روزنامه ایران
1401/05/12
11 سال بیخبری از یک مرمت مخرب
داربستهای 11 ساله که برداشته شد، آه از نهاد بسیاری از کارشــــــــــــناسان، فعالان و اهالی رسانههای حوزه میراث فرهنگی بلند شد. اعوجاج افتاده بر گنبد معماری مسجد امام چون میلی داغ در چشم تماشاگر شکوه معماری ایرانی- اسلامی در دوره صفوی فرورفت. همه منتظر پاسخی بودند تا شاید بتواند اندکی آتش دل سوخته آنها را سرد کند. پیش از مسجد امام، مرمتها به دو رنگ شدن گنبد بینظیر مسجد شیخ لطفالله منجر شده بود.ملیحه مهدیآبادی
کارشناس مرمت
داربستهای 11 ساله که برداشت شد، آه از نهاد بسیاری از کارشــــــــــــناسان، فعالان و اهالی رسانههای حوزه میراث فرهنگی بلند شد. اعوجاج افتاده بر گنبد معماری مسجد امام چون میلی داغ در چشم تماشاگر شکوه معماری ایرانی- اسلامی در دوره صفوی فرورفت. همه منتظر پاسخی بودند تا شاید بتواند اندکی آتش دل سوخته آنها را سرد کند. پیش از مسجد امام، مرمتها به دو رنگ شدن گنبد بینظیر مسجد شیخ لطفالله منجر شده بود. آن روز مدیر پایگاه میراث جهانی نقش جهان، دو رنگ شدن گنبد را فتوشاپ خوانده بود. وقتی هم مدیریت او به ایجاد اعوجاج روی گنبد مسجد امام منجر شد، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اصفهان در مقام حمایت از او برآمد و گفت: «ایشان را عوض نمیکنم چون مرمت زیر نظر ایشان نیست، زیر نظر دفتر فنی است.»
حرفهای علیرضا ایزدی با توجه به اهداف پایگاهها، این سؤال را مطرح میکند که چرا مرمت مسجد در این وضعیت اسفبار قرار گرفته است؟ چرا این مرمت زیر نظر دفتر فنی استان اصفهان که به قول مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی حتی در چهارچوب ضوابط قانونی نیست، انجام شده است؟ چرا مرمت زیر نظر کارشناسانی است که فعالیتهای مختلف اداری، آنها را از نظارت صحیح یکی از مهمترین آثار ایران و جهان باز داشته است! آیا این نقض آشکار اهداف تشکیل پایگاهها نیست؟ اگر قرار است بار مسئولیت حفاظت و مرمت آثار موجود در پایگاهها را استانها با حجم انبوهکاری انجام دهند، پس چه نیازی به مدیر پایگاه است؟ حتی اگر عنوان شود که چون بودجه مرمت از استان تأمین شود، باید زیر نظر کارشناسان استان باشد، باز هم باید عملیات مرمت زیر نظر پایگاه صورت گیرد و این امر رافع مسئولیت مدیر پایگاه نیست.
چرا پایگاههای میراث فرهنگی ایجاد شد؟
در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به فاصله اندکی بعد از آن، آغاز جنگ تحمیلی که به تبع آن اولویتهای امور کشور به دفاع از مرزها معطوف بود، تخصیص اعتبار داده شده به سازمان میراث فرهنگی، برای حفظ همه آثار کافی نبود. از سوی دیگر سازمان با کمبود نیروی انسانی مواجه بود. بعد از جنگ، کسب درآمد و رونق اقتصادی از طریق گردشگری در برنامههای توسعه قرار گرفت و بدین منظور توجه به آثار تاریخی و افزایش اعتبارات سازمان میراث فرهنگی مدنظر قرار گرفت اما یکی از موانع پیشبرد سریع این امر حجم زیاد آثار تاریخی و نیروی کارشناسی کم و مشکلات عدیده در رابطه با توسعه، مانند جادهسازی و سدسازی در استانهای کشور بود. این امر موجب شد تا این اندیشه رشد یابد که آثار شاخص کشور در قالب پروژههای بزرگ، مستقل از بدنه کارشناسی استانها و مدیران استان، با بودجههای ملی و زیر نظر معاونت حفظ و احیا و شورای فنی میراث فرهنگی کشور اداره شوند. در شرح وظایف پایگاههای ملی و جهانی میراث فرهنگی، هدف از شکلگیری چنین تعریف شده است«صیانت از یکپارچگی، اصالت، تمامیت و ارزشهای برجسته آثار فرهنگی- طبیعی کشور است؛ این پایگاهها، مأموریت دارند در چهارچوب مدیریت یکپارچه و نظاممند با بهرهمندی از ظرفیتها و توان علمی و تخصصی، ضمن ارتقای حفاظت از این آثار، زمینه ترویج و انتقال آنها به نسلهای آینده را فراهم کنند.» پایگاهها نیز این امکان را یافتند تا از کارشناسان قراردادی و برونسپاری پروژههای پژوهشی و عمرانی بهرهمند شوند. استقلال پروژههای بزرگ که بعداً به پایگاههای میراث فرهنگی تغییر نام دادند گام بزرگی در جهت حفاظت، مرمت و معرفی آثار تاریخی شاخص شد. یکی از دستاوردهای این اندیشه، افزایش ثبت جهانی آثار بود.
عذر بدتر از گناه
مدیرکل میراث فرهنگی اصفهان در دفاع از مرمتهای انجام گرفته، مرمت اثری چون مسجد امام را با یک دیوار هزار متری کاملاً ساده مقایسه میکند و میگوید: «۱۰ تا استادکار بیاورید و بگویید گچکاری کن، بعد از پایان هزار متر گچکاری آیا همهاش یکسان و درست است؟ کارِ دست است و اگر یکی بخواهد آقای پاکدل را زیر سؤال ببرد این هم یکی از آن مسائل است که من قبول نمیکنم.» مقایسه گنبد مسجد امام و دیوار گچی هزار متری قیاس معالفارق است. مانند این است که یک الماس کمیاب را برای تراشیدن به یک جواهرساز تازهکار بسپاریم و بعد از خراب شدن الماس بگوییم همه جواهرسازها ممکن است اشتباه کنند. اگر چنین اتفاقی بیفتد نشان میدهد که سفارش دهنده قدرت تمییز بین کار معمولی و فاخر را نداشته است، پس شایسته انجام چنین کاری نیست. کسی که تشخیص ندهد برای مرمت یک بنای ارزشمند باید از بهترین متخصصین و فناوری کمک گرفت و با وسواس هر گام را برداشت شایسته جایگاه کارشناسی و مدیریت نیست. مرمت روی گنبد مسجد امام تازگی ندارد، سالها این امر صورت گرفته و مشکلی نداشته است (براساس اسناد موجود در مرکز اسناد میراث فرهنگی قابل اثبات است). اگر قرار است مقایسهای صورت گیرد باید پرسید چگونه استادکاران 450 سال پیش با امکاناتی کمتر از اکنون توانستهاند گنبدی به این زیبایی خلق کنند اما ما با این همه امکانات مستندنگاری و پیشرفت فناوری از انجام آن عاجزیم؟ چطور است که پیمانکار پروژه توان نصب یک داربست مطمئن را نداشته که سبب شکسته شدن کاشیها و فشار مضاعف برگنبد نشود؟ شاید باید در انتخاب پیمانکار دقت بیشتری صورت میگرفت و اینکه مدیرکل میراث فرهنگی اصفهان ایشان را جد اندر جد کاشیکار میدانند معیار مناسبی برای انتخاب مرمت یک اثر ارزشمند چون مسجد امام نیست. همچنین از صحبتهای مدیرکل چنین برداشت میشود که نظارت کافی و وافی بر مرمت گنبد انجام نگرفته است اما بیان دلایلی چون پرکاری همکاران، ضیق وقت و انبوه بودن داربستها نمیتواند پاسخ مناسبی برای بیمسئولیتی مدیران و کارشناسان استان و حتی وزارتخانه باشد. 11 سال کار روی گنبد زمان کمی نیست، نمیتوان گفت طی یازده سال هیچکس متوجه اعوجاج و یا نصب غلط کاشیها نشده است.
پیشنها د
برای درک درست اتفاقی که افتاده، نیاز است تمامی مدارک و شواهد از نو توسط کارشناسان بیطرف مورد بررسی قرار گیرد و آسیب شناسی درستی از روند کار صورت گیرد. برای جلوگیری از چنین بیمسئولیتیهایی که موجب رسوایی حفاظت و مرمت آثار تاریخی در ایران شده است و به قول مدیرکل استان خوراک رسانههای خارجی را تأمین کرده است، مسببین این امر همانگونه که وزیر وعده دادند مجازات شوند تا جامعه در آینده شاهد چنین اتفاقهایی نباشد.
سایر اخبار این روزنامه
آغاز اجرای طرح رتبهبندی معلمان
پایان دوره «بزن در رو» هستهای
درآمد 5 میلیارد دلاری ترانزیتی در 120 روز
چراغ خطر سیل هنوز زرد است
سند جامع ایران و چین در مرحله اجرا
مهره سوخته
از شام بلا شهید آوردند
11 سال بیخبری از یک مرمت مخرب
قاچاق کالاهای اساسی نصف شد
شوق تحصیل در دل طبیعت
چراغ دیده من کو؟
ترسیمگر هنر متعهد
شور عزای حسین(ع) در افغانستان
چیزی به نام کارت نان نداریم
صهیونیستها بازنده و منزوی