستاخي رخ ميگشايد.
کم حوصلهايم و به همين سبب مديران صبور، نجيب و کم توقع را برنميتابيم .
سادهايم و همين سادگي مان به افراد اجازه ميدهد نقش بازي کنند و تا ميتوانند تزوير کنند و فريبمان دهند.
پرتوقعيم. تا به پستي ميرسيم، توقع داريم همه جلوي مان خم و راست شوند و انبوهي از امتيازها و مزايا به سوي مان سرازير شود.
هوش هيجاني نداريم و تحت فشار قادر به مديريت و تصميم گيري نيستيم.
خودخواهيم و جاه طلب.سازمان را ملک طلق خودمان مي دانيم و تا مي توانيم سو استفاده مي کنيم ووقتي قرار شد سمت مان را از ما بگيرند ،سرزمين نخل هاي سوخته تحويل مي دهيم.براي تسلي خاطرمان تکرار ميکنيم: «ديگي که براي من نجوشد، توش سرسگ بجوشد!»
پيچيدهايم. يادگرفته ايم خود واقعي مان را پنهان کنيم . اگر با يکي مذاکره ميکنيم مدتها طول ميکشد تا حرف همديگر را بفهميم. حتي توي خانههاي مان هم پر از سو تفاهم است، چون همديگر را درک نميکنيم.
صادق نيستيم ؛ نه با خودمان و نه با ديگران. حتي خودمان را هم گول ميزنيم. آنها که بلدند توجيه کنند، ميگويند:«جز راست نبايد گفت ، هر راست نبايد گفت.»
«لحظه آخر»ي هستيم. از درس خواندنهاي شب امتحان دانش آموزان و دانشجويان، تا کارهاي اداري و حتي بودجه نويسي دولتي ها در آخرين لحظه.
مبالغه ميکنيم . يا زياد از حد از آدمها تعريف ميکنيم و يا توي سرشان ميزنيم.
اهل افراط و تفريط هستيم. تعادل نداريم .انفعالي عمل ميکنيم.
فراموشکاريم. خيلي زود يادمان مي رود که انقلاب براي اين بود که نوکري مردم را بکنيم و خدمت به خلق بهترين عبادات است.
سایر اخبار این روزنامه
بیم و امیدهای ایران و آمریکا در مذاکرات پیش رو
باران بيايد يا نيايد!
شمشمير «داموکلس» مقتدي بر سر چارچوب هماهنگي
بلاتکلیفی مرجع تصمیم گیردر حوزه موسیقی
معیشت و مسکن؛ در صدر مطالبات مردمی از رئیسی
رویش اجتماعی در شبهای روشن محرم
دويدن در تاريکي
ايران مي خواهد در زمين شرق با غرب مذاکره کند
شيراز در مسير توسعه نيافتگي خطرناک
تغييرات اقليمي تا چه اندازه عامل سيلهاي اخير است؟
گفتوگوی یکساعته رئیسان جمهور ایران و چین