مشقت‌های زندگی بدون اینترنت

ظهر روز شنبه بود که هرچه‌ اینترنت گوشی را خاموش و روشن می‌کردیم، فایده‌ای نداشت و بعد متوجه شدیم که کلا آنتن گوشی‌مان قطع شده است! نبود اینترنت برای هر کسی مشکلی به وجود آورده بود و انگار در زندگی روزمره همه ما یک خلأ بزرگ ایجاد شده بود.  واکنش‌ها به این اتفاق متفاوت بود. بعضی‌ها خیلی زود کلافه شدند و نمی‌دانستند چطور به زندگی روزمره شامل خرید غذا و  استفاده از تاکسی اینترنتی بدون اینترنت ادامه دهند. بعضی‌ها گفتند که بهتر شد چون چند ساعتی از گوشی و خبرهای بد دور خواهیم شد. خیلی‌ها هم از دوست و رفیق و ... بی‌خبر ماندند و نگران شدند. البته وقتی هزینه یک خدمت را می‌دهیم حق‌مان است که بدون مشکل از آن استفاده کنیم. اما این مواجهه نزدیک و متفاوت، ذهن برخی از ما را قلقلک داد که آیا خیلی به فضای مجازی وابسته نشدیم و بد نیست مثل قبل روش‌های مختلفی برای خرید، ارتباط و سرگرمی داشته باشیم؟ در پرونده امروز به این موضوع با چند رویکرد مختلف پرداختیم. با ذکر این توضیح ضروری که موضوع ما وابستگی به  اینترنت و تلفن هوشمند است و به هیچ‌  وجه طرفدار هیچ نوع قطعی و کندی اینترنت نیستیم.       بی‌تو هرگز.... مواجهه جدی با نبود اینترنت به ما نشان می‌دهد زندگی روزمره ما چه وابستگی عمیقی به آن دارد    سید سورنا ساداتی | روزنامه‌نگار   چند روزی بود که سرعت اینترنت خیلی پایین بود؛ اما کارمان را راه می‌انداخت، تا این‌که روز شنبه برای چند ساعت، اینترنت در برخی نقاط کشور کاملاً قطع شد و نهایتش چند دقیقه می‌آمد و می‌رفت و خلاصه همه کارها را مختل کرده بود. این‌که متناسب با قیمت، باید اینترنت خوب و پرسرعت در اختیار کاربران باشد و هیچ بهانه‌ای برای مختل شدن آن قبول نیست جای خودش اما مدت‌ها بود مواجهه جدی با نبود اینترنت در زندگی‌مان نداشتیم. خیلی از ما فکر می‌کنیم اعتیاد به‌گوشی هوشمند و اینترنت مخصوص گیمرهایی است که 24 ساعته توی نت هستند. هودی مشکی به‌تن دارند که کلاهش را روی سر کشیده اند و چشمان‌شان از فرط خستگی و کم‌خوابی قرمز شده اما وقتی تجربه جدی‌تری از نبود اینترنت برای چند ساعت داشتیم فهمیدیم ما هم وابستگی جدی داریم و مهارت‌هایی که قبلاً در زندگی برای خرید، مطالعه، تماشای فیلم و ... داشتیم بدون اینترنت به‌طور جدی می‌لنگد. یک دور همه چیز را مرور کنیم.   معطلی کنار خیابان خیلی از ما حاضریم کُلی کنار خیابان منتظر تاکسی اینترنتی باشیم اما با یک آژانس یا موارد مشابه تماس نگیریم. تا وقتی اینترنت هست فکر می‌کنیم تاکید زیاد روی استفاده از خدمات گران تاکسی‌های اینترنتی چیز عجیبی نیست اما وقتی متاسفانه اینترنت نیست می‌فهمیم عادت ما گاهی هم می‌تواند به‌ضررمان باشد.   آدرس نپرسیدن نرم‌افزارهای مسیریاب خیلی وقت‌ها باگ دارند، قبل از مقصد صدای نرم‌افزار در خودرو می‌پیچد که: «شما به مقصد رسیدید». فناوری برای راحتی ماست. حتماً باید از آن استفاده کرد، اما نباید در حدی به آن وابسته شد که اگر یک نرم‌افزار خطا داشت مهارت ارتباطی ما برای آدرس پرسیدن از دیگران ضعیف شده باشد.   تماشای فیلم و سریال خیلی از ما با سی‌دی فیلم می‌دیدیم و کارمان به فلش و هارد کشید اما چند وقتی است دیگر اهل تماشای کلاسیک‌های سینما نیستیم، چون پلتفرم‌ها روی محصولات روز ایران و جهان متمرکز هستند. تماشای فیلم و سریال به‌صورت آنلاین مزیت‌های زیادی دارد، دیگر نگران کیفیت زیرنویس، مشکلات مربوط به هماهنگ کردن آن با تصویر و... نیستیم اما کمی ذوق ما را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. قبلاً براساس سلیقه یا توصیه دیگران فیلم می‌دیدیم و از بین کلی اثر قدیمی و جدید حق انتخاب داشتیم. حالا روی تازه‌ترین آثار متمرکز هستیم. باز هم تاکید می‌کنیم حرف ما این نیست که بی‌خیال اینترنت شویم، صحبت این است که  میزان وابستگی‌مان را بشناسیم و حواس‌مان باشد استفاده از این ابزارهای روز و کارامد سلیقه ما را تغییر  ندهد.   خرید غذا و نان و... قبلا زیر شیشه میزهای محل کار و کنار یخچال خانه‌ها پر بود از منوی رستوران‌ها و شماره اشتراکی که باید موقع سفارش غذا اعلام می‌کردیم. برنامه‌های خرید اینترنتی غذا امکان این‌که ما با حوصله منوی تعداد بیشتری رستوران را بررسی و مقایسه کنیم، فراهم کردند، دیگر لازم نیست موقع تحویل غذا نگران پول خرد و... کم و زیادش باشیم، چون پولش را هم اینترنتی می‌دهیم، اما اگر اینترنت نباشد تکلیف زندگی روزمره‌ای که حتی نانش اینترنتی خریداری می‌شود چیست؟ این میزان از وابستگی بد نیست، اما نباید تنها ابزار ما برای زندگی روزمره باشد. واضح است که خرید آنلاین راحت‌تر است. در سوخت، ترافیک و زمان صرفه‌جویی می‌کند اما بد نیست در بزنگاه‌هایی مثل قطعی اینترنت حواس‌مان باشد درگیر اینرسی رفتاری نباشیم یعنی آن‌قدر به یک نوع رفتار عادت نکنیم که دربرابر هر تغییری واکنش منفی داشته باشیم. پیام‌رسان‌ها باعث شده از حال همدیگر به‌صورت 24 ساعته با خبر باشیم، اما اگر نباشند ما گیج و کلافه‌ایم چون مدت‌هاست در حالت دیگری زندگی نکرده‌ایم.     
 
قطعی اینترنت و روان شناسی چاره‌ناپذیری وصل شدن مجدد اینترنت، فرصت خوبی برای بازنگری در فعالیت‌های افراد و مدیریت بهینه‌تر استفاده از فضای‌مجازی است دکتر مهدی سودآوری | روان شناس و مدرس دانشگاه   در ساعت‌های گذشته، برای همه ما بارها پیش آمد که گوشی‌مان را بررسی کردیم تا ببینیم اینترنت  وصل شده یا نه؟ بعضی‌های‌مان هر یک ربع، بعضی‌ها هر نیم ساعت و بعضی‌ها هم یک ساعت یا چند ساعت. روان شناسی چاره‌ناپذیری به معنای تاثیرهای روان شناختی است که یک حادثه غیر قابل کنترل بر انسان می‌گذارد. بسیاری از حوادث در اطراف ما کاملا خارج از کنترل و اراده ماست، از تولد و مرگ گرفته تا حوادث اجتماعی سیاسی یا حتی یک آزمون یا کنفرانس اجباری در دوران تحصیل. تاثیرات این نوع حوادث طیف وسیعی را در برمی‌گیرد. قطع حدود یک یا دو روزه اینترنت هم از این قاعده مستثنا نیست و این فرصت را در اختیار ما قرار داد تا در فعالیت‌های روزمره‌مان در صورت نیاز، بازنگری کنیم.     مشخص‌شدن اولویت‌های واقعی در همین چند ساعت تقریبا بیشتر ما در طول روز ساعت‌ها از شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های آنلاین و... استفاده می‌کردیم. فعالیت‌هایی که به صورت کاملا روزمره و بخشی نرمال از زندگی افراد شده بود، اما قطع سراسری اینترنت باعث یک وقفه در این سبک زندگی شد. در این چند ساعت یا روز اخیر اولویت‌های واقعی از آن چه که فکر می‌کردیم مهم است، تمیز یافت. حتی درباره ارتباطات شخصی و صحبت‌های مجازی بین فردی، کاملا برای همه مشخص شد که ارتباط با چه افرادی واقعا مهم است. از خود بپرسید که اگر در این چند روز، چند ساعت یا چند دقیقه اینترنت داشتید واقعا با آن چه می‌کردید؟     2 رویکرد رایج بعد از وصل‌شدن مجدد اینترنت از سوی دیگر، قطع اینترنت برای بخشی از مردم باعث توفیق اجباری شد. بیشتر کتاب خواندند، به فکر استفاده بهتر از زمان افتادند، وقت‌شان را با علایق دیگرشان پر کردند و ... . بسیاری از نوجوانان از بازی‌های آنلاین محروم شدند که حالا با وصل مجدد اینترنت، می‌توانند مدیریت بهتری برای زمان خود داشته باشند. این چند ساعت به افرادی که به استفاده از فضای‌مجازی یا بازی‌های آنلاین اعتیاد داشتند، بسیار سخت گذشت. حال دو رویکرد بعد از وصل مجدد اینترنت قابل پیش‌بینی است؛ یا بیش از گذشته به سراغ اینترنت می‌روند تا به اصطلاح این چند روز یا چند ساعت را جبران کنند  یا با تجربه‌ای که به اجبار پیش آمد به سمت مدیریت بهتر و وابستگی نداشتن می‌روند.   حواس‌مان به روش‌های جایگزین باشد همیشه شنیده بودیم که همه تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد نگذارید، اما معمولا درباره خدمات زیربنایی مانند آب، برق و اینترنت این توصیه جدی گرفته نمی‌شود. تجربه هفته گذشته نشان داد که بهتر است برای فعالیت‌های خود روش جایگزین هم درنظر بگیریم. گویا بدون اینترنت، گوشی‌های گران‌قیمت هوشمندمان به هیچ دردی نمی‌خورند یا برای ارتباط‌های مهم خود وقت‌های واقعی هم قائل شویم یا منابعی غیر از موتورهای جست وجوی رایج برای اطلاعات پیدا کنیم. مهارت‌های واقعی مطالعه، یادگیری و تحقیق را یاد بگیریم که در دنیای دیجیتال، انگار دست خوش هرج‌و‌مرج شده است.   قدردان داشته‌های ارزشمندمان باشیم در پایان می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و بگویم که اجازه ندهیم صرفا ارزش چیزها در نبود آن‌ها مشخص شود. بسیاری از چیزهای ارزشمند بعد از قطع شدن، دوباره باز نخواهند گشت که از دوباره یافتن آن‌ها احساس خوشحالی کنیم مانند: عمر، جوانی، دوستی و ... . از همه مهم تر کسانی که دوستشان داریم، قاعدتا بعد از مرگ دوباره پیش ما باز نخواهند گشت، پس قبل  از آن که آن‌ها را از دست بدهیم، قدر شان را بدانیم.       در ستایش بطالت* ما معمولا از مشغول‌نبودن می‌ترسیم و بیکاری کلافه‌مان می‌کند اما چرا گاهی لازم است هیچ‌کاری نکنیم؟ الهه توانا | روزنامه‌نگار   پریروز از ظهر تا آخر شب، آنتن نداشتیم. گوشی و اینترنت، تعطیل بود و حسابی از زندگی افتادیم. هر کار ساده‌ای، تبدیل به مصیبت شد؛ از تاکسی اینترنتی گرفتن و چت کردن با رفیقِ راه دور تا جلسه کاری مجازی و کسب‌وکار اینترنتی‌. همه‌چیز زندگی مدرن وابسته به فناوری‌هاست و عجیب نیست که درغیاب آن‌ها یک‌جای کار بلنگد اما برای بعضی‌‌های‌مان، اوضاع وقتی تحمل‌ناپذیر‌تر شد که شب بعد از گذراندن یک روز پرمشغله، طبق عادت گوشی دست گرفتیم تا آنلاین فیلم ببینیم، چرخی در فضای مجازی بزنیم، روی سایت‌های پخش موسیقی به پلی‌لیست محبوب‌مان گوش بدهیم، پادکست پلی کنیم و کتاب الکترونیک بخوانیم. همه کارهای روتینی که بخشی از روی علاقه و بخشی برای پر کردن وقت انجام می‌دادیم، مختل شدند و بیکاری کلافه‌مان کرد. چرا لازم است همیشه مشغول باشیم، حتی در وقت استراحت؟   چرا بیکاری باعث احساس گناه می‌شود؟   زندگی اجتماعی ما را به دویدن، دویدن و بیشتر دویدن تشویق می‌کند. موفق‌ها، پولدارها و خوشبخت‌ها کسانی هستند که از هر دقیقه زندگی‌شان به بهترین نحو استفاده می‌کنند و هیچ زمانی را به بطالت نمی‌گذرانند. اقتضای گذران زندگی، ما را به هرچه بیشتر کار کردن وامی‌دارد و فشار اجتماعی ازما  می‌خواهد دایم مشغول باشیم. آخرین‌باری که روی کاناپه دراز کشیدید و هیچ کاری، مطلقا هیچ کاری انجام ندادید، یادتان هست؟ منظورم مثل پریروز بدون اینترنت نیست که نمی‌دانستیم با وقت‌مان چه کنیم، از هیچ کاری نکردن بنا به میل شخصی حرف می‌زنم. در عصر ما بطالت با احساس غبن و خسران همراه است. در موج پرسرعت زندگی مدرن که حجم  وسیعی از اطلاعات، اخبار و سرگرمی‌ها را بر سرمان آوار می‌کند، روی ساحل لمیدن گناهی نابخشودنی است. ما نمی‌توانیم گوشی را کنار بگذاریم، اینترنت را قطع کنیم و خودمان را از این تصور که لابد چیزهای زیادی را ازدست داده‌ایم، خلاص کنیم. خب اگر این موضوع طبیعی است، پس چرا از لزوم به‌رسمیت شناختن بطالت حرف می‌زنیم؟   چرا باید بیکاری را به رسمیت بشناسیم؟ بطالت، برخلاف اسم غلط‌اندازش، برای ذهن ما لازم است؛ فرصتی است برای استراحت واقعی، نه مدلِ تقلبی آسودگی که بدن‌مان روی تخت دراز کشیده و ذهن‌مان درحال دریافت و پردازش اطلاعات لازم و غیرلازم است. در روان‌شناسی، مفهومی داریم به‌اسم «تمرکز پراکنده». شاید به‌نظر متناقض برسد چون ما تمرکز را به‌معنی زوم کردن با دقت روی موضوعی می‌دانیم اما علم روان‌شناسی می‌گوید تمرکز پراکنده به‌معنی اجازه دادن به ذهن برای پرسه زدن، سلامت روان و حتی موفقیت، ضروری است؛ مخزن انرژی ذهنی را پر و راه را برای خلاقیت و ظهور ایده‌های تازه باز می‌کند؛ یک‌جور هواخوری! در چنین وضعیتی است که سروکله هدف‌ها، رویاها و راه‌حل‌ها که پیش از این در شلوغی ذهن مدفون شده‌بودند، پیدا می‌شود. بنابراین هیچ کاری نکردن یا مشغول شدن به فعالیت‌هایی که به تمرکز نیازی ندارند، نه‌تنها وقت ما را هدر نمی‌دهد بلکه در جهان مملو از حواس‌پرتی، مفری فراهم می‌کند برای تجربه آسودگی و تجدید قوای ذهنی.   * توضیح تیتر: عنوان کتابی از «برتراند راسل»    
 
اینترنت، ضروری مانند آب و هوا علیرضا کاردار | روزنامه‌نگار    قطعی اینترنت چند روز پیش، بلایی بود که هرچند به پای سیل و ریزگرد و جنگل‌سوزی‌ها نرسید، ولی دست‌کمی از مصائب طبیعی و غیرطبیعی هم نداشت. زندگی روزمره ما آن‌چنان به اینترنت گره خورده که حتی قطعی چند ساعته‌اش هم می‌تواند روال زندگی را مختل کند. گروهی بر این باورند که انسان امروزی نباید به اینترنت وابسته شود تا هنگام نبودش، سبک زندگی‌اش دچار اختلال نشود. ولی عده‌ای هم وجود اینترنت را هم ردیف با وجود آب و برق و گاز و ماشین و هواپیما می‌دانند. همان‌گونه که زندگی انسان غارنشین با کشف آتش متحول شد یا با ساخت چرخ، تمدن شتاب گرفت، یا با اختراع وسایل سرمایشی و گرمایشی، انسان‌ها مزه رفاه را چشیدند، به همان نسبت هم اختراع اینترنت توانست زندگی بشر را دگرگون کند. این روزها اینترنت به جزء لاینفکی از زندگی مردم تبدیل شده است. اوضاع طوری رقم خورده که نبود اینترنت هم رده با نبود برق شده است. این تفکر که قطعی یا کندی سرعت اینترنت را دلیلی برای رسیدن به کارهای دیگر زندگی‌مان بدانیم، می‌تواند همان‌قدر غیرموجه باشد که بگوییم حالا که برق نیست، پس از خاموشی تلویزیون استفاده کنیم و کتاب بخوانیم، یا به جای آسانسور از پله رفت‌وآمد کنیم تا سالم بمانیم! فناوری برای راحتی زندگی بشر اختراع می‌شود. این که چگونه، چقدر و در چه راهی از آن استفاده کنیم، به خودمان بستگی دارد. کسی که دلش برای پدر و مادرش تنگ شده، با همان اینترنت وصل هم می‌تواند به خانه‌شان برود و احوال‌شان را بپرسد. کسی که اهل مطالعه است، می‌تواند گوشی را کنار بگذارد و کتاب دستش بگیرد یا حتی فایل متنی و صوتی همان کتاب را با همان اینترنت بخرد، دانلود کند و بخواند. اینترنت هم مانند نیزه سنگی انسان‌های اولیه، یک ابزار است. این که چطور از آن استفاده کنیم، به خود کاربر بستگی دارد. به قول فولر، مخترع بزرگ آمریکایی «بشریت با وجود تمام دلایل غلط، در حال دستیابی به فناوری‌های درست است».