دولت بازگشت به اصالت‌های انقلابی

یادداشت

مهدی جمشیدی
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی



​​​​​​​1. نمی‌توان گفت «گذشته»، گذشته است. گذشته، یک «تاریخ» نیست که با سپری‌ شدن «زمان» بگذرد و تمام بشود، بلکه گذشته، ساخته «سیاست‌ها» و «برنامه‌ها» و «کارهای انجام‌ شده و انجام نشده» است. اگر چنین است که هست، پس گذشته می‌تواند تا سال‌ها بر «حال» و «آینده» ما سایه‌افکن باشد و ما را رها نکند. ما در حصار شرایطی هستیم که میراث گذشته است و این میراث تا مدت‌ها ما را در درون خود تعریف می‌کند. ازاین‌ رو،«جابه‌جایی‌های سیاسی» به‌ معنی رخ ‌دادن تحولات دفعی و ناگهانی نیست و نباید توقع داشت که با چرخش از دولتی به دولتی دیگر، وعده‌های دولت جدید، یکباره محقق شوند و امور پراکنده و درهم ‌ریخته، سامان یابند. دولت جدید، تا مدت‌ها درگیر تنفس در فضایی است که طی هشت سال، ساخته‌ و پرداخته شده است و گریزی هم ندارد. «ساختارهای کلان اجتماعی»، مغلوب اراده‌های ما نیستند که بتوان با معجزه، وضع را به ‌ناگهان، وارونه کرد. آنان که شتاب‌زده‌اند و بی‌صبری می‌کنند، نه «تاریخ» را شناخته‌اند و نه قدرت «ساختارهای ریشه‌دار به ارث مانده از گذشته» را. حرکت تاریخ، محتاج حوصله است و چه‌ بسا تعجیل و پا بر زمین‌ کوفتن، بیشتر به قفل‌شدگی و توقف بینجامد، نه گشایش و پیشروی. در اینجا نمی‌توان به «اراده» و «خواست»، ارجاع داد و تحول را طلبید؛ چون واقعیتی فراتر از اینها در میان است که «قدرت بازدارندگی» دارد. به‌ عبارت ‌دیگر، باید از درون همین «شرایط فروبستگی» و «فضای انقباضی»، راهی به بیرون یافت و چشم‌اندازی نو آفرید. آن‌ که در قفس است، قفس را می‌شکند و از پرواز، سنت می‌سازد. باید در تنگنای همین قفس تاریک، روزنه‌ای یافت و میله‌های پولادینِ ساختار را شکست. بدین‌ جهت، دولت جدید ناچار است در «فضای موروثیِ به‌ جا مانده»، کنشگریِ مقدماتیِ خویش را تعریف کند و بتدریج، خویشتن متفاوتش را نشان بدهد.
2. اگر آن گذشته‌ای که در اینجا به آن اشاره شد، بی‌اندازه تلخ و تباه باشد، دشواری‌هایش چندین برابر خواهد شد و چرخش و انتقال نیز دیریاب‌تر. درباره گذشته هشت ‌ساله‌ای سخن می‌گوییم که حاکمیت و جامعه، «متوقف» بر برجام شد و همه امکان‌های تاریخی ما، «مشروط» به اراده دیگری تمدنی‌مان گردید. ایران در آن هشت‌ سال، ایستاد و درجا زد؛ چراکه همه ‌چیز به برجام، «مشروط» و «موقوف» شد. هنگامی‌ که علت‌العلل در بیرون از اراده ما تعریف شود و از ما، تصویری سست و ضعیف ترسیم شود، عاقبتی جز این نیز در انتظار نخواهد بود. ما درباره یک «گذشته متوسط» یا «گذشته رقیق» سخن نمی‌گوییم؛ بلکه سخن درباره «گذشته روبه‌عقب و پس‌رونده» است که فرصت‌ها و مجال‌های مهمی را از ما ستاند و چالش‌های بزرگ آفرید و مصایب تلخ پدید آورد. هم دردهای تازه‌ای شکل گرفتند و هم دردهای دیرینه، ریشه‌دارتر شدند و تلخی‌های فراوان آفریدند. پایان هیچ دولتی، این‌گونه دستخوش آسیب‌دیدگیِ «امید اجتماعی» و «اعتماد سیاسی» نبوده است. این وضع در مقایسه با تمام دهه‌های پساانقلاب، بی‌نظیر بود. براین ‌اساس، درنظر نگرفتن این گذشته ناخوشایند و غمبار، منصفانه و واقع‌بینانه نیست و نباید قضاوت درباره کارنامه یک‌ساله دولت جدید، فارغ از لحاظ‌ کردن «شرایط مرداب‌گونه‌»ای باشد که از دولت پیشین به او رسید.
3. دولت جدید، نشان داده است که به وعده‌هایش، تعهد و وفاداری دارد و آرمان‌هایش، انتخاباتی و تشریفاتی نبودند. «قصد گره‌گشایی» و «اراده تحول»، واقعیت این دولت است؛ چنان که در بخش‌های مهمی نیز جنبه عملی و عینی یافته است و مشاهده‌ شدنی است. این دولت بر آن است که نه‌ فقط «امتداد» آن گذشته تباه نباشد، بلکه مسیرهای تازه و راه‌های روشنی را بگشاید و نظریه «دولت اسلامی» را به‌عنوان مرحله سوم از شدن‌های تکاملی حرکت انقلابی، تحقق ببخشد. در این دولت، نشاط و طراوت به چشم می‌خورد و همچنین میل به عبور از دیوان‌سالاری‌های تثبیت‌شده و غیرانقلابی. این دولت، خواهان پیشروی بر اساس امکان‌های بومی و اینجایی است و چشم امید و اعتماد به اراده غرب، ندوخته است. همین نگاه و برداشت، به‌معنی «یک گام تعیین‌کننده به جلو» است و می‌تواند افق‌های تاریخی ما را وسعت بدهد و ظرفیت‌های وطنی را شکوفا سازد. این دولت، راه‌های ساده اما کم‌فایده و ناپایدار را انتخاب نکرده است و نمی‌خواهد مردم را با گشایش‌های موقتی و سطحی بفریبد. همه این چشم‌اندازها، از «تغییر ریل» در دولت جدید حکایت می‌کنند؛ اینک در، بر پاشنه دیگری می‌چرخد و به فضل الهی، اتفاقات مبارک و دلگرم‌کننده‌ای در راه هستند. از این ‌رو، باید به تداوم و تقویت «اراده انقلابی» در این دولت کمک کرد و به آن، «شهامت ساختارشکنی هرچه بیشتر» بخشید تا الگوهای فرسوده گذشته‌ها، بازنگردند و روزمرگی و اکنون‌اندیشی، مانع چشم‌ دوختن به «جابه‌جایی‌های ساختاری» نشوند. «گام دوم انقلاب»، محتاج دولتی است که همچون «نقطه عطف»، ما را از گذشته برهاند و با شتابی معقول و حکیمانه، انقلاب را از مرحله دولت اسلامی عبور بدهد.