منطق استعماری غرب در مخالفت با حجاب

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور در روز چهار‌شنبه پنجم مردادماه، یکی از وظایف اساسی ائمه جمعه را بازتولید مفاهیم معرفتی و مبانی انقلابی دانسته و با تأکید بر اینکه موفقیت‌های زن مسلمان ایرانی باطل‌کننده تلاش‌های دویست، سیصدساله غربی‌ها است یادآور شدند: به همین علت آن‌ها از زن ایرانی عصبانی هستند و به بهانه حجاب، اقدام به شبهه‌افکنی و فضاسازی می‌کنند.
معظم له با اشاره به مطرح‌شدن موضوع حجاب در خطبه‌های نماز جمعه در هفته گذشته و همچنین در فضای مجازی و رسانه‌ها، خاطرنشان کردند: در این موضوعات باید بسیار متین و منطقی و به‌دوراز احساساتِ بی‌مورد، ورود کرد و باید با دلایل روشن، آن منطق استعماری غربی افشا و تبیین شود.
پس از پیروزی انقلاب اســلامی حضور بانوان با پوشش اسلامی در عرصه‌های مختلف فعالیت‌های اجتماعی و انقلابی جایگاه زن را در ایران اسلامی ارتقا داد، و گرایش روزافزون زنان به حجاب در کشــور‌های اسلامی را در پی داشت. این امر که بیانگر بازگشت به هویت دینی در میان ملت‌های مسلمان بود، موجب شــد تا یکی از مهم‌ترین محور‌های جنگ روانی غرب در موضوعات حقوق بشر به زنان مسلمان و حقوق آنان اختصاص یابد، این حساسیت تا بدان جا اوج گرفت که به دلیل اقبال زنان و دختران مسلمان در کشور‌های غربی به حجاب، سردمداران نظام‌های غربی که مبتنی بر تفکر لیبرالیستی و اومانیستی توانسته بودند جامعه زنان در غرب را استحاله و به ابزاری برای منافع مادی خود تبدیل کنند، به تصویب قوانین سخت‌گیرانه علیه زنان مسلمان واداشته، به‌گونه‌ای که تصور می‌کردند با ممنوعیت حجاب دانش آموزان دختر در مدارس قادر خواهند شد به‌زعم خود فرهنگ غرب را از تعرض دختران محجبه مصون دارند!
این ممنوعیت، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۴ در کشور فرانسه مطرح شد و به‌موجب این قانون، یعنی قانون «ممنوعیت استفاده از نشانه‌های مذهبی در مدارس فرانسه»، استفاده از حجاب اسلامی در مدارس فرانسه، رسماً غیرقانونی شد و به دیگر کشور‌های غربی گسترش یافت و بلژیک، ایتالیا، انگلستان، لهستان، پرتغال و... هم به فرانسه پیوستند. اینک، طرح ممنوعیت حجاب در برخی از کشور‌ها با بهانه‌ها و اشکال متفاوت، در حال اجراست. حکومت‌های غربی و کشور‌های داعیه‌دار آزادی و حقوق بشر، با تصویب قوانین و مقررات منع حجاب، زنان مسلمان محجبه را تحت‌فشار قرارداده و از حداقل حقوق شهروندی، چون حق آموزش، اشتغال، دفاع و احقاق حق در دادگاه‌ها و حق استفاده از امکانات عمومی شهری نظیر وسایل حمل‌ونقل عمومی، درمانگاه‌ها، پارک‌ها، کتابخانه‌ها و... محروم کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که زن مسلمان مجبور شود یکی از دو رویکرد «پایبندی به اعتقادات و ارزش‌های اسلامی و محرومیت از حقوق اجتماعی» یا «حضور به شکل بی‌حجاب و نیمه عریان در جامعه و انجام فعالیت‌های اجتماعی» را انتخاب کند!


جریان‌سازی رسانه‌های غربی علیه حجاب با این ادعا بود که حجاب را، ســمبل ظلم آشــکار به زن و نقض حقوق و آزادی‌های فردی زن معرفی کردند که مانع پیشــرفت زن در عرصه‌های مختلف اســت؛ و با شــعار حمایت از حقوق بشر، حجاب را به‌عنوان نماد ضد حقوق زن و نماد سیاسی قلمداد کردند و با انتساب برخی صفات مانند اســلام تندرو، آن را نمــاد مبارزه منفی با سکولاریســم، نماد اصولگرایی، نماد رجعت به دوران قبل از رنســانس، نماد پایبندی به دین، نماد همگرایی با بنیادگرایی، نماد ترویج اســلام در غرب، نماد تهدید برای ارزش‌های غربی دانسته و تمام ظرفیت‌های سیاسی و رسانه‌ای خود را برای رواج بی‌حجابی در کشور‌های مسلمان و به‌ویژه ایران به کار گرفتند.
ریشه مخالفت غرب باحجاب زنان به دوران رنسانس بازمی‌گردد. درواقع از شروع رنسانس به بعد، مدرنیته غربی که یکی از دستاورد‌های آن سکولاریسم است، به دلیل تجربه تلخ غرب از حاکمیت کلیسا در دوران قرون‌وسطی و تحولات پس‌ازآن، یعنی تحولاتی که از دل مدرنیته به وجود آمد، منجر به ایده جدایی دین از سیاست یا سکولاریسم شد. این تحولات تا حدی بود که از عصر رنسانس به بعد، وضعیت حجاب زنان غربی هم‌تغییر کرد، حتی نقاشی‌ها، مجسمه‌ها و تصاویری که از حضرت مریم (س) برای توجیه این تغییر ارائه شد، فاجعه‌آمیز بود.
یکی از مهم‌ترین ایده‌هایی که از این تفکرات الحادی منتج شد، شعار برابری جنسیتی یا به‌اصطلاح عدالت جنسیتی بود. تفکر برابریِ جنسیتی یا برابری جنسی می‌گوید: زن و مرد حقوق و وظایف یکسان دارند و همه از فرصت‌های مساوی در جامعه برخوردارند. همچنین برابری جنسی مربوط به عدالت و تقسیم مسئولیت‌ها است. این تفکر که از دل مکتب «فمینیست» درآمد، هدفش عموماً حذف نابرابری‌های جنسیتی، مردسالاری و جنسیت بود درحالی‌که ازنظر اسلام وظایف باید مبتنی بر توانمندی‌های ذاتی جنسیت مرد و زن باشد نه تقسیم یکسان مسئولیت‌ها. ازنظر اسلام این تفکر، شأن و جایگاه معنوی زنان در جامعه را کاسته و زمینه سایر مشکلات اجتماعی را برای آنان فراهم می‌آورد. با توجه به جایگاه کنونی زن در غرب به‌عنوان ابزاری برای شهرت و شهوت و ابزاری برای جذب بازار‌های تجاری، می‌توان اوج تزلزل مکتب فمینیسم را درک کرد.
این در حالی است که باوجود اختلافات فراوان در نحله‌های فمینیسم برابری کامل و یکنواخت و به‌دوراز هرگونه تفاوت بین حقوق زنان و مردان و انکار ارزش‌های دینی و الهی وجه مشترک گرایش‌های افراطی فمینیستی است. آن‌ها یافته‌های بشری را منبع و معیار تشریع و قانون‌گذاری می‌دانند، احکامی مانند حجاب، ممنوعیت سقط‌جنین، ضابطه‌مند شدن روابط جنسی و احکام مربوط به خانواده و ارزش‌های دینی را مصداق ستم به زنان معرفی و در راستای حذف و محو آن تلاش کرده‌اند.
خصومت نسبت به نهاد خانواده یکی دیگر از شاخصه‌های گرایش‌های مختلف فمینیست‌هاست، درخواست اصلاح دموکراتیک نقش زنان در خانواده از ویژگی‌های اصلی آن‌هاست آنان معتقدند نباید به زنان آزادی شرکت در تشکیل خانواده به سبک سنتی را داد، آن‌ها از تعداد بیشمار فرزندان نامشروع در جامعه خرسندند و به این دلیل که پسران بی‌پدر بعد‌ها رفتارشان با زنان بهتر خواهد شد، الگوی خانواده را مقدس و منحصر در زندگی مشترک نمی‌دانند، زیرا معتقدند که این شکل از خانواده بر پایه ظلم مرد بر زن نهاده شده است.
تسلط این تفکر در غرب و اصرار بر تعمیم آن به دیگر کشور‌ها از دلایل اصلی مخالفت غرب باحجاب و احیای نقش و جایگاه واقعی زن در جامعه است چراکه احیا و تعمیم نگاه اسلام به زن مبانی و ساختار تفکر غربی را متزلزل‌تر می‌کند. از نگاه اسلام، زن و مرد هر دو انسان، مخلوق خدا و برابرند. اما این برابری، برابری در تعبد و بندگی، کرامت انسانی و درنتیجه دستیابی به کمالات و مقامات معنوی و انسانی است، نه برابری در احکام و وظایف و حتی حقوق. از دیـدگاه اسـلام زن و مـرد هـر دو از یـک جوهر انسانی آفریده‌شده‌اند و در تشکیل بنیان خانواده، اجتماع و بقای نـسل سهیم‌اند. به تعبیر شهید مطهـری اسلام بـه زن حریت، شخصیت، استقلال فکر و نظر داد و حقوق طبیعی او را به رسمیت شناخت، اما اسـتقلال و احترام پدران و شوهران را نیز نزد آنان از بـین نبـرد و اسـاس خـانواده را متزلـزل نـساخت
در این میان، حجاب زن مسلمان عاملی مؤثر برای جلوگیری از انحطاط اجتماع و فرد و همچنین نزدیک شدن او به معنویت و خداست. این نوع پوشش که پیشینه‌ای به درازای تاریخ بشر در ادیان الهی و رسوم سنتی و باستانی ما دارد، اکنون و با تشویق و ترغیب آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان اختصاص پیداکرده و تجربه‌ای معنوی را در اختیار فرد قرارداده و نوعی حفاظت از شخصیت و گوهر زن را به ارمغان آورده است.
نتیجه این‌که زن مسلمان باحجاب اسلامی خود را در حصن و حریم الهی می‌یابد، چراکه او سرباز سپاه الهی است که باید بر تعهدی که باخدای متعال بسته، پایبند بوده و ازآنچه که گزندی به این تعهد برساند در هراس باشد. گو این‌که لباس ظاهرش نشان از این وظیفه و تعهد دارد. حجاب به‌گونه‌ای برای او طراحی‌شده که نه‌تن‌ها عاطفه زندگی را حفظ کرده و امکان فعالیت را برای او میسر می‌سازد، بلکه زن مسلمان محجبه با حضور همیشگی خود درصحنه بر اقتدار و تداوم حرکت صحیح اجتماع به‌سوی اهداف متعالی نقش‌آفرین بوده است.