رسانه‌هاي نوين و سياست پيوندي از نوع كنشگري

با پيچيده شدن روابط در قالب رسانه‌هاي نوين و اهميت ارتباطات در ابعاد سياسي به نظر مي‌رسد رسانه‌هاي نوين كاركردي ويژه در امر سياست به دست آورده‌اند كه بخشي از آن برگرفته از ساختار رسانه و بخشي ديگر متصل به كارويژه اين رسانه‌هاست.  به عبارت ديگر با درهم پيچيدگي و توسعه جوامع اطلاعاتي مساله كنشگري سياسي بستري تازه به خود گرفته كه بخشي از آن برگرفته از اطلاعات و بخشي ديگر وابسته به شبكه ارتباطي گسترده است. رسانه‌هاي نوين با بهره‌گيري از ظرفيت جمع‌سازي و جمع‌آوري توانسته‌اند افكار عمومي را به نوعي شكل دهند و فرآيند اثربخشي آن را معنا‌دار كنند و بستر تازه‌اي از تصوير‌سازي قدرت افكار عمومي را به جامعه ارايه دهند؛ بستري كه توانسته بسياري از سياستمداران و سياست‌پيشگان در فراخوان اين رسانه‌ها وارد شوند و قدرت مقوله كانوني سياست را در بستر افكار عمومي شناسايي كنند و آن را به رسميت بشناسند!  درحال حاضر رسانه‌هاي نوين باعث شده‌اند تا روابط ميان انسان‌ها و همينطور دولت‌ها و ملت‌ها تنوع تازه‌اي پيدا كند و با توسعه اين تنوع جوامع بيشتر و بيشتر سياسي شوند. اما رسانه‌هاي نوين كه با بازيگراني جديد روبه‌رو شدند ضمن به رسميت شناختن بازيگران پيشين توانسته‌اند كاركرد سياست را از حوزه اختصاصي به حوزه عمومي بياورند، اطلاعاتي كه امروزه در دست كاربران اين رسانه‌ها ردوبدل مي‌شود و تاثيري كه اين اطلاعات در روند شكل‌گيري افكار عمومي دارد گستره تازه‌اي از كنشگري و قدرت را در امر سياسي وارد كرده است كه تا پيش از اين به اين شكل و به اين گستردگي قابل مشاهده نبوده است. به عبارت ديگر اگر باور داشته باشيم كه اطلاعات قدرت است اكنون قدرت در دست كاربران اين رسانه‌ها در حال شكل‌گيري است، نوپا بودن اين رسانه‌ها در كنار محدوديت مهارت‌هاي كاربري كاربران هنوز نتوانسته واقعيت اين قدرت را به نمايش بگذارد اما معني كنشگري سياسي را شكل داده است.  در اين راستا با توجه به اينكه رسانه ابزار قدرت‌ است و پيش از اين مالكيت و اثر‌گذاري عرصه سياست بر آن به عينه قابل مشاهده بود... 
اكنون رسانه آزاد از محدوديت‌ها و اعمال نظرهاي دولت‌ها در اختيار كاربران يا به عبارتي در اختيار مردم قرار گرفته است كه تعبير دموكراسي آتني را به عبارتي شكل داده است! به واسطه فناوري‌هاي جديد و خلق روش‌هاي نوين ارتباطي و رسانه‌هاي نوين كنترل دولت‌ها و تسلط مالكين بزرگ رسانه‌اي به حداقل رسيده و اين رسانه‌ها ارزان و آسان و سريع اطلاعات را منتشر مي‌كنند!  از اين رو اثربخشي رسانه‌هاي نوين در امر سياسي را مي‌توان از دو بعد مورد توجه قرار داد نخست آنكه بستر آگاهي‌سازي را براي همه مردم فارغ از هر نوع تعلق و ارتباطي فراهم مي‌كنند و دوم آنكه در بلندمدت موجب شكل‌گيري مطالبات مي‌شوند و اين مطالبات بستري براي كنشگري در امر سياسي در حوزه عمومي مي‌شود. نگاهي به وضعيت كنشگري سياسي در بهار عربي درسال 2010 در كشورهاي عرب كه با استفاده از فيسبوك تصويري متفاوت از مطالبات سياسي را به نمايش گذاشتند يا بهره‌گيري اردوغان در كودتاي 2016تركيه از اين ظرفيت براي گردهم‌آوري طرفداران و در عين حال مقاومت مردمي ايجاد شده در روزهاي اول حمله روسيه به اوكراين در سال 2021 در اين كشور جملگي بيانگر جايگاه اين رسانه‌ها در بسيج شهروندان در امر سياسي و بستر‌سازي براي طرح مطالبات در فضاي مادي دارد! ازاين‌رو اگر رسانه را كانون تحول و تولد قدرت نرم در عرصه سياسي بدانيم و قدرت نرم را عميق‌تر از قدرت سخت در ايجاد تغيير و تحولات سياسي معنا كنيم مي‌توانيم اين مهم را بستري براي در دستگيري قدرت نرم از سوي مردم تعريف كنيم!  در نظريه‌هاي جديد، قدرت ماهيت نرم‌افزارانه پيدا كرده و قدرت نرم به عنوان چهره سوم قدرت، پس از قدرت نظامي و اقتصادي توسط نظريه‌پردازاني همچون جوزف ناي معرفي شده است. ظرفيت‌هاي ارتباطي و رسانه‌اي را مي‌توان يكي از عناصر قدرت نرم آن ناميد(1)؛ اما اينكه اين قدرت در دست كيست و جايگاه كنشگري را چه كسي به دست گرفته امري است كه با تولد رسانه‌هاي نوين جايگزين تازه‌اي به جاي دولت‌ها پيدا كرده و ظاهرا آن مردم هستند! به عبارتي بستر رسانه‌هاي نوين فرصتي براي توسعه سياسي در جوامع فراهم كرده است كه با بهره‌گيري از اطلاعات و ارتباطات فرصت تازه‌اي براي شناخت و آگاهي به دست آورند و فضاهاي تازه‌اي در شكل‌دهي روابط اجتماعي فراهم كنند. توسعه‌اي كه در بستر قدرت حاصل‌شده از اطلاعات و ارتباطات مي‌تواند ضريب اثربخشي كنشگري سياسي را بيش از احزاب و تشكل‌هاي سياسي بيشتر كند. كاربران در رسانه‌هاي نوين در معرض انتخاب و تصميم هستند. آنها با اتكا به قدرت ناشي از فناوري در اين رسانه‌ها با عضويت در شبكه‌هاي ارتباطي مي‌توانند سطح تعامل و مهارت و آگاهي خود را ترسيم كنند كاري كه معمولا تشكل‌هاي سياسي با (2) كادر‌سازي و آموزش و.... تبيين مي‌كنند، آنها كنشگراني انتخاب‌گر هستند كه با اتكا به گسترده اطلاعات با بهره‌گيري از عقلانيت مدني مي‌توانند در عرصه تصميم و تصميم‌سازي قرار گيرند! اين مهم حتي عملا نوعي درگير‌سازي(3) ذهني براي كاربران ايجاد مي‌كند كه بستري براي ترغيب ذائقه‌ها به سوي امر سياسي است! نتايج تحقيقي (4) كه روي دانشجويان و آگاهي سياسي آنها در دانشگاه علامه صورت گرفته مويد آن است كه ميانگين آگاهي سياسي به تفكيك محتواي مصرف شبكه‌هاي مجازي تفاوت معني‌داري داشته است، به‌طوري‌كه دانشجوياني كه از محتواي خبري و مذهبي شبكه‌هاي مجازي استفاده مي‌كنند، آگاهي بيشتري نسبت به ساير گروه‌ها دارند. همچنين رابطه خطي بين ميزان مداومت در مصرف و ميزان آگاهي سياسي دانشجويان مورد تاييد واقع شد و نوع رابطه نيز مثبت و مستقيم است. همبستگي بين متغيرهاي ميزان استفاده از شبكه‌هاي مجازي و آگاهي از جناح‌بندي‌هاي سياسي و قوانين انتخاباتي و تقسيمات كشوري مثبت و معنادار بوده است. اين مهم بيانگر نقش موثر رسانه‌هاي نوين در ارتقاي آگاهي سياسي كاربران و ايجاد فرصت‌هاي نوين براي كنشگري است. مشاركت در كارزارهاي مجازي در اعتراض يا حمايت از يك موضوع اجتماعي يا سياسي نمونه‌اي از اين انتخاب‌گري و تصميم‌گيري است! در پژوهش(5) ديگري در سال 1397 مفاهيمي چون شفافيت، آگاهي‌بخشي، بسيج، تقويت شبكه مدني، ارتباطات ميان‌فردي، تقويت قدرت نهادهاي مدني و احزاب و.... نيز مورد تاييد قرار گرفته بود! ازاين‌رو رسانه‌هاي نوين كاركردي متفاوت در عرصه كنشگري سياسي وارد كرده‌اند كه بستري براي رونق توسعه سياسي و جايگاهي براي هويت‌بخشي سياسي به كاربران و فضايي براي شكل‌گيري مفاهيم اصلي در تشكل‌هاي سياسي و مدني است!
1 -https: //mediastudies.srbiau.ac.ir/article_8210_4913a4aedf18a99fdf87c6ed38c3db4a.pdf
2- برخي معتقدند كه گسترش سريع وب‌سايت‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي مجازي، مي‌تواند بهترين اميدواري در دوران معاصر براي تقويت احزاب سياسي و دموكراسي باشد. (نوريس، 2001: 2) .
3-http: //pajuhesh.irc.ir/product/article/show/id/242541


4-https: //journals.atu.ac.ir/article_10739_361748e18cd18483bd3c4348e91ae8db.pdf
5- https: //img9.irna.ir/d/r2/2019/06/09/0/156379067.pdf