اخبار ویژه

  نیاز اورژانسی آمریکا و اروپا به عرضه فوری نفت ایران
با کاهش ذخایر نفت آمریکا به پایین‌ترین سطح در 37 سال گذشته، پیش‌بینی‌ها از جهش قیمت نفت و گاز در آینده نزدیک حکایت می‌کند.
روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی با عنوان «لرزه بازار انرژی در زمستان» نوشت: گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا نشان می‌دهد ذخایر استراتژیک این کشور به دلیل طرح دولت مبنی بر آزادسازی روزانه یک میلیون بشکه به کمترین مقدار طی 37 سال گذشته رسیده است. ادامه این طرح یک معضل برای آینده کوتاه‌مدت بازار است و توقف آن اجتناب ناپذیر. تداوم این برنامه تا پاییز، منجر به افت بیشتر ذخایر و به تبع آن کاهش امنیت انرژی در برهه اضطراری زمستانه خواهد شد. از سوی دیگر، برداشت از ذخایر نفت خام استراتژیک آمریکا طبق برنامه در اکتبر متوقف خواهد شد که باعث کاهش عرضه جهانی می شود. علاوه بر این، با توجه به افزایش سنتی تقاضای گاز در زمستان، کاهش عرضه روسیه و پیش بینی جهش 60 درصدی بهای گاز، احتمالا گزارش آژانس بین‌المللی انرژی مبنی بر سوئیچ تقاضای گاز به سمت فرآورده‌های نفتی سریع‌تر از انتظار محقق خواهد شد.
این گزارش خاطرنشان می‌کند زمستان پیش‌رو فصل سخت و سردی برای اروپا و شاید آمریکا خواهد بود. کاهش عرضه گاز روسیه و پیش‌بینی جهش


60 درصدی قیمت آن در زمستان، اروپا را بیش از پیش به سوزاندن سوخت های جایگزین همچون فرآورده‌های نفتی (برای تولید برق) سوق خواهد داد. اما ظرفیت مازاد تولید طلای سیاه هم بسیار محدود است و ذخایر تجاری و استراتژیک آمریکا نیز در سطوح به‌شدت پایینی هستند. در این شرایط، احتمال تنگنای عرضه نفت و رسیدن به ساعت صفر تولید اضافی کم نیست.
ذخایر تجاری نفت آمریکا هفته گذشته با کاهشی که داشت به 6 درصد پایین‌تر از متوسط 5 ساله رسید و در کنار آن برنامه جو بایدن، برای آزادسازی نفت از ذخایر استراتژیک این کشور باعث شده این ذخایر به پایین‌ترین سطح از سال 1985 برسد. نکته اینجاست روند فروش این ذخایر که طبق این طرح روزانه یک میلیون بشکه عنوان شده تا اکتبر (مهر و آبان) ادامه خواهد داشت که سطح آن را بیش از پیش پایین خواهد آورد. پایان آزادسازی این ذخایر از پاییز به معنای کاهش یک میلیون بشکه‌ای در هر روز از عرضه جهانی است.
این سطح از ذخایر به‌شدت برای امنیت انرژی آمریکا نگران‌کننده است و با توجه به اینکه بخشی از ذخایر آزادشده طی ماه‌های گذشته به بازارهای خارجی راه یافته است، توقف آن در اکتبر می‌تواند برای کل بازار نیز ریسک بالایی داشته باشد.
نکته جالب اینکه پایان طرح جو بایدن زمانی اتفاق خواهد افتاد که فصل سرد در شرف آغاز است و تقاضای سوخت در نیمکره شمالی به خصوص اروپا افزایش چشمگیری خواهد داشت. در قاره سبز، روسیه عرضه گاز را کاهش داده و احتمال افت بیشتر آن در ماه‌های آتی وجود دارد. شرکت گازپروم روسیه نیز اخیرا با ذکر دلایلی از جمله تحریم‌های غربی پیش‌بینی کرده قیمت گاز در زمستان به 4000یورو در هر 1000 مترمکعب برسد. این به معنای تقاضای بالاتر، کمبود عرضه و قیمت‌های تاریخی بالا خواهد بود.روزنامه اصلاح‌طلب در پایان با اشاره به مذاکرات هسته‌ای می‌نویسد: تحت سناریوی مطرح‌شده، احتمال ایجاد کمبود عرضه شدید در زمستان قوی وجود دارد. در عین حال، مدیرکل شرکت مشاوره انرژی FGE، گفته ایران دارای
100 میلیون بشکه ذخایر نفتی است که 40 تا 45 میلیون بشکه آن نفت خام است و بقیه میعانات گازی.
با توجه به ظرفیت تولید 3/8 میلیون بشکه ای ایران، حدود 1/3 میلیون بشکه از ظرفیت تولید ایران اکنون خالی است و امکان بازگشت آن به بازار وجود دارد. همچنین میلیون ها بشکه نفت ذخیره شده در خشکی و دریا صرفا آماده رفع تحریم هستند. با این شرایط، به نظر می‌رسد ایران بتواند در زمستان در صورت احیای توافق ناجی مصرف‌کنندگان شود. چرا فرصت نمی‌دهید تا آمریکا دوباره کلاهبرداری کند؟!
سایت اجاره‌ای حامی برجام می‌گوید: دستاورد یک سال مذاکره تیم رئیسی، تقریبا هیچ بوده است.
عصر ایران در مطلبی با همین عنوان نوشت: به نظر می‌رسد درخواست دریافت غرامت در صورت خروج مجدد آمریکا از برجام مهم‌ترین بند اضافه شده به پیش‌نویس نهایی از سوی ایران است که به‌عنوان تضمین پایبندی آمریکا به این توافق مطرح شده است. اما فارغ از اینکه آمریکا چنین موضوعی را می‌پذیرد یا خیر، این پیشنهاد حداقل با دو مشکل اساسی مواجه است. مشکل اساسی چنین پیشنهادی این است که خروج مجدد آمریکا از برجام را مفروض گرفته است. با توجه به شرایط داخلی آمریکا و محبوبیت پایین بایدن این احتمال وجود دارد که ترامپ یا جمهوری خواهی دیگر در انتخابات سال 2024 پیروز شود و به تبع آن آمریکا دوباره از برجام خارج شود. اما این دلیل نمی‌شود که تیم مذاکره‌کننده ایران نیز با چنین نگاهی مذاکرات را هدایت
کنند.
در واقع آقای باقری کنی و همکاران ایشان نباید پیشنهادات خود را در راستای بروز چنین اتفاقی مطرح کنند؛ بلکه می‌بایست ایده‌هایی را مطرح کنند که امکان خروج مجدد آمریکا از برجام را کاهش دهد. فلسفه دریافت تضمین می‌بایست بر مبنای بازدارندگی باشد نه تنبیه. یعنی باید پیشنهاداتی داد که هزینه خروج مجدد آمریکا از توافق را آن‌قدر بالا ببرد که آمریکا اساسا به این سمت نرود.
حتی فرصت زمانی سه سال و یک ماه هم که تیم مذاکره‌کننده ایران برای خروج شرکت‌های غربی از ایران بعد از خروج مجدد آمریکا از توافق پیشنهاد کردند نشان می‌دهد آقای باقری کنی و همکاران ایشان عمدتا به شرایط بعد از عهدشکنی آمریکا فکر کرده‌اند. هرچند که همین پیشنهاد نیز بی‌فایده است که توضیح آن فرصت دیگری می‌طلبد.
اما مشکل دوم چنین پیشنهادی به امکان اجرای آن برمی‌گردد. اگر قرار باشد آمریکا از توافق خارج شود، چه دلیلی دارد به یک بند از این توافق (پرداخت غرامت به ایران) پایبند باشد؟! در واقع ما با یک تناقض رو‌به‌رو هستیم. یعنی تیم مذاکره‌کننده ایران به این موضوع فکر نکرده‌اند؟
به نظر می‌رسد چنین پیشنهادی صرفا نمادین بوده و مصرف داخلی دارد تا بعد از خروج احتمالی آمریکا از توافق و البته عدم پرداخت غرامت به ایران، آقای باقری کنی و همکاران ایشان و سایر آمریکاستیزان با صدای بلندتری عهدشکنی آمریکا را فریاد بزنند. اما آیا چنین فریادهایی منافع ملت ایران را تامین می‌کند؟
الفبای حقوق و روابط بین‌الملل می‌آموزد که هیچ توافقی ابدی نیست و هیچ ضمانت اجرای قطعی نیز برای آن وجود ندارد. با این حال هرگونه ضمانت اجرایی باید اولا بر مبنای بازدارندگی باشد (بازدارندگی از عهدشکنی نه تنبیه عهدشکنان) و دوم اینکه ضمانت اجرای توافق متکی بر توانایی‌های داخلی باشد. یعنی ایران باید ضمانت اجرای توافق یا همان عدم خروج آمریکا از برجام را بر مبنای اراده و توانایی‌های خود قرار می‌داد.
در مجموع باید گفت اگر آنچه از پیش‌نویس نهایی توافق به بیرون درز کرده واقعیت داشته باشد، دستاورد تیم مذاکره‌کننده آقای رئیسی بعد از یک سال مذاکره تقریبا «هیچ» بوده است؛ چراکه سایر موضوعات مرتبط با احیای برجام تقریبا به‌طور کامل در تیم مذاکره‌کننده قبلی توافق شده بود. به این ترتیب مردم ایران یک سال را به خاطر «هیچ» زیر بار فشار اقتصادی تحمل کردند، در حالی که ضرر اقتصادی عدم احیای برجام در این مدت، روزانه حداقل 150 میلیون دلار برآورد شده است.
نکته پایانی آنکه تیم مذاکره‌کننده ایران می‌بایست حتما پرونده PMD را در مذاکرات احیای برجام ببندد تا محتمل‌ترین زمینه برای ایجاد بهانه‌جویی آمریکا در آینده از بین برود.
البته از آنجا که تیم مذاکره‌کننده ایران در سال 2015 موفق شده بود این کار را عملی کند، احتمالا نباید برای تیم مذاکره‌کننده فعلی هم مسئله چندان دشوار باشد. اما اگر این اتفاق رخ ندهد احتمالا به جای خروج آمریکا از برجام شاهد استفاده این کشور از مکانیسم ماشه (اسنپ بک) با ادعای عدم پایبندی ایران به توافق براساس ابهامات باز مانده در پرونده PMD خواهیم بود».
عصر ایران توضیح نمی‌دهد که اصلا چرا برجام فاقد ضمانت امضا شده که حالا دوباره بخواهیم مجددا دنبال اخذ ضمانت باشیم؟ یا این که مگر ادعا نمی‌شد پرونده پی‌ام‌دی با برجام بسته شده است؟!
از سوی دیگر، هر چند که رئیس بانک مرکزی دولت روحانی اوایل می‌گفت دستاورد برجام برای ایران تقریبا هیچ بوده، اما گذر زمان معلوم کرد برجام فاجعه و خسارت محض بوده است؛ چنان که هم برنامه هسته‌ای را تعطیل کرد، هم در فرآیند آن، تحریم‌ها دو برابر شد و هم این آمریکا توانست به سادگی آب خوردن، از توافق خارج شود و هیچ هزینه و غرامتی نپردازد. با وجود همه اینها شک‌برانگیز است که بانیان چنان فاجعه‌ای، از این که تیم مذاکره‌کننده فعلی در برابر دسیسه‌ها و دغل‌بازی‌های طرف آمریکایی مقاومت کرده و نگذاشته مجال تکرار آن کلاهبرداری بزرگ مجددا برای غرب فراهم شود، ابراز ناراحتی می‌کنند. آیا جز به این علت که برای آمریکا پادویی و مزدوری می‌کنند؟!