علیه پخته‌خواران

به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ ماجرا به جریانی عجیب در این صنعت برمی‌گشت مبنی بر اینکه گروهی از ناشران، بازار کتاب ایران را رصد می‌کردند و صرفا سراغ آثار دیگر ناشرانی می‌رفتند که پرفروش شده. بعد همان کتاب را برمی‌داشتند، جملاتش را کمی جابه‌جا می‌کردند، تغییراتی در تعابیر و واژه‌ها می‌دادند و به اسم خودشان منتشر می‌کردند! گاهی هم البته کتاب‌شان عیناً کپی کتاب‌های دیگران بود. هرچند، گاهی هم دوباره آن را ترجمه می‌کردند، اما در مجموع نوعی پخته‌خواری به حساب می‌آمد، چراکه سراغ لقمه آماده دیگران می‌رفتند و خودشان بابت یافتن آثار مهم، تلاشی نمی‌کردند. انتشار مطلب درباره این گروه، با واکنش و حمایت وسیع تمام رسانه‌های کشور، با هر رویکرد سیاسی، همراه بود؛ چراکه اهالی رسانه می‌دانستند معضلی که به آن پردخته‌ایم، اهمیتی ملی دارد، فارغ از نگرش‌های جناحی و گروهی. به این ترتیب رسانه‌ها و مطبوعات علیه این جریان وارد عمل شدند که از جمله آن‌ها می‌توان به برنامه «صبحی دیگر» در شبکه آموزش، برنامه «عصر شیرین» در شبکه افق، برنامه‌هایی در «رادیو ایران» و «رادیو البرز»، روزنامه‌های روزنامه «هفت صبح»، «سازندگی»، «دنیای اقتصاد»، «جوان»، «فرهیختگان» و «همشهری آنلاین»، خبرگزاری «تسنیم»، «صبا»، «صدای فردا» و… اشاره کرد. چهره‌های مختلف هم در عرصه قلم هم درباره این ماجرا در صفحه‌های شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مختلف اظهار نظر کردند که خلاصه صحبت‌های بخشی از آنها را در این صفحه گردآوری کرده‌ایم.

کپی‌کاری قانونی؟!

محمود دولت‌آبادی، نویسنده



در زمینه کپی‌کاری آثار دیگران باید بگویم واقعا متأسف و ناراحتم که دزدی، قانون شده است. سرقت، رانت و کلاهبرداری دارد نقل اجتماعی می‌شود. اما چه باید بکنیم؟ باید با ناشران و کسانی که در این زمینه کار کرده‌اند و کتاب‌هایی منتشر کرده‌اند، همراه شد. آنها باید بیانیه بدهند؛ چراکه متاسفانه این کار دارد به شکل قانونی انجام می‌شود. این اتفاق درباره آثار تألیفی و کتاب‌های چاپی ما هم افتاده بود. حتی ناشری از من خواست که ویدیو پر کنم تا در این زمینه اطلاع‌رسانی کنیم؛ چون آثار مرا هم به نحو تأسف‌باری، قاچاق کرده بودند. این کار متاسفانه تبدیل به هنجار شده است.

انکار حقیقت

شهرام اقبال‌زاده، مترجم و منتقد

برتولت برشت می‌گوید: «کسی که حقیقت را نمی‌داند فقط نادان است، اما کسی که حقیقت را می‌داند و انکارش می‌کند، تبهکار است.» آنچه این سال‌ها رخ داده، فقط ویرانی سرزمین و گسترش غارتگری و فقر و فساد و سرکوب و سانسور نیست، بلکه رواج دروغ و دغل و انحطاط فرهنگی و اخلاقی است.

ترجمه‌های بد، رونویسی هستند

رضا رضایی،‌ مترجم

این ترجمه‌های بد، همه رونویسی‌ هستند؛ رونویسی از همدیگر! درحالی‌که منتقدان ما در مطبوعات باید ترجمه‌ها را با هم مقایسه و کتاب خوب و بد را معرفی کنند، نه اینکه روی اشکالات یک ترجمه بهتر، متمرکز شوند. پس مبارزه با این ترجمه‌ها فقط یک راه دارد؛ راه فرهنگی. راهش نقد است. شما باید این کتاب‌ها را بیاورید و از پرفروش‌ها، تک به تک شروع به مقایسه کنید؛ مخصوصا از اینهایی که در همین «دیجی‌کالا» می‌فروشند. راهش این است، تا مخاطب متوجه باشد چه ترجمه‌ای می‌خرد. کار خیر می‌خواهید بکنید، همین راهی است که گفتم.

کتاب، پیتزا نیست!

پیمان خاکسار، مترجم

ما کتاب‌خوان‌های قدیمی هستیم و مترجمان را می‌شناختیم. اصلا آن زمان از این ناشرها نبودند. ولی در حال حاضر مخاطب نمی‌داند. می‌رود از دیجی‌کالا و ایستگاه‌های مترو، با هر ترجمه‌ای کتاب می‌خرد. چون فکر می‌کند نسخه‌ای که خریده، نسخه اصلی ا‌ست. خب، ارزان‌تر هم هست و طبیعتا خریدار جذب می‌شود. درحالی‌که محصول فرهنگی، پیتزا نیست! شما نمی‌توانید بگویید چون من این کتاب را 20 هزار تومان ارزان‌تر می‌دهم، بیا از من بخر! ضمن اینکه شما گاهی غلط‌های فراوان در این ترجمه‌ها می‌بینید. سه، چهار سال پیش یکی از آنها را دیدم؛ اسم مترجم روی کتاب با اسم مترجم داخل شناسنامه کتاب، فرق داشت!

مترجم 22 ساله با  بیش از 30 کتاب!

ارسلان فصیحی، مترجم

شما اگر تحقیق کنید مترجمی پیدا می‌کنید که 22 سالش است، درحالی‌که 36 عنوان کتاب ترجمه کرده! هر عنوانش هم مثلا 500 صفحه، 600 صفحه است! یعنی کاری که طی 30 سال یک مترجم می‌تواند انجام دهد، این آدم 22 ساله توانسته ظرف چهار سال انجام بدهد! خب، معلوم است رفته از روی ترجمه دیگران رونویسی کرده! من خودم حدود 20 تا 30 عنوان را بررسی کردم و دیدم بعضی از اینها کپی‌هایی بود از ترجمه من. حتی بعضی از آنها خیلی هم دقیق کپی کرده بودند! یعنی معلوم است طرف دیده کتابی پرفروش شده، گفته خب، من هم بیایم آن را چاپ کنم!

خواننده ضربه می‌خورد

عادل فردوسی‌پور، مترجم، مجری و تهیه‌کننده

متأسفانه جریان ناشران پخته‌خوار وجود دارد. کتاب‌های بی‌کیفیت تولید می‌کنند و همه‌جا می‌فروشند. سراغ کتاب‌های پرفروش هم می‌روند. گاهی هم اصلا مترجمان‌شان وجود خارجی ندارند! این ماجرا به کتاب‌های دیگری که توسط ناشران خوب منتشر می‌شود، ضربه می‌زند. مترجم‌های خوب آسیب می‌بینند. امیدوارم واقعا برای این ماجرا فکری کنند، چون بیشتر از همه خواننده‌ها ضربه می‌خورند. در هر حال من هم از جریانی که علیه ناشران پخته‌خوار برای آگاه کردن مخاطب به راه افتاده، حمایت می‌کنم.

ناشرنماهایی با مترجمان جعلی!

مریم مفتاحی، مترجم

بعضی‌ از این ناشر‌نماها حتی یک «واو» هم جابه‌جا نکرده‌اند! البته روش‌های دیگری هم دارند؛ مثلا من در یکی از این کتاب‌ها که خودم ترجمه کرده‌ام و این ناشرنماها با اسم مترجمی دیگر چاپ کرده‌اند، معادلی دیدم که خودم برای اصطلاحی گذاشته بودم. یعنی آن واژه‌گزینی و معادل، صرفا انتخاب خودم بود. پس گفتم این دیگر صد در صد کپی است. چون این ناشرنماها اصلا به متن اصلی کاری ندارند. اینها ترجمه فارسی را برمی‌دارند، چند واژه و جمله را جابه‌جا می‌کنند، مثلا به جای «زیبا» می‌نویسند «قشنگ»، بعد هم به اسم یک ترجمه جدید، کتاب را چاپ می‌کنند!

خیانت به خواننده، مترجم و ناشر

مینا فتحی، مترجم

من به عنوان مترجمی که به ترجمه دو اثر ارزشمند دکتر یالوم در ایران افتخار می‌کنم، متاسفانه شاهد تقلب و دستبردهای افراد بی‌وجدان هستم. کتاب‌ها و آثار گران‌سنگی که با تغییر و دستکاری و برگردان متن با جملات و مفاهیم مشابه و گاه حذف و ناقص کردن کتاب برای ارزانی، به ماهیتی ساختگی، فیک و کم‌محتوا تبدیل می‌شوند. این خیانت در حق خواننده، نویسنده، ناشر و مترجمی نظیر من است که روزها زحمت کشیده و‌ کلمه به کلمه کتابی را با دقت و‌ وسواس ترجمه کرده است.

پیشنهادی به وزارت فرهنگ و ارشاد

کیهان بهمنی، مترجم

پیشنهاد اصلی من این است که متولیان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ناشرانی که به این شکل کار می‌کنند و فقط کتاب‌های پرفروش بازار را با ترجمه‌های بی‌کیفیت و عجیب ارائه می‌کنند، بخواهند که در سال حداقل چند کتاب جدید هم چاپ کنند، یعنی به همان تعدادی که کتاب‌های قبلی را تجدید چاپ و بازترجمه می‌کنند به همان تعداد هم اثر جدید به بازار نشر معرفی کنند. نمی‌شود که برخی ناشران فقط کتاب‌های پرفروش را که یک‌ مترجم و ناشر با خون دل ارائه کرده‌اند، به صورت بازترجمه منتشر کنند.

کارد به استخوان رسیده!

مهدی غبرایی، مترجم

اینکه بنشینیم و نسخه‌های موجود را که بعد از ترجمه کتاب ما به بازار آمده، بررسی کنیم، از سن و سال‌مان گذشته. مشکلاتی هم که به وجود آمده باعث می‌شود مترجم دیگر فرصت چنین کارهایی را نداشته باشند. مترجمان و نویسندگان جزو آسیب‌پذیرترین اقشار صنعت نشر هستند و کتاب‌های کپی هم کار را به جایی رسانده که کارد به استخوان رسیده.

مترجم یازده ساله!

اسدالله امرایی، مترجم

یادم هست که در نمایشگاه سال ۹۸، شاهد بودم ناشری همه عناوین را با ترجمه پسر یازده‌ساله‌اش عرضه کرده بود! این ناشران که غالبا پشت‌گرمی‌های پنهانی دارند، در مقابل افشاگری‌ها، به جای عقب‌نشینی و کنار گذاشتن شیوه غلط خود، به تهدید روزنامه‌نگاران و خبرنگاران می‌پردازند. علاقه‌مندان کتاب گاهی ممکن است با این تخفیف‌های عجیب مواجه شوند و با خودشان فکر کنند که چرا ناشران بهتر و نام‌آشناتر چنین قیمت‌ها و تخفیف‌هایی ندارند؟ البته این ناشران متقلب برای آنکه متضرر نشوند و در این تخفیف‌ها مغبون نشوند قیمت پشت جلد کتاب را بالا می‌برند.

مترجمان «نیست ‌در جهان»!

بلقیس سلیمانی، نویسنده

می‌دانم که در ایستگاه‌های قطار و در فرودگاه‌ها، در بیشتر کشورهای جهان، کتاب‌های بین راهی، با عنوان کتاب‌های یک پنی عرضه می‌شود، اما نمی‌دانستم کتاب‌هایی با 50 درصد تخفیف، با ترجمه‌های مترجمان «نیست در جهان» در پاساژهای ما هم به مردم عرضه می‌شود! گسترش بی‌رویه محل‌های عرضه این نوع کتاب‌ها، ضربه سنگینی به اقتصاد نشر (نشر واقعی) می‌زند که همین الان هم جانی برای ادامه دادن ندارد. چرا ارشاد به این موضوع وارد نمی‌شود؟ چرا مدیریت پاساژها متوجه نیستند که این کتاب‌فروشی‌ها تخلف آشکار می‌کنند و از سهمیه‌ای استفاده می‌کنند که حق کتاب‌فروشی‌های حقیقی است؟

کپی‌های نعل به نعل!

مهدی حسین‌زادگان، مدیر اجرایی نشر «ققنوس»

ما تقریبا تمام نسخه‌های فارسی این کتاب (ملت عشق) را بررسی کرده‌ایم. البته منظور آنهایی است که از وجودشان مطلع شدیم و در دسترس ما بوده. یکی، دو نمونه عیناً ترجمه‌ «ملت عشق» نشر ققنوس بود و حتی صفحه‌بندی و چیدمان کلمات هم درست مانند نسخه نشر «ققنوس» بود! چند نمونه دیگر هم کاملا متن کتاب را از نسخه نشر «ققنوس» کپی کرده بودند؛ با این گواه که آقای فصیحی اسم یکی از شخصیت‌ها را بنا به صلاح‌دید و متناسب با داستان عوض کرده بود و آن ترجمه‌های دیگر هم همین شخصیت را با همین نام ابتکاری آقای فصیحی داشتند!

مشت اینها را باز کنید

جمال میرصادقی، نویسنده

کلک‌ها و حقه‌هایی در صنعت نشر باب شده. آدمی که نادرست باشد، حتی داستان‌هایی را که مال خودش نیست، به نام خود می‌زند! متأسفانه باید پذیرفت همه رو راست نیستند و بعضی‌ها متقلب‌اند و از ثمره دیگران بهره می‌برند. آدم‌هایی که در این رسته هستند و شناخت دارند، باید هشیار باشند و مشت اینها را باز کنند؛ چون اساس بر راستی و درستی است. اگر قانون کپی‌رایت باشد، حتما می‌شود کاری کرد. در کشورهای دیگر، حتی در ترکیه، اگر یک متن چاپ می‌شود، باید اول از مترجم و ناشر اجازه گرفته و قرارداد نوشته شود.

تیم‌های ترجمه برای تقلب

محمد قاسم‌زاده، نویسنده

بازچاپ اثر ترجمه‌شده، با نام ساختگی، یکی از صورت‌های تقلب است. وقتی با ناشر تماس می‌گیری، می‌گوید مؤلف ساکن اروپاست، اگر قصد گفت‌وگو با او دارید، ایمیلش را در اختیارتان می‌گذاریم. اخیرا شکل دیگر از تقلب را ناشر اثر اختراع کرده است. وقتی اثری پرفروش می‌شود، که غالبا ترجمه است، ناشر بنای کج‌خلقی با مترجم را می‌گذارد که ترجمه شما دقیق نبود و با او لغو قرارداد می‌کند و بلافاصله با تغییر جملات، اثر را این‌بار با نامی مجعول منتشر می‌کند. تشکیل تیم ترجمه تقلبی، صورتی دیگر از این فاجعه است.

تشخیص کپی‌پرداری دشوار نیست

احسان عباسلو، نویسنده و مترجم

من یکی از ترجمه‌ها را که مقایسه کردم، انصافا متوجه شدم ناشری سوءاستفاده کرده است. فهم این نکته هم خیلی کار راحتی است. برخی اصطلاحاتی که ترجمه می‌شود، کاملا مشخص است که برای یک مترجم بوده؛ یعنی آن اصطلاح و آن معادل، قاعدتا نمی‌تواند معادلی باشد که به ذهن دو نفر یا چند نفر رسیده باشد! معمولا از روی این‌ نوع معادل‌ها و اصطلاحات و از روی ساختار خاص جمله، می‌توان فهمید. یا حذفیات درست جاهایی بودند که مترجم اول آن حذفیات را داشت. قاعدتا هر مترجمی سبک خودش را در چیدن کلمات دارد و اینجاست که کپی‌کاری مشخص می‌شود.

ترجمه فارسی به فارسی!

مجید تیموری، مدیر فروشگاه‌های زنجیره‌ای «بوکتاب»

این دوستان به‌ظاهر فرهنگی، در تهران و شهرستان نشری به نام خود دست‌و‌پا کردند. پرفروش‌های هر گروه را در زمینه داستان، ترجمه، روان‌شناسی، مدیریت و … انتخاب کردند که بالغ بر 700 تا 900 جلد کتاب بود. این کتاب‌ها را در انواع مختلف با مترجمان واقعی و غیر واقعی، نفیس و معمولی و در قطع‌های مختلف چاپ کردند. شیوه جدید کتاب‌سازی با شگردهای مختلف، هزینه اولیه تولید را کاست. ترجمه فارسی به فارسی (رونویسی مترجم از کتاب‌های ترجمه شده) نیاز به متخصص و هیات تحریریه را از بین برد. سوال اساسی اینجاست؛ خلأ چه عواملی باعث شده به اینجا برسیم؟

کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه

احسان کرم‌ویسی، مترجم

پس از چاپ ترجمه‌ام از کتاب «مغازه خودکشی» و استقبال باورنکردنی مخاطبان که باعث خوشحالی و شگفتی من شد، به‌مرور متوجه شدم که ناشران دیگری هم کتاب را ترجمه و روانه بازار کرده‌اند. من چون مخالفتی با بازترجمه یک اثر ادبی ندارم و اتفاقا از این کار استقبال هم می‌کنم، سکوت کردم. ولی چون مدتی گذشت و این بازترجمه‌ها به بیش از 20 مورد رسید، فهمیدم که احتمالا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است و قضیه باید از جای دیگری آب بخورد. با مقابله برخی از آن ترجمه‌ها فهمیدم که از ترجمه من در بیشتر موارد عیناً کپی‌برداری شده است.

ضربه به ناشران مستقل

حسین مسعودی آشتیانی، مترجم

باید از سمت متولیان ارشاد با این‌ مساله برخورد جدی صورت بگیرد، زیرا ارائه این نوع کتاب‌های بازترجمه با تخفیف زیاد در این وضعیت گرانی کاغذ بسیار به ناشران مستقل ضربه وارد می‌کند. گاهی معیار و هدف خریداران کتاب قیمت پایین‌تر است و وقتی در این وضعیت اقتصادی مخاطب دو کتاب یکسان را با دو قیمت متفاوت مشاهده می‌کند، طبیعتا سراغ کتاب ارزان‌تر می‌رود.