چراغ روشن خوش نشین‌ها

یک دهکده و انبوه چراغ‌های خاموش. یک دهکده نه! ده‌ها، شهرک‌ و روستا در سراسر استان‌های شمالی. یک یا دو خانه ویلایی نه، ده‌ها و صدها ویلای کوچک و بزرگ که چند روز در سال چراغ‌های‌شان روشن می‌شود. می‌دانید به آنهایی که صاحب این ویلاها هستند، چه می‌گویند؟ خوش‌نشین‌ها. اصلاً می‌دانید خوش‌نشین دقیقاً به چه کسانی می‌گویند؟ آیا می‌دانید خوش‌نشینی چه تبعاتی برای جوامع محلی دارد؟
اینجا منظور از خوش‌نشینی اجاره‌نشینی نیست بلکه ویلاداری است. شاید بپرسید اگر هم خوش‌نشین باشیم و ویلایی در نقطه‌ای دیگر از کشور مثلاً شمال ایران داشته باشیم، مگر چه ایرادی دارد؟ خوش‌نشینی به این معنااست که شما نقاطی را که خوش آب و هوا هستند و شرایط اقلیمی مناسبی دارند، انتخاب کنید و روزهای تعطیل یا آخر هفته‌ها را آنجا بگذرانید. حالا می‌توانید خوش‌نشینی باشید که آنجا ویلایی خریده‌اید یا خوش‌نشینی که چند روزی ویلایی اجاره می‌کنید اما هرچه هست خوش‌نشین هستید و تفریح چند روزه‌تان می‌تواند تبعاتی جدی برای جامعه محلی داشته باشد.
مرد را در یکی از دهکده‌های ساحلی استان گیلان می‌بینم. وظیفه‌اش جمع‌آوری زباله ویلاها است. او دستمزد کمی برای این کار می‌گیرد: «چند روزی می‌آیند توی ویلاهایشان و می‌روند. آشغال‌هایشان را حتی از توی خانه‌هایشان هم جمع نمی‌کنند. یک جا انبار می‌کنند و من می‌برم بیرون. بعد از رفتن‌شان کوهی از زباله به جا می‌ماند.



​​​​​​​ترانه بنی‌یعقوب
گزارش نویس

 
یک دهکده و انبوه چراغ‌های خاموش. یک دهکده نه! ده‌ها، شهرک‌ و روستا در سراسر استان‌های شمالی. یک یا دو خانه ویلایی نه، ده‌ها و صدها ویلای کوچک و بزرگ که چند روز در سال چراغ‌های‌شان روشن می‌شود. می‌دانید به آنهایی که صاحب این ویلاها هستند، چه می‌گویند؟ خوش‌نشین‌ها. اصلاً می‌دانید خوش‌نشین دقیقاً به چه کسانی می‌گویند؟ آیا می‌دانید خوش‌نشینی چه تبعاتی برای جوامع محلی دارد؟
 خوش‌نشینی
اینجا منظور از خوش‌نشینی اجاره‌نشینی نیست بلکه ویلاداری است. شاید بپرسید اگر هم خوش‌نشین باشم و ویلایی در نقطه‌ای دیگر از کشور مثلاً شمال ایران داشته باشیم، مگر چه ایرادی دارد؟ خوش‌نشینی به این معناست که شما نقاطی را که خوش آب و هوا هستند و شرایط اقلیمی مناسبی دارد، انتخاب کنید و روزهای تعطیل یا آخر هفته‌ها را آنجا بگذرانید. حالا می‌توانید خوش‌نشینی باشید که آنجا ویلایی خریده‌اید یا خوش‌نشینی که چند روزی ویلایی اجاره می‌کنید اما هرچه هست خوش‌نشین هستید و تفریح چند روزه‌تان می‌تواند، تبعاتی جدی برای جامعه محلی داشته باشد.
مرد را در یکی از دهکده‌های ساحلی استان گیلان می‌بینم. وظیفه‌اش جمع‌آوری زباله ویلاهاست. او دستمزد کمی برای این کار می‌گیرد: «چند روزی می‌آیند توی ویلاهایشان و می‌روند. آشغال‌هایشان را حتی از توی خانه‌هایشان هم جمع نمی‌کنند. یک جا انبار می‌کنند و من می‌برم بیرون. بعد از رفتن‌شان کوهی از زباله به جا می‌ماند. از این گذشته روزهایی که مسافر زیاد به گیلان می‌آید، همه چیز گران‌تر از حد معمول است و اصلاً نمی‌توانی درست و حسابی خرید کنی. این رفت و آمد برای ما فایده‌ای ندارد.»
زن از این نانوایی به آن نانوایی می‌رود، اما نان کجا پیدا می‌شود. یک نانوایی کرکره‌اش را پایین کشیده و بقیه هم نانی در بساط ندارند: «این داستان روزهای تعطیل در انزلی است. اگر توانستی نان پیدا کنی، به تو جایزه می‌دهم. یکی می‌گوید کامل آردهایش تمام شده دیگری هم آرد دارد اما به خاطر خستگی از کار زیاد دیگر پخت و پز نمی‌کند. ویلانشین‌ها و مسافرها روزهای تعطیل مدام در حال خرید هستند. می‌دانی روزهای تعطیل چند بار برق ما قطع می‌شود؟ تازه توی روستاها وضع بدتر است.»مرد در یکی از خیابان‌های منتهی به ساحل زندگی می‌کند. خیابان‌هایی که پر از ماشین است. روزهایی که ویلانشین‌ها به شهر و دیار او می‌آیند و چراغ ویلا یا آپارتمان‌شان برای چند روزی روشن می‌شود، اصلاً جای پارک برای ماشین‌هایشان پیدا نمی‌شود: «می‌دانی چند تا ماشین دارند؟ گاهی یک خانواده دو سه تا ماشین دارد. آلودگی هوا یک طرف جای پارک ما را هم می‌گیرند. اگر هم اعتراض کنیم، دعوایی راه می‌افتد که نگو. انگار همه محل را خریده باشند.»
این مسائل و مشکلات فقط مخصوص شهرهای استان گیلان نیست و تا دل‌تان بخواهد در روستاهای این استان هم از این مشکلات می‌بینی. روستاییانی که خیلی‌هایشان حالا سرایدار زمین‌های خودشان شده‌اند. زمین‌هایی که فروخته‌اند و حالا در آنها ویلایی سبز شده و خوش‌نشین‌ها چند روز در سال را در آن می‌گذرانند و با صدای بلند موسیقی و ظاهری گاه نامتعارف آنها را آزار می‌دهند. یکی از زنان اهل روستای تربه‌بر از روستاهای خوش آب و هوا و سرسبز گیلان می‌‌گوید: «ویلانشین‌ها که می‌آیند ما اسیر می‌شویم چند روزی که هستند مدام برق قطع می‌شود. چند تا ترانس برق خریده‌ایم اما هیچ کدام جواب نمی‌دهد و باز هم یخچال و وسایل برقی از کار می‌افتد.»
تجمع جمعیت
«شاید به ظاهر خوش‌نشینی مشکلی نداشته باشد، اما وقتی در جایی تجمع جمعیت اتفاق می‌افتد با خودش تبعات جدی به دنبال دارد.» این را محمد کهنسال، فعال محیط‌زیست و عضو انجمن طرفداران توسعه بندر انزلی درباره پدیده خوش‌نشینی می‌گوید: «وقتی تجمع جمعیت در جایی اتفاق می‌افتد با خودش تبعات جدی به دنبال دارد. این تبعات جنبه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارد.»
او ادامه می‌دهد: «خوش‌نشین‌ها چند دسته‌اند. خیلی‌ها زمانی اینجا زندگی می‌کردند اما به خاطر شغل به شهر دیگری رفته‌ و مهاجرت کرده‌اند ولی همچنان اینجا ویلایی دارند و در هر تعطیلات برمی‌گردند. برخی اصلاً هیچ ارتباط قبلی با اینجا ندارند ولی چون در محل زندگی خودشان دچار چالش‌های اقلیمی هستند نقاط خوش آب و هوا را برای زندگی انتخاب می‌کنند. هر افزایش جمعیتی مسائلی با خودش به دنبال دارد، چون هر اکوسیستمی ظرفیتی دارد و اگر بیش از این ظرفیت به آن فشار بیاورند، دچار مشکلاتی می‌شود.
الان در گیلان با این تبعات مواجهیم و آنهایی که اینجا ویلایی دارند و مدام به اینجا می‌آیند، آورده اقتصادی چندانی برای استان ندارند. معمولاً کالاهای مصرفی‌شان را با خودشان می‌آورند و از رستوران و هتل هم استفاده نمی‌کنند. نکته دیگر اینکه این افراد با آمدن خود مصارفی دارند که چالش‌های جدی ایجاد می‌کند. مثلاً برق برخی مناطق با حضور آنها ضعیف و گاه قطع می‌شود. فرض کنید ظرفیت یک روستا 50  خانوار است اما در آن 300 ویلا ساخته شده که به شبکه برق و آب فشار وارد می‌کند. به عنوان مثال در منطقه مریان تالش یا منطقه زیباکنار گیلان این مشکلات به دفعات دیده می‌شود.
خیلی از بومی‌ها، وسایل برقی‌شان در این شرایط  می‌سوزد زیرا به اندازه مصرف، زیرساختی وجود ندارد. بعد در اخبار اعلام می‌کنند مصرف برق در گیلان بالاست درحالی که این مردم گیلان نیستند که مصرف‌کننده‌اند. در آخرین تعطیلات گفته شد 300 هزار ماشین وارد استان شده. یعنی حدود 600 تا 900 هزار نفر وارد گیلان شده‌اند که آب و برق مصرف می‌کنند و پسماند و فاضلاب تولید می‌کنند. این درحالی است که استان گیلان در دفع پسماند خودش هم مشکل دارد و نمی‌تواند پسماند تولیدی جامعه محلی را مدیریت کند. خوش‌نشینی اما تبعات اجتماعی هم دارد؛ به عنوان مثال برخی بعد از بازنشستگی به گیلان می‌آیند که اصالتاً اهل استان و شهر دیگری هستند و بعد از اتمام دوره کاری اینجا را برای زندگی انتخاب می‌کنند که همین توازن سنی استان را بهم می‌زند. آنها جمعیت مولد نیستند و در نتیجه با افرادی مواجه می‌شویم که کار مفیدی انجام نمی‌دهند و صرفاً مصرف‌کننده‌اند، نیازهای پزشکی دارند و در این شرایط سیستم پزشکی از خدمات‌دهی به آنها درمی‌ماند. بحث‌های فرهنگی هم هست؛ مخصوصاً اینکه هر کدام از خوش‌نشین‌ها از یک خرده‌فرهنگ متفاوت با جامعه محلی هستند. گاهی یک بومی آغاز‌کننده بحث و درگیری است و گاهی هم غیربومی‌ها. ترافیک و نبود جای پارک، گاه فضای تنش به وجود می‌آورد. گاهی هم دعوای بین ویلاداران یا ویلادار و کسی که زمینش را فروخته دردسرساز می‌شود.»  اما آیا این انتقادها باعث واکنش غیربومی‌ها نمی‌شود و آنها نمی‌پرسند که مگر اشکالی دارد در این استان یا جاهای دیگر ویلا بخرند؟ محمد کهنسال در این باره می‌گوید: «گاهی این انتقادها موجب واکنش منفی می‌شود. آنها فکر می‌کنند ما می‌گوییم کسی به استان ما نیاید. اما طراوت هوا و دریا و نزدیکی ما به دو استان البرز و تهران که سر جمع 20 درصد جمعیت کشور را دارند به موضوع تردد بیش از حد دامن زده و درست است که از نظرعرفی و شرعی و قانونی نمی‌توان به ویلانشینی و خوش‌نشینی ایراد گرفت و نمی‌توان با آن مقابله کرد اما باید تبعات آن را هم دید. اینکه بسیاری از ویلاها در زمین‌های تغییر کاربری یافته ساخته می‌شود و این تغییر کاربری در درازمدت می‌تواند روی اشتغال و تولید کشاورزی اثرات سوئی بگذارد یا موجب از بین رفتن جنگل‌های هیرکانی شود. اگر قرار است همچنان جمعیت زیادی به استان سرازیر شود حداقل در مناطقی با کاربری مسکونی ساکن شوند و به سایر مناطق آسیب نزنند.» او برای حل این مشکلات پیشنهاد می‌دهد: «اگر دولت به این سمت برود که از بومگردی‌ها حمایت کند و میهمانپذیرها را توی روستاها و مناطق پرتردد فعال کند شاید مردم کمتر به دنبال خرید ویلا باشند و اینطور بتوانند هر بار در یک جای غیرتکراری ساکن شوند و تعطیلات را در مناطق مختلف بگذرانند. این رویکرد پیامدهای منفی هم برای جامعه محلی ندارد و چرخ اقتصاد هم می‌چرخد. وقتی چنین مجموعه‌هایی ساخته شود نیازهای اولیه مثل آب و برق هم توسط همان مجموعه تأمین می‌شود و مسأله پسماند مدیریت می‌شود.»
 او تأکید می‌کند: «بار جمعیتی با خودش بار آلودگی دارد. متخصصان قبلاً بارها درباره تالاب انزلی و بار جمعیتی اطراف آن هشدار داده‌اند. اینکه تالاب نباید بیش از این آلوده شود، اما درحالی که استان گیلان طی 50 سال اخیر 35 درصد رشد جمعیت داشته بخش عمده این رشد درست در محدوده حوزه تالاب رخ داده و رشد جمعیت در این حوزه با توجه به وجود دو شهر پر جمعیت استان یعنی رشت و انزلی بیش از 80 درصد بوده که به مهم‌ترین اکوسیستم استان لطمه زده است.»
چراغ‌هایی که گاه و بی‌گاه روشن می‌شود، شاید برای صاحبان‌شان چند روزی بی‌مشکل بسوزد، اما برای ساکنان اصلی جوامع محلی مشکلات جدی در پی دارد.