ترورالظواهري و آزادي عمل

فریدون مجلسی
در چند روز گذشته يکي از اساتيد در اين واقعيت که القاعده با حمايت آمريکا به وجود آمده است، ابراز ترديد کرده و آن را از مقالات دايي ناپلئوني دانسته بود، ترور الظواهري را هم به عنوان دليل ذکر کرده بود. لابد با اين منطق که چاقو که دسته خودش را نمي‌برد. منطق درست است.زيرا القاعده از زمان بن‌لادن فعاليت تروريستي خودش را عليه آمريکا آغاز کرد که اوج آن فاجعه 11 سپتامبر 2001 و کشتار و ويراني برج‌هاي مرکز تجارت جهاني در نيويورک بود.
آمريکا قبل از الظواهري با نمايش تلويزيوني بن‌لادن را به قتل رساند و به اعتراض پاکستان به اين گونه احساس آزادي عمل در خاک کشورهاي ديگر نيز وقعي ننهاد. اکنون هم الظواهري را هم در وسط شهر کابل و در ايمن‌ترين و بهترين محله شهر با پهپاد به قتل رسانده و به اعتراض طالبان هم که خودي نيز محسوب مي‌شود، وقعي ننهاده است. طالبان گفتند اين کار آمريکا بر خلاف توافق دوحه  بوده است و آمريکا پاسخ داد، پناه دادن به ظواهري خلاف فاحش‌تر از توافق بوده است. يعني هرکس خربزه مي‌خورد، بايد پاي لرزش هم بنشيند.
اما قتل علني بن‌لادن و الظواهري توسط آمريکا با صدور اعلاميه رسمي و دشمني امروزي طرفين دليل نمي‌شود که آنها را آمريکا سازماندهي و ايجاد نکرده باشد. احتمالا استاد محترم منظورشان بساط طالبان بوده است که توسط پاکستان و عربستان و تجهيز و با اعزام پشتون‌هاي پاکستاني براي اهداف ارضي يکي و فرقه‌اي ديگري راه‌اندازي شد که نمونه داعشي آن نيز با کمک عربستان و ترکيه ساماندهي شد و بعد کنترل عناصر بدوي و وحشي از دست خودشان هم خارج شد!


آمريکا خودش هم نقش خود را درباره راه‌اندازي القاعده انکار نمي‌کند. برخي به «اقرار» خانم کلينتون استناد مي‌کنند، در حالي که او اقرار نکرد! واقعيتي را شرح داد. همانطور که شوروي با تجهيز ويتکنگ آن‌ها را در جنگي نيابتي به جان آمريکا انداخت، آمريکا هم پس از اشغال افغانستان توسط شوروي‌هاي «ملحد» مسلمانان عرب و محلي را به فرماندهي مهندس بن‌لادن فارغ‌التحصيل بوستون با تشکيل القاعده با کمک عربستان و پاکستان در جنگي نيابتي به جان شوروي نيمه‌جان انداخت که نيمي از جان اقتصادي خود را در جنگ فرسايشي ويتنام از دست داده بود و نيمه ديگر را هم در افغانستان از دست داد و از پاي درآمد!
آنچه خانم کلينتون اقرار کرد، واقعيت بعد از فروپاشي شوروي بود. هيلاري کلينتون گفت ما «پس از آن‌که با کمک القاعده پيروز شديم، دستمان را شستيم و آنها را به حال خود رها کرديم!» يعني غول از بطري درآمده جنگيده و مسلح را به اختيار خود رها کردند که از آن پس سير تکاملي بدوي خود را پيمود و با آن همه امکانات و حمايت‌هاي مالي وهابي اين بار از مقابله با کفار آمريکايي سر برآورد که حامي اسرائيل در ستيز با فلسطين و اعراب بود! جنگ آمريکا با اين روي سکه القاعده است و آمريکايي به وجود آوردنش هم دايي جان ناپلئوني نبود.
اما قتل الظواهري در مخفيگاه، هشداري است به اين‌که مقابله‌هاي خشونت‌آميز و قتل‌هاي تروريستي نيروهاي بنيادگرا در نقاط مختلف جهان از مدتي پيش به کشورهايي که منافع خود را در پناه قراردادهاي بين المللي و اصول حقوق بين‌الملل قرارداده بودند، اين بهانه را داده است که براي خودشان تحت عنوان اصل عمل متقابل آزادي عمل قائل باشند. ترورهاي شخصيت‌هاي نظامي و علمي کشورهاي متخاصم را يا با اقرار صريح اعلام مي‌کنند و يا نشانه‌هاي صحنه را طوري مي‌چينند که‌بي آن‌که اقرار کنند، از آن براي خودشان «کسب اعتبار تهديد آميز» کنند. الظواهري که پنهان بود، اگر قرار باشد اين زنجيره اقدام و انتقام در اين جهان پر برخورد در عرصه‌هاي علني‌تر تکرار شود، جهان جاي بسيار ناامن‌تري خواهد شد.