آمریکا می‌خواهد از اتحاد استراتژیک ایران، چین و روسیه جلوگیری کند

«آرمان ملی»- احسان انصاری: دکتر ابراهیم فیاض، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران یکی از کسانی است که دیدگاه مثبتی نسبت به آینده برجام و احیای آن ندارد. فیاض بر این باور است که مذاکرات هسته‌ای بازی‌های زبانی ویتگنشتاینی است و هیچ خاصیت دیگری ندارد. به همین دلیل کسانی که به مواهب اقتصادی احیای برجام چشم دوخته‌اند اشتباه می‌کنند و با خوش‌بینی به ماجرا نگاه می‌کنند. فیاض همچنین معادلات بین‌المللی را مانند شطرنج لحظه‌ای می‌داند که با هر اتفاقی که در هر کجای جهان رخ می‌دهد می‌توان مسیر جدیدی را برای آن تصور کرد. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی چشم‌انداز پیش روی احیای برجام و تحولات بین‌المللی در آینده با دکتر فیاض گفت‌وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید. احياي برجام چه تحولاتي در معادلات بين‌المللي ايجاد خواهد کرد؟ اين اتفاق چه تأثيري بر رفتار ايران و قدرت‌هاي بزرگ خواهد داشت؟
قبل از اينکه برجام در سال2015 به نتيجه برسد من شرايط را با توجه به ديدگاه هگل مبني بر اينکه هنگامي که دو قدرت اوج مي‌گيرند و به جنگ نزديک مي‌شوند به يک باره به صلح منجر مي‌شود تشبيه کردم و بر اين باور بودم که تنش‌هاي زياد بين ايران و آمريکا در نهايت به گفت‌وگو و برجام منجر شد و هر دو قدرت به يک فرايند جديد وارد مي‌شوند. اين فرايند جديد نيز به دليل تازگي و غير قابل پيش بيني بودن حائز اهميت است. به همين دليل نيز در ماجراي برجام هم آمريکايي‌ها از رفتار ايران شوکه شدند و هم ايران از رفتاري که مقامات آمريکايي در پيش گرفتند شوکه شده بودند. دولت روحاني با نوعي سرخوشي و بدون خلاقيت برجام را جلو برد و گمان مي‌کرد مي‌تواند روي قول آمريکايي‌ها حساب کند. دولت روحاني گمان مي‌کرد با توجه به شرايطي که در برجام رخ داده هر اتفاقي که در آينده رخ بدهد بايد همچنان در مسير خود حرکت کند و جلو برود. اين يک رويکرد ساده‌انگارانه بود که از سوي دولت حسن روحاني دنبال مي‌شد. امروز نيز همين اتفاق در حال رخ دادن است. به عنوان مثال در شرايط کنوني در شبکه‌هاي اجتماعي آمريکا اخبار مرتبط با بسته‌هاي پيشنهادي طرفين منتشر مي‌شود در حالي که در ايران هيچ خبري نيست. هدف اصلي آمريکا از گفت‌وگو با ايران اين است که ايران را وارد فرايند جهاني‌سازي کنند. کشورهاي غربي و آمريکا گمان مي‌کنند ايران در مقابل فرايند جهاني شدن مقاومت مي‌کند و به همين دليل تلاش مي‌کنند با گفت‌وگو و مذاکره ايران را وارد فرايند جهاني‌سازي کنند.
غرب از وارد کردن ايران به فرايند جهاني شدن چه اهدافي را دنبال مي‌کند؟
اين تئوري است که دموکرات‌ها در آمريکا آن را دنبال مي‌کنند. اين اتفاق در دوران رياست‌جمهوري اوباما در حال رخ دادن بود تا اينکه يک رئيس‌جمهور جمهوري‌خواه يا پوپوليست به نام ترامپ در آمريکا به قدرت رسيد. البته که در شرايط کنوني بايد بين جمهوري خواه و پوپوليست تفکيک قائل شد. رويکردي که ترامپ در پيش گرفت به شکلي بود که برخي در آمريکا گمان مي‌کردند وي در مقابل هيات حاکمه آمريکا ايستاده است. به همين دليل وي را يک رئيس‌جمهور مردمي مي‌دانند. ترامپ خود را معتقد به نژاد سفيد آمريکايي سفيد مي‌داند و به همين دليل با مهاجران مخالف است. اين اتفاقات در حالي رخ داد که در ايران بازتاب نداشت و کسي روي اين رويکرد ترامپ بحث نکرد. هدف ترامپ از اين رويکرد انسجام دروني در آمريکا بود. براي اين کار وي نياز داشت يک نوع مخالف سازي در بيرون از آمريکا به وجود بياورد. به همين دليل ترامپ از برجام خارج شد تا مخالف سازي بيروني شکل بگيرد. واقعيت اين است که ايران از برجام نيز منفعتي به دست نياورده بود و اگر ترامپ در برجام باقي مي‌ماند و يا خارج مي‌شد تفاوتي براي ايران نداشت. از زماني که موضوع برجام در ايران مطرح شد من عنوان کردم اين اتفاق يک بازي زباني است. اين بازي زباني نيز مبتني بر بازي‌هاي زباني ويتگنشتاين است. در اين بازي‌هاي زباني آنچه داراي اهميت است موضوع گفت‌وگو است و نتيجه داراي اهميت نيست. امروز بحران اقتصاد جهاني جدي‌تر از اين است که راه براي اقتصاد ايران در عرصه بين‌المللي باز شود. آمريکا مي‌گويد «جنگ» تا گفت‌وگو کند. اين در حالي است که ترامپ رويکرد ديگري را در پيش گرفته بود. به همين دليل نيز دستور ترور سردار سليماني را داد. البته وي پيش بيني واکنش ايران و تشييع جنازه به اين با شکوهي را نمي‌کرد. ترامپ وقتي اين تشييع جنازه را مشاهده کرد متوجه شد که انسجام دروني در ايران بيش از آن چيزي است که وي گمان مي‌کرده است. در شرايط کنوني نيز مذاکراتي که بين ايران و کشورهاي غربي انجام مي‌شود بازي‌هاي زباني است.


بازي‌هاي زباني که بايدن انجام مي‌دهد چه تفاوتي با گذشته دارد؟ آيا بايدن به اهداف ديگري مي‌انديشد؟
هيچ تفاوتي بين بازي‌هاي زباني ترامپ و بايدن وجود ندارد. تنها تفاوتي که در ظاهر دارند اين است که ترامپ جمهوري خواه است و بايدن دموکرات. اين در حالي است که ترامپ را ديگر نمي‌توان جمهوري خواه ناميد و بلکه بيشتر بايد وي را يک پوپوليست دانست. رويکردي که دولت آمريکا نسبت به ترامپ در پيش گرفته نيز جاي تأمل دارد. نهادهاي امنيتي آمريکا خانه ترامپ را بررسي کرده و مدارکي را از خانه وي با خود برده است. اين موضوع نشان مي‌دهد که ديگر نمي‌توان مانند دوران کندي رئيس‌جمهور آمريکا را ترور کرد، بلکه در شرايط کنوني بايد رويکرد ديگري در پيش گرفت. آمريکا نيز از نظر امنيتي طاقت ترور رئيس‌جمهور را ندارد وگرنه اين احتمال وجود داشت که ترامپ را ترور مي‌کردند. اگر برجام احيا شود پولي در حدود280 ميليارد دلار وارد چرخه اقتصادي ايران خواهد شد که اگر اين پول صرف توليد نيز شود ما با تورم مواجه خواهيم بود. شرايط مانند کسي است که يک ماه غذا نخورده و تلاش مي‌کند ده وعده غذا را يکجا بخورد. بدون ترديد چنين فردي دچار مشکل خواهد شد. امروز اتفاقي که در حال رخ دادن است مذاکره براي مذاکره است و تنها چيزي که حائز اهميت است گفت‌وگو است. اين گفت‌وگو نيز براي اين است که ايران وارد فضايي شود که کشورهاي غربي تمايل دارند. در چنين شرايطي بحران‌هاي بين‌المللي شکل مي‌گيرد که مسير را تا حدودي تغيير مي‌دهد. به عنوان مثال حمله نظامي روسيه به اوکراين و يا تنش‌هايي که بين چين و تايوان در حال رخ دادن است. البته در اين اتفاقات آمريکا نقش دارد. هدف آمريکا نيز اين است که کشورهايي مانند روسيه و چين از امنيت بين‌المللي برخوردار نباشند تا زمينه براي رشد اقتصادي آنها فراهم نشود. روسيه داراي رويکرد نظامي است و تلاش مي‌کرد با همين رويکرد به شکوفايي اقتصادي دست پيدا کند تا بين اقتصاد و نظامي‌گري خود تعادل ايجاد کند. چين اقتصاد داشت اما رويکرد نظامي‌گري را در دستور کار خود قرار نداده بود. چين تلاش مي‌کند از مسير اقتصادي رويکرد نظامي خود را نيز تقويت کند. در چنين شرايطي آمريکا تلاش مي‌کند اين دو کشور به اهداف خود دست پيدا نکند. آمريکا دوست ندارد اقتصاد جهاني خود را به اين کشورها واگذار کند و يا توسط اين کشورها به آن خدشه ايجاد شود.
چرا معتقديد280 ميليارد دلاري که پس از احياي برجام به اقتصاد ايران وارد مي‌شود تورم زاست و نمي‌تواند به اقتصاد کشور کمک کند؟آيا اين پول نمي‌تواند چالش‌هاي اقتصادي کشور را حداقل در کوتاه مدت ترميم کند؟
نبايد نسبت به پرداخت اين پول خوشبين بود. اين پول اگر در اختيار ايران نيز قرار بگيرد به شکلي قرار مي‌گيرد که به فرض ايران بتواند مابه ازاي آن از کشوري مانند کره جنوبي کالا وارد کند. اين در حالي است که اگر واقع بين باشيم کره جنوبي بايد سامسونگ و دوو را به ايران بازگرداند. در تحولات اخير پيرامون برجام موضوع روسيه و چين حائز اهميت است. نبايد اين موضوع را فراموش کنيم که سردار سليماني زماني ترور شد که ايران، چين و روسيه به صورت مشترک مانور نظامي برگزار کردند که اين موضوع در ترور سردار سليماني نقش مهمي داشت. هدف آمريکا نيز اين است که از اتحاد استراتژيک ايران، چين و روسيه جلوگيري کند. روسيه رويکردي که در اوکراين در پيش گرفته اين است که انبارهاي سلاح‌هاي خود را حتي آنها که متعلق به دوران اتحاد جماهير شوروي است را مصرف کند تا انبارهاي روسيه خالي شود و سلاح‌هاي جديد را در آن قرار بدهند. هدف ديگر روسيه اين است که جنگ اوکراين را طولاني کند تا تورم جهاني اوج بگيرد. به همين دليل نيز امروز اقتصاد جهاني با تورمي مواجه شده که در پنجاه سال گذشته سابقه نداشته است. واقعيت اين است که شطرنج معادلات جهاني به صورت لحظه‌اي تغيير مي‌کند. اين سخن به معناي اين است که هر لحظه اتفاقي در عرصه بين‌الملل رخ مي‌دهد که ممکن است مسير بازي را تغيير بدهد. در چنين ساختاري ما بايد خونسرد با ماجرا برخورد کنيم. در شرايط کنوني سوال مهم اين است که ما در آينده به چه سمتي قرار است حرکت کنيم و ايران در چه وضعيتي قرار خواهد گرفت. من معتقدم اگر کسي روي برجام حساب کند اشتباه کرده است. مذاکرات هسته‌اي تنها گفت‌وگوهاي زباني است و هيچ موضوع ديگري نيست. هر کسي که فکر کند اتفاق ديگري در حال رخ دادن است اشتباه کرده است. ايران بايد شطرنج لحظه‌اي معادلات بين‌المللي را درک کند و خود را با اين شرايط تطبيق بدهد. هر اتفاقي در هر کجاي جهان رخ بدهد مي‌تواند مسير اين بازي شطرنج را تغيير بدهد. امروز ما مشاهده مي‌کنيم که آلمان تمايل دارد در زمين روسيه بازي کند و از سوي ديگر روسيه نيز نگاه فکري به آلمان دارد. اين موضوع ريشه تاريخي نيز دارد و حتي انقلاب کمونيستي در روسيه نيز در مونيخ آلمان شکل مي‌گيرد. در اين زمينه نقش فرانسه نيز حائز اهميت است. فرانسه به خوبي مي‌داند که مانند آلمان نمي‌تواند به راحتي به متحد روسيه تبديل شود. به همين دليل نيز تلاش مي‌کند به کشورهاي خاورميانه مانند ايران، عراق، لبنان و کشورهاي ديگر خاورميانه نزديک شود.