روزنامه وطن امروز
1401/06/07
راکفلرها در دنیای پسادلار
شروین طاهری: تمام آنچه را قبلا درباره پایان عصر دلار شنیدهاید، فراموش کنید اما فقط برای چند دقیقه! به اندازه خواندن این مقاله. آنچه اینجا میخوانید، مرثیهسرایی خود پدران دلار برای فرزندشان است. دیروز روزنامه فایننشالتایمز، مقالهای بسیار مهم و تاریخی منتشر کرد با عنوان «دنیای پسادلار در راه است» با زیر تیتر «این ارز ممکن است هنوز قوی به نظر برسد اما نقطه ضعفهای آن در حال افزایش است». جالب اینکه این نشریه اقتصادی لیبرال- محافظهکار انگلیسی که چندی پیش توسط هلدینگ رسانهای نیکی- بازوی ژاپنی راکفلرها- خریداری شده، در ابتدای این مقاله توضیحی درج کرده تا بر اهمیت آن تاکید کند: نویسنده، رئیس بنیاد راکفلر اینترنشنال است. این نهاد در واقع بازوی بینالمللی بنیاد راکفلر متعلق به خاندان بانکدار صهیونیست یهودیای به همین نام است که بر بخش مهمی از اقتصاد ایالات متحده و جهان حکم میراند. فدرال رزرو (صندوق ذخیره فدرال) یا همان بانک مرکزی خصوصی و غیردولتی آمریکا را میتوان اصلیترین مایملک این خاندان به اتفاق شرکای انگلیسی- فرانسویشان از خاندان روتشیلد دانست که آنها هم به نوبه خود بانک انگلستان و بانک سوییس، بانکهای مرکزی باز هم خصوصی و غیردولتی را تحت تملک خود دارند. این حقیقت که سرمایه اصلی هیچیک از بانکهای مرکزی کشورهای غربی و متحدان شرقی و غربیشان، ملی و عمومی نیست و در عوض سهام غالب آنها در اختیار چند کارتل اقتصادی خاص یهودیمدار قرار دارد، اساس ساختار سلطه جهانی روتشیلدها و راکفلرها را به عنوان کارتلهای اصلی تشکیل میدهد. صندوق فدرال آمریکا که ساختمان معروفش به نام اسلز در واشنگتن، حدفاصل کاخ سفید و پنتاگون قرار دارد، تحت نظارت سنا و وزارت خزانهداری مسؤولیت خلق و نشر دلار و تعیین نرخ بهره را بر عهده دارد. اقتصاددانان بینالمللی، این مقر را کاخ سفید حقیقی حکومت ایالات متحده و اقتصاد جهانیشدهاش میدانند و ریاست بر آن یک شرط نانوشته دارد که شخص رئیس یا همسر او باید از یکی از خاندانهای متنفذ یهودی نزدیک به راکفلرها باشد. هیچ کس به یاد نمیآورد آخرین کسی که خارج از این تیره بر بانک مرکزی آمریکا ریاست کرد که بوده است. این شخص توسط رئیسجمهور به کمیته بانکداری سنا معرفی میشود که به ندرت نامی از ترکیب اعضای آن در رسانهها برده میشود؛ کمیتهای که 24 سناتور دموکرات و جمهوریخواه آن اغلب جزو بیسر و صداترین اعضای سنا بوده و در ساختار انتخاباتی کنگره مشهور به نگهبانان دلار هستند و حتی تنشهای میان ۲ حزب در دوره ترامپ نیز نتوانست آنها را وادار به ترجیح دادن منافع حزبیشان بر منافع خاندان راکفلر کند. وظیفه اصلی آنها، حفظ ترکیب مورد نظر کارتل حاکم بر صندوق فدرال چه در هیات حاکمه بانک مرکزی آمریکا و چه در ساختار وزارت خزانهداری است که در آنجا هم یهودی بودن اشخاص یا همسر آنها، قانونی نانوشته است. همانطور که گفته شد، مهمترین هدف این ساختار از ۲ دهه آخر قرن نوزدهم میلادی، حفظ قدرت ارز آمریکایی در این کشور و در معادلات جهانی است. با چنین پیشزمینهای به مقاله دیروز فایننشالتایمز بازمیگردیم به قلم «راچیر شارما» که همانطور که پیشتر ذکر شد، یک فعال و نظریهپرداز اقتصادی هندیتبار و رئیس بنیاد راکفلر اینترنشنال متعلق به پدران دلار است. او در مقاله کاملا تخصصیاش بدون اعتنای چندان به بحرانهای جهانی موجود، پیشبینیاش درباره «دنیای پسادلار» را صرفا بر اساس دادههای خالص بازارهای مالی پیش میبرد. شارما چنین آغاز میکند: «این ماه، زمانی که دلار به سطوحی افزایش یافت که آخرین بار در حدود 20 سال پیش مشاهده شده بود، تحلیلگران از استدلال (عبارت) قدیمی TINA (بدون جایگزین) برای پیشبینی سودهای آتی بیشتر برای اسکناس پشتسبز قدرتمند -کنایه از دلار- استفاده کردند. آنچه ۲ دهه پیش اتفاق افتاد نشان میدهد دلار بیشتر به اوج خود نزدیک شده تا صف (پشتیبانی) بیشتر. حتی با سقوط بازار سهام آمریکا در رکود موسوم به داتکام (اواخر دهه 1990) دلار به رشد خود ادامه داد تا اینکه وارد نزولی شد که از سال 2002 آغازیدن گرفت و ۶ سال (تا سپتامبر سیاه 2008) به طول انجامید. حال ممکن است نقطه عطف مشابهی نزدیک باشد و این بار کاهش ارزش پول ایالات متحده میتواند حتی بیشتر طول بکشد. بسته به تورم یا عدم تعدیل، ارزش دلار در برابر سایر ارزهای اصلی در حال حاضر 20 درصد بالاتر از روند بلندمدت خود و بالاتر از اوج آن در سال 2001 است. از دهه 1970 روند صعودی معمول در چرخه دلار حدود 7 سال به طول انجامیده است. چرخش صعودی فعلی اما در یازدهمین سال خود است. علاوه بر این، عدم توازن اساسی برای دلار نوید بدی میدهد. زمانی که کسری حساب جاری به طور مداوم بالای 5 درصد تولید ناخالص داخلی باشد، این سیگنال قابل اعتمادی از مشکلات مالی آینده است. این بیشتر در کشورهای توسعهیافته صادق است؛ جایی که این موارد نادر است، اگرچه در کشورهای بحرانخیز (غربی) مانند اسپانیا، پرتغال و ایرلند موارد متراکمتری از این دست مشاهده میشود. کسری حساب جاری ایالات متحده اکنون به آستانه 5 درصد نزدیک شده که از سال 1960 فقط یک بار این مرز را شکسته آن هم در زمان نزول دلار پس از سال 2001. از نگاه این نظریهپرداز هندیتبار جوان که به عنوان مدیر سابق بخش سرمایهگذاری بانک مورگان استنلی و مدیر فعلی یکی از مراکز اصلی تصمیمسازی در زمینه سرمایهگذاریهای بینالمللی، میتوان او را یک نابغه اقتصادی معرفی کرد، دلار تا زمانی از قدرتمند بودن خود در مقایسه با دیگر ارزهای ملی سود میبرد که رشد اقتصادی آمریکا نیز بالاتر از سایرین بود اما ظاهرا معادلات جهانی عوض شده است. او ادامه میدهد: «زمانی که سایر کشورهای جهان دیگر مطمئن نیستند که بتوانند تعهدات (صورتحسابها) خود را بپردازند، ملتها شاهد ضعیف شدن پول خود هستند. آمریکا در حال حاضر 18 تریلیون دلار خالص یا 73 درصد تولید ناخالص ملی خود را به دنیا بدهکار است که بسیار فراتر از آستانه 50 درصدی است که به پیشبینی اغلب بحرانهای ارزی گذشته انجامیده بود. در نهایت، زمانی که اقتصاد ایالات متحده نسبت به سایر نقاط جهان کند میشود، سرمایهگذاران تمایل دارند از دلار دور شوند. در سالهای اخیر، آمریکا به طور قابل توجهی سریعتر از نرخ متوسط سایر اقتصادهای توسعهیافته رشد کرده اما در سالهای آتی رشد کندتر از همتایان خود را در پیش دارد». بدین ترتیب شارما بر اساس واقعیات اقتصادی، تمام شعارهای ترامپ و ترامپیها در سالهای اخیر را که آمریکا واقعا میتواند با احیای صنعتی به رشدی بالاتر از قبل دست یابد، به چالش میکشد. سپس اینچنین سعی میکند به یک پرسش حیاتی پاسخ دهد: «اگر دلار در آستانه ورود به منطقه نزول است، این سؤال پیش میآید: آیا این دوره به اندازه کافی طولانی و همان اندازه عمیق خواهد بود که وضعیت ارز آمریکایی را به عنوان قابل اعتمادترین ارز جهان تهدید کند؟ از قرن پانزدهم میلادی، 5 امپراتوری جهانی گذشته به طور متوسط برای 94 سال، ارز ذخیره جهان را صادر کردهاند؛ ارزی که اغلب کشورهای دیگر از آن استفاده میکنند. دلار بیش از 100 سال است وضعیت ذخیره خود را حفظ کرده است، بنابراین سلطنت آن در حال حاضر حتی قدیمیتر از تاریخ بسیاری از کشورهاست. دلار با ضعفهای رقبای خود تقویت شده است. یورو بارها توسط بحرانهای مالی تضعیف شده، در حالی که رنمینبی (لقب بینالمللی یوآن چین) بشدت توسط یک رژیم تمامیتگرا مدیریت میشود. با این وجود، جایگزینها در حال افزایش هستند. فراتر از ۴ ارز بزرگ -دلار آمریکا، یوروی اروپا، ین ژاپن و پوند بریتانیا- مقوله «سایر ارزها» قرار دارد که شامل دلار کانادا و استرالیا، فرانک سوییس و یوآن چین میشود. آنها اکنون 10 درصد ذخایر جهانی را تشکیل میدهند، در حالی که سال 2001 فقط 2 درصد متعلق به آنها بود. دستاوردهای آنها که در طول همهگیری [کرونا] شتاب گرفت، عمدتا به ضرر دلار آمریکا تمام شد. سهم دلار از ذخایر ارز خارجی کشورهای دیگر جهان در حال حاضر 59 درصد است که کمترین میزان از سال 1995 به حساب میآید». جالب اینکه اقتصاددان آمریکایی برجسته مقاله فایننشالتایمز نتوانسته از یادآوری شکست تحریمهای آمریکایی بر روسیه چشمپوشی کند. او مینویسد: «در همین حال، تأثیر اندک تحریمهای ایالات متحده بر روسیه نشان میدهد آمریکا نفوذش بر دنیای دلارمحور را از دست داده و برعکس، الهامبخش بسیاری از کشورها برای سرعت بخشیدن به جستوجوی گزینههای دیگر شده است. این امکان وجود دارد که گام بعدی نه به سمت یک ارز ذخیره واحد، بلکه به سمت بلوکهای ارزی باشد. بزرگترین اقتصادهای آسیای جنوب شرقی به طور فزایندهای پرداختهای مستقیم -با ارزهای ملیشان- را در پیش گرفته و از دلار اجتناب میکنند. مالزی و سنگاپور از جمله کشورهایی هستند که ترتیبات مشابهی را با چین انجام میدهند و چین نیز در حال ارائه پیشنهادات حمایت یوآن به کشورهایی است که دچار مشکلات مالی هستند. بانکهای مرکزی از آسیا تا خاورمیانه در حال ایجاد خطوط سوآپ (تبادل) ارزی دوجانبه هستند که یکی از اهدافش کاهش وابستگی به دلار است». نتیجهگیری نهایی رئیس بنیاد راکفلر اینترنشنال برای برگ سبز عمو سام چندان امیدوارکننده نیست: «اگر چه امروز مانند دوران داتکام (دهه 1990) به نظر میرسد دلار از موقعیت امن خود سود میبرد و هنوز در بیشتر بازارهای جهان میفروشد اما سرمایهگذاران دیگر برای خرید داراییهای -سهام و اوراق قرضه- آمریکایی عجله ندارند. آنها ریسک خود را در همه جا کاهش میدهند و پول نقد حاصله را به دلار نگه میدارند. این یک رای اعتماد به اقتصاد ایالات متحده نیست و لازم به یادآوری است تحلیلگران صعود بازار، همان دلیل را برای خرید سهام فناوری در اوج ارزشگذاری اخیر خود ارائه کردند: TINA یا هیچ جایگزینی وجود ندارد. این بد تمام شد. تینا هرگز یک راهبرد سرمایهگذاری قابل دوام نیست، بویژه زمانی که شرایط بنیادی در حال خراب شدن است. پس فریب دلار قوی را نخورید. دنیای پسادلار در راه است».