روزنامه خراسان
1401/05/11
مضحکه هالک پفکی، شمرخوان یلدا در سپاه اشقیا و سونامی ویلموتس
مضحکه هالک پفکی روی رینگ!
ناصری- سجاد غریبی که با انتشار عکس ها و فیلم هایش در اینستاگرام به خودش لقب هالک ایرانی داده بود و می خواست نامش در فضای مجازی بر سر زبان ها بیفتد؛ بالاخره عیارش در رینگ محک خورد؛ البته پیش از این هم در رویارویی با مارتین فورد برای مسابقه ای که انجام نشد با یک ضربه نقش بر زمین شده بود. همان موقع بود که خیلی ها با دیدن چهره او بدون افکت و تغییرات فتوشاپی پی بردند که عکس های او در اینستاگرام دستکاری می شود و به همین دلیل به او لقب هالک فتوشاپی دادند. غریبی که همچنان در فیلمها و عکسها سعی میکرد خودش را قوی هیکل نشان دهد، بالاخره برای نخستین بار در رینگ مبارزه حاضر شد. حال طبق ویدئوی مبارزه او با گوریل قزاق، می بینیم که این دو حریف با مراسم عجیب و غریبی روی رینگ آمدند و به سبک مسابقات کشتی کج برای هم رجزخوانی کردند. مبارزه آغاز شد و همه منتظر نمایش و ضربات هالک بودند اما دیدن این مبارزه بیشتر شبیه دیدن فیلم کمدی رینگ بوکس چارلی چاپلین بود و ضربات و نوع قرار گرفتن این دو مبارز مقابل هم بیشتر از این که برای تماشاگران جذاب باشد، شبیه طنز بود. در نهایت بعد از گذشت چند دقیقه از مبارزه و در حالی که غریبی سعی میکرد از مشتهای حریف فرار کند و پشتش را به گوریل قزاق میکرد، او در گوشهای از رینگ گیر افتاد و بعد از خوردن چند مشت متوالی زانو زد تا داور حریف قزاقستانی را برنده اعلام کند. هرچند بعد از ناک اوت شدن سجاد غریبی مقابل یک حریف غیرحرفهای، او در ویدئویی از این باخت عذرخواهی کرد اما همچنان موجی از انتقادات به سوی او روانه شد که بخشی از این واکنش ها را در ادامه می خوانید. سجاد غریبی فقط داشت نمونه کارای فتوشاپی از خودش رو می ذاشت اینستا و ما خودمون با فالو کردن و فرستادن عکس هاش توی فضای مجازی بزرگش کردیم پس یادمون نره بخشی از این اتفاق تقصیر ماست. سجاد غریبی نمایی از اینستاگرامه! اون جا لاکچری و شاخ و قدر قدرت، توی دنیای حقیقی پوچ و تو خالی! ویدئوی این هالک رو که میبینم یاد محصولات ایرانخودرو و سایپا میافتم که بین چیزی که تحویل میدن با چیزی که ازش می گن یک دنیا فاصله است! آهنگ ورودش از میزان تو رینگ بودنش بیشتر بود. نمی دونم چرا به خودش لقب هالک ایرانی داده چون با این هیکل فقط بهش می خوره یک چاق ایرانی باشه! اگه جای سجاد غریبی بودم حالا که کتک خوردم فورا برای گرفتن دیه اقدام میکردم. فیلمشم هست یارو نمیتونه انکار کنه. کاش هالک توی این مدت به جای اینستاگردی می رفت یه کلاس بوکسی چیزی ثبتنام می کرد بدونه چطوری مشت بزنه! کاش اگه باز سجاد غریبی خواست خودش رو نماینده ایران جا بزنه، ممنون الخروجش کنن که دیگه نتونه بره آبروریزی کنه! یادداشت فتوشاپ هالک را باد کرد یا اینستا؟ سجاد غریبی نمادی از آدمهایی است که ترجیح میدهند به هر قیمتی توی چشم باشند و در نهایت تضاد بین دنیای واقعی و مجازی ، سطحی بودن آنها را عیان میکند سیدسورنا ساداتی| روزنامهنگار موفقیت هدف و تلاش، کوشش و برنامهریزی تا رسیدن به آن میتواند عامل حرکت هر فردی باشد. براساس هدفی که داریم، معنایی که در زندگی پیدا کردهایم و اولویتهایی که داریم مسیر حرکت و شتاب هر کدام از ما متفاوت است. روزی که مارتین فورد با یک هُل ساده سجاد غریبی را چند متری پرت کرد فکر میکردیم هالک ایرانی با تفاوت دنیای واقعی و مجازی آشنا شده و دیگر آبروی خودش و کشور را نخواهد برد اما او چنان در باد عکسهای فتوشاپی و لایکها بود که دوباره اشتباه کرد. عکسهای اولش فتوشاپی بود و ما خاص بودنش را باور کردیم اما لایکهای ما باعث شد او هم باور کند که توانمندی ویژهای دارد و راه بازگشتی برایش باقی نماند تا اینکه روی رینگ خیلی ترحمبرانگیز شد. او در حد یک تماشاگر معمولی فیلمهای اکشن یا هوادار مسابقات بوکس و یواف سی هم بلد نبود تظاهر به بوکسور بودن کند، نه گارد درستی داشت، نه ضربات استانداردی و نه دفاع حسابی. جوری گوشه رینگ قرارگرفت که انگار داور دلش سوخت و او تازه از باد دنیای فتوشاپی خودش که با لایکهای ما تقویت شده بود پرت شد به دنیای واقعی. ایکاش روزی که مارتین فورد از مسابقه انصراف داد او واقعیت را درک میکرد تا مجبور نباشد با چشمانی گریان از هموطنانش عذرخواهی کند. باخت بد نیست، ما در جامجهانی 2014 بعد از یک نمایش عالی به آرژانتین باختیم و زمان ویلموتس هم با بازیهای ضعیف به بحرین و عراق باختیم اما تفاوت باخت اول و دو باخت بعدی خیلی زیاد بود. درست مثل باخت فاجعهای که سجاد غریبی رقم زد. او نمونهای از آدمهایی است که میخواهند توی چشم باشند. بههزار و یک ترفند خودشان را متقاعد میکنند که حقدارند موفق باشند؛ بدون تلاش، بدون هدف و بدون برنامهریزی. او به حریف نباخت، به فتوشاپ خودش باخت و کسانی که از او یک فرد خاص ساختند. او تحقیر شد چون مثل خیلی از شاخهای مجازی که ادعای زیادی دارند بهجای تلاش، دنبال راهمیانبر بود. بهجای عرق ریختن ژست گرفت و بهجای برنامهریزی حرف زد و کری خواند. تمام تفاوت دنیای مجازی و زندگی واقعی هم در این است که اینجا اگر فقط به دنبال شهرت باشی و بابتش تلاش نکرده باشی، تنبیه میشوی.
شمرخوانِ «یلدا» در سپاه اشقیای «مختارنامه»
کاظم هژیرآزاد در گفتوگو با خراسان از تجربه بازی در 2 سریال محرمی تلویزیون میگوید
مائده کاشیان
کاظم هژیرآزاد بازیگر پیش کسوت این شبها بازپخش سریال محرمی «یلدا» ساخته حسن میرباقری را از شبکه تماشا روی آنتن دارد و اواخر سریال «مختارنامه» پس از این که شخصیت «مُهَلَب» وارد قصه سریال شد، با این مجموعه در شبکه آیفیلم دیده میشود. او در سریال حسن میرباقری نقش شمرخوان تعزیه را بازی میکند که طی اتفاقی از تعزیهخوانی دور شده و به انزوا رفته است. این مجموعه سال 91 ساخته شده و الهام پاوهنژاد، حمیدرضا آذرنگ و محمدرضا شریفینیا از بازیگران آن هستند. هژیرآزاد در سریال داوود میرباقری نیز نقش یکی از شخصیتهای منفی و دشمنان امام حسین(ع) را برعهده دارد. به بهانه بازپخش این دو مجموعه، با کاظم هژیرآزاد گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید. نقش «حاج رضا» در سریال «یلدا» چه ویژگیها و جذابیتهایی برای شما داشت؟ در این سریال باید با لهجه شاهرودی صحبت میکردم. گرچه آقای [حسن] میرباقری زیاد اصرار نداشت که با لهجه صحبت کنیم. میگفت اگر بتوانید خوب است، اگر نشد هم اشکالی ندارد، اما من خودم دلم میخواست که مثل آقای آذرنگ لهجه داشته باشم. آقای حسن سرچاهی لطف کردند، آمدند و طی چند جلسه لهجه را به من یاد دادند. آقای اکبر سلطانعلی هم به من کمک کرد که به لهجه شاهرودی نزدیک شوم. بازیگر باید تلاش کند و از محیط کمک بگیرد و به نقش نزدیک شود. 100 درصد نتوانستم لهجه را رعایت کنم، اما قابل قبول بود و شاهرودیها هم به من گفتند خوب لهجه را ادا میکردی. چون شخصیت قهوهچی بود و مسافران زیادی به قهوهخانه او میرفتند، لهجهاش میتوانست خیلی غلیظ نباشد. قصه سریال چه ویژگیهایی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟ کار کردن با آقای میرباقری برای من اهمیت داشت. وقتی رفتم به دفتر تهیهکننده، آقای میرباقری نقشم را توضیح دادند و به آقای عبدا... اسکندری سپردند، گفتند چنین شخصیتی میخواهم. من هم موهای فرفری سفید و سبیلهایی از بناگوش در رفته داشتم، آقای اسکندری گفتند این شخصیت یک فرد شمرخوان بوده، معتکف شده، مدتی قهر کرده و به انزوا رفته و آدم نمازخوانی است، پس باید این طور عمل کنیم، ماشین اصلاح را روی سر من گذاشتند و موهای بلند را با نمره دو، از ته زدند! چون این آدم از نظر شخصیتی خیلی در بند آرایش مو نبود. وقتی آقای میرباقری سر من را دید، کلی خندید و خندهاش یادم نمیرود. این اتفاقی بود که هنگام آشنایی من با نقش به کمک آقای اسکندری افتاد. در این مجموعه با زندهیاد چنگیز جلیلوند همبازی بودید، این تجربه چطور بود؟ خاطرات من با ایشان، به صدای زیبای ایشان برمیگردد، صدای آقای جلیلوند بسیاری از بازیگران را به اوج رسانده است. برای من بسیار باعث افتخار بود بعد از دوره جوانی که با صدای ایشان آشنا بودم و از صدایشان لذت میبردم، با ایشان همبازی شدم. خیلی خوشحال بودم با آقای جلیلوند کار میکنم و الحمدلله یک یادگاری باقی ماند. اتفاقا سکانس من در قهوه خانه در مواجهه با «ممدلی»، هم برای من و هم برای آقای جلیلوند سکانس بسیار زیبا و تاثیرگذاری بود. خود ایشان هم از این سکانس تعریف کرده بود. این شخصیت وارد میشود و دنبال من میگردد، ابتدا تَغَیُر میکنم، بعد او را صدا میزنم و گذشتهها را به یادش میآورم. در «یلدا» با حسن میرباقری همکاری کردید و با داوود میرباقری هم تجربه همکاری داشتهاید، کار با کدام یک از این دو برادر سختتر بود؟ آقای حسن میرباقری در زمینه کارگردانی تازهکار هستند، دارند یاد میگیرند و انشاءا... موفق باشند. آموزگار بسیار خوبی کنارشان هست و میتوانند همیشه چه در نوشتن و چه در کارگردانی از ایشان کمک بگیرند و واقعا همین کار را هم کردند. زمانی که مشغول کار بودیم، آقای [داوود] میرباقری دست از سر حسنآقا برنمیداشتند! شب وقتی کار تمام میشد می نشستند، مونتاژ میکردند و باز صبح میآمدند سر صحنه. در واقع به نظر من آقای داوود میرباقری به نوعی «سرکارگردان» بودند. در تئاتر هم «سرکارگردان» داریم، میآید نقاط ضعف کار را گوشزد میکند و کار را پیش میبرد. سریال «مختارنامه» مجموعه محبوب و ماندگاری است، خودتان هم این سریال را بیشتر از بقیه آثار کارنامهتان دوست دارید؟ من هم مثل مردم کارهای دراماتیک را دوست دارم. این سریال هم جزو آثاری بود که برای من شانس و اقبال بود. درست است که نقشم در این مجموعه بزرگ و سراسری نیست، اما تاثیرگذار است و این شانسی بود که خدا خواست و نصیب من شد. الان حتی در شهرستانها هم من را به نام «مُهَلَب» میشناسند. با توجه به منفی بودن نقشتان، به عنوان بازیگر بازی در نقش اشقیا برای شما جذابتر است یا کاراکترهای مثبت و صالحین؟ من هر دو را تجربه کردم، ولی آن چه برای خودم بیشتر جذاب است این که نقش، درگیری و چالش داشته باشد. اگر نقش منفی یا مثبت باشد، اما این درگیری را نداشته باشد، خوب نیست و بود و نبودش برایم یکی است. فرقی نمیکند، مهم آن درگیری است که کار را ماندگار میکند. دوست دارم این طور باشد، اما خب همه چیز طبق علاقه مندی من پیش نمیرود. از سختیهای تولید پروژه بزرگ و پرزحمتی مانند «مختارنامه» بگویید. چه سختی بالاتر از این که آقای میرباقری سکته مغزی را رد کرد. یک روز کار تعطیل شد، پرسیدیم چه شده؟ گفتند چنین اتفاقی افتاده! حتما به دلیل فشار کار بود. آقای میرباقری صبح ساعت 4 یا 5 بیدار میشدند و بعد از نماز صبح کار میکردند، مینوشتند و اصلاح میکردند. در سرما، گرما، برف و باران کار کردند، وسواس زیادی داشتند و در مقابل کمکاریها اصلا گذشت نداشتند. نظرتان درباره بازپخش فراوان «مختارنامه» چیست؟ عدهای موافق هستند و میگویند میتوان هر بار دریافت تازهای از آن داشت، عدهای هم مخالف هستند. من هم زیاد از بازپخش راضی نیستم. بله، اگر هر دو، سه سال یک بار پخش و یادآوری شود، بد نیست. همه سریالها اگر یادآوری بشوند بد نیست. خدا کند به جایی برسیم که مانند اروپا و آمریکا، برای هر بار پخش دستمزدی به عوامل بدهند، یک بار پخش قرارداد اولیه است، اما این در کشور ما روال نیست. مشغول بازی در سریال جدیدی هستید؟ سریالی به نام «بی نشان» به کارگردانی آقای راما قویدل را آماده پخش دارم و در سریال «بیهمگان» هم بازی کردهام. مدتی آقای بهرنگ توفیقی کارگردان این کار بودند، بعد طبق قراری که داشتند تشریف بردند سر کار دیگری و به جای ایشان آقای اصغر هاشمی سریال را کارگردانی کردند. تصویربرداری این مجموعه ادامه دارد، اما کار من تمام شده، ریشهایم را زدهام و آماده هستم تا برای یک کار جدید من را خبر کنند. زوایای جدید فاجعه فوتبال از زبان وزیر ورزش سونامـی ویلموتـس! اظهارات حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان تازهترین موضع گیری علیه پرونده مارک ویلموتس سرمربی سابق و بلژیکی تیم ملی فوتبال ایران است که تا این جای کار حداقل ۵ میلیون یورو روی دست فدراسیون فوتبال هزینه گذاشته است؛ به علاوه مبلغ ۳۲ میلیارد تومان مالیات.این اتفاق در زمان ریاست مهدی تاج در فدراسیون فوتبال رخ داد؛ فردی که حالا بازهم برای دوره جدید انتخابات فدراسیون فوتبال کاندیدای ریاست شده است.سجادی با حضور در شبکه خبر، در واکنش به اتفاقات رخ داده در پرونده ویلموتس گفت:« گزارشی از سرپرست فدراسیون خواستم. من باید بدانم این اتفاقات که از ویلموتس مطرح میشود ابعادش چیست. چیزی که در گزارش دیدیم مثل قله کوه یخ است که از آب بیرون زده است. در جلسات خودمان اسمش را سونامی ویلموتس گذاشتم. امیدوارم باشگاههای عزیز ما مثل استقلال که ۱۰ درصدش واگذار شده است، با مربیان خارجی این باشگاهها «ویلموتس ۲» نداشته باشیم. اگر هرکجا سهل انگاری کنیم این احتمال وجود دارد.»وزیر ورزش و جوانان همچنین اشارهای سربسته به بحث دلالی در پرونده ویلموتس داشت و تاکید کرد:«برای گرانی مبالغ و تعرفههای قراردادها یک «فیرپلی» مالی وجود دارد. باشگاهها سقف بودجه دارند و در این سقف برای ورزشکاران عدد و رقم تعیین میکنند. این جا معرف و واسطهها پول میگیرند. امیدوارم این جا دست دلالان کوتاه شود و حداقل کم بشوند. ابعاد مختلفی وجود دارد. در گزارشی که من خواندم که متأسفم اینطور است، ۲ میلیون یورو به ویلموتس و دستیارانش قبلاً پرداخت شده است. رأی هم آمده است که ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار یورو است. دو مبلغ 5 درصد دیرکرد هنوز اعلام نشده است. در گزارش اشاره به مالیات -ویلموتس- هم نشده است که ۳۲ میلیارد تومان است. چه کسی آن را باید پرداخت کند؟ ما بدهی داریم. مالیات برای مردم است تا الان یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان به تدریج پرداخت شده است. به عنوان یک ورزشی و به عنوان یک معلم دانشگاه نه به عنوان خادم ورزش برایم سوال است قراردادی که بسته میشود، ضمانتش چیست؟ فدراسیون -برای پرداخت پول ویلموتس- از شستا کمک گرفتند. ما شستا را دوست داریم، یک گروه اقتصادی فعال است و سوء تعبیر نشود. کمک گرفتند پیش پرداختی به ویلموتس و دستیارانش داده بشود. ضمانت این ۲ میلیون یورو، ساختمان فدراسیون است. طبق این گزارش، شش دانگ ساختمان فدراسیون برای شستاست. بر اساس یوروی ۱۲ هزار تومانی، در اسناد پرداختی فدراسیون، یک رقم ۲۴ و یک رقم ۲۵ میلیارد تومان است که به شستا پرداخت شده ولی ساختمان فدراسیون به نام شستا شده است. میرشاد ماجدی سرپرست فدراسیون فوتبال میگوید ساختمان فدراسیون ۱۲۰ میلیارد تومان میارزد. ساختمان فدراسیون رفت، ویلموتس رفت، پولها رفت، این جریمه آمده است، این مالیات روی دست مان مانده است. منتظر دو 5 درصد جریمه هم هستیم. منتظر هزینه کادر فنی هستیم. این به نظر من سونامی است.»
سایر اخبار این روزنامه
کنکور در آزمون عدالت
21 هزارمین سلام خراسان
تشییع پیکر ۵ شهید مدافع حرم در مشهد
طالبان تعطیلی روز عاشورا را از تقویم افغانستان حذف کرد و...
عوارض خوابیدن زیر باد کولر
دستگیری گوشی قاپ برای یازدهمین بار !
پنجره جدید مذاکرات و چند اما و اگر
سناریوهای فرار از کسری بنزین
فرودگاه مشهد روی باند حاشیه !
مضحکه هالک پفکی، شمرخوان یلدا در سپاه اشقیا و سونامی ویلموتس
وعده قانونگذاری مجلس برای ساترا و VOD ها
اسلامی: توان ساخت بمب اتم داریم اما چنین برنامه ای نداریم
«مونسون» دوباره باز می گردد!
وعده روغنی