چرایی کامیابی‌ها و ناکامی‌ها

هادی حق شناس اقتصاددان  
 
 
 


نزديک به يک چهارم يا 25 درصد از عمر دولت سيزدهم گذشت. دولت‌ها در شروع با يک انرژي مثبت کار را آغاز مي کنند و معمولا هم وقتي دولت جديد استقرار پيدا مي‌کند به دليل اميدي که در افکار عمومي ايجاد مي‌شود و فعالان بخش‌هاي مختلف اقتصادي کشور از دولت جديد انتظار دارند، منتج به يک سرمايه اجتماعي بزرگ براي دولت‌ها مي‌شود و نتيجه آن هم حداقل در کوتاه مدت بهبود برخي از شاخص‌هاست که مهم‌ترين آن هم شاخص نرخ تورم است. اما در دولت جديد چنين اتفاقي نيفتاد به خاطر اينکه يک عامل بزرگ در اقتصاد ايران از سال 97 به صورت فشار حداکثري وارد شده است. همين يک عامل سبب شد بسياري از شاخص‌ها که مي‌توانستند بهبود پيدا کنند يا مطلوب بشوند، نشوند. نکته دوم بحث کروناست. به هر حال در دولت قبلي هم واکسن خريداري شد و هم بخشي از واکسن‌ها تزريق شد و اين دولت ادامه واکسيناسيون دولت قبل را ادامه داد و خوشبختانه زندگي مردم طي يکسال گذشته تقريبا به شرايط عادي برگشت. هم دانشگاه‌ها، هم مدارس، هم بخش آموزش و هم بخش بازرگاني و گردشگري به روال عادي برگشت که به نوعي بخش خدمات به روال عادي برگشت و اين نکته مثبتي بود که در يک‌سال گذشته اتفاق افتاد. موضوع بعدي يکپارچگي همه قواست . لذا امروز اگر بخواهيم موانع کار را بشماريم قطعا يک مانع که در برخي از دولت‌هاي قبلي وجود داشت و آن اينکه قوا هم بر همديگر مشکلاتي ايجاد مي کردند. در اين دولت اين مزيت وجود دارد که براي انجام ندادن کار نمي توانند مانع تراشي ساير ارکان را مانع بدانند که يک نکته مثبت بوده است. حال اينکه چقدر از ظرفيت اين نکته مثبت استفاده شده بحث جداگانه‌اي است و همين جا داخل پرانتز بايد گفت که از اين فرصت يکدست بودن هم به نظر مي‌رسد که کامل استفاده نشد مثلا همين رتبه‌بندي معلم‌ها يا افزايش حقوق بازنشستگان خيلي زودتر مي‌توانست تعيين تکليف شود يا برخي موارد ديگر با توجه به اينکه هماهنگي در نقطه اوج بين قوا وجود دارد، طبيعي است که حل مسائل مي‌تواند تسريع شود. اما يکي از نکات مثبتي که در اين دوره اتفاق افتاد، مي‌تواند روابط بين کشورها باشد بخصوص سفرهايي که رئيس جمهور به کشورهاي منطقه انجام داد. اگر دستگاه‌هاي اجرايي بتوانند از اين فرصت و روابط بين کشورها به درستي استفاده کنند حتما به نفع منافع ملي است. منظورم سفر به کشورهاي همسايه است که اين روابط الان برقرار شده است. يا حضور ايران در شانگهاي که دولت قبلي موفق شد در بلوک اوراسيا عضو بشود که يک فرصت بي نظير بود که متاسفانه تحريم‌ها نگذاشت از آن فرصت استفاده شود و در اين دولت بحث پذيرش ايران در شانگهاي است که يک فرصت جديد است. به نظر مي‌رسد دولت‌ها با هر جناحي که سر کار باشد اگر روابط با همسايگان و روابط با پيمان‌هاي منطقه‌اي را فراموش نکنند و از اين ظرفيت استفاده کنند، منافع مشترکي با کشورهاي همسايه ايجاد مي کند و خود اين منافع مشترک، تامين کننده امنيت است. يعني منافع اقتصادي دستاوردهاي امنيتي هم به دنبال خواهد داشت اما يکي از نکاتي که به نظر مي‌رسد هنوز موفق به انجام آن نشد‌ه‌ايم، بحث سرمايه‌گذاري در حوزه‌هاي صنعت، نفت و گاز است. حجم وسرمايه‌گذاري مصوب در چهار ماه گذشته حدودا زير 150 ميليون دلار بوده که با ظرفيت‌هاي ايران و با توجه به ظرفيت توليد ناخالص داخلي ايران قابل مقايسه نيست. در نتيجه اگر دستگاه‌هاي اجرايي، شرکت‌هاي سرمايه‌گذاري و بخش خصوصي به سمت جذب سرمايه گذاري خارجي هدايت شوند، طبيعي است که به نفع اقتصاد ملي خواهد بود. براي اثبات نکته‌اي که گفتم، مي خواهم مثالي بزنم؛ بالاخره جنگ روسيه با اوکراين منجر به اين شد که اقتصاد جهان و به طورمشخص اقتصاد کشورهاي توسعه‌يافته و باز به طور مشخص آمريکا و اروپا تورم بي‌سابقه‌اي تجربه کنند يعني تورم‌شان دقيقا دو برابر شد حال اقتصاد ايران که اخلال‌هاي مختلفي در آن ايجاد مي شود لذا اين همه شاخص‌هاي منفي چه در بخش سرمايه‌گذاري چه در بخش تورم و چه در بخش‌هاي ديگر طبيعي است که اتفاق مي‌افتد و ما بايد به سراغ حل اصل مشکل برويم و تا اصل مشکل را حل نکنيم همه قوا هم يکدست بشوند نتيجه همين يکسال گذشته که ديديم، خواهد شد. کشورهاي مختلف و حتي کشورهاي دوست هم متناسب با منافع خودشان درخصوص ارتباط با ايران تصميم مي‌گيرند. اصطلاحا ما در مباحث اقتصادي نه دوستان دائمي و نه دشمنان دائمي داريم. آنچه دائمي است منافع کشور است لذا در يکسال گذشته اگر ارزيابي دقيق در حوزه‌هاي مختلف انجام شود که در کنارش همه براي حمايت از دولت پاي کار بودند، بايد يک تحليل دقيق هم بر سر برخي ناکامي‌ها کرد.