رویکرد منطقی و عزتمندانه دولت در مذاکرات هسته‌ای

رقبای آقای رئیسی و دولت سیزدهم، تلاش کرده‌اند رویکرد و توان دستگاه سیاست خارجی این دولت را در حفظ و توسعه روابط و پیشبرد اهداف سیاست خارجی کشور زیر سؤال برده و تصویری مخدوش و تنش آفرین از آن را در عرصه افکار عمومی القا نمایند.
در این راستا، ابتدا روابط خارجی را کلید حل بسیاری از مشکلات معرفی و موفقیت در برجام را نیز لازمه قطعی توسعه روابط دانسته و سپس احتمال موفقیت دولت آقای رئیسی را برای گشودن کلاف سردرگمی پیش آمده برای برجام، به شدت زیر سؤال برده‌اند. اما برخلاف این ادعا‌ها و القائات، دولت سیزدهم مذاکره بر روی برجام را به گونه‌ای پیش برده که امروز توپ در میدان امریکایی‌ها قرار داشته و با وجود برآورده شدن بخش‌های بیشتری از خواسته‌های جمهوری اسلامی ایران احتمال توافق هم بالاتر رفته است.
به عبارتی دولت سیزدهم که اعلام کرده بود مشکلات معیشتی و اقتصادی را به برجام گره نمی‌زند و اولویت و تمرکز خود را بر حل مشکلات گذاشته و تنها در صورتی که برجام منفعتی را برای مردم تأمین کند، حاضر به مذاکره بر روی آن هست، موفق شده مذاکرات برجامی را تا آستانه توافق پیش ببرد و البته همچنان معتقد است که به هرگونه توافقی هم راضی نیست و تنها در صورتی که این توافق اصل فناوری هسته‌ای را حفظ کرده، تحریم‌ها را برداشته و دارای ضمانت‌های حداقلی باشد، پذیرفتنی و شدنی خواهد بود. حال آنکه پیش از این متأسفانه با شعار هر توافقی بهتر از عدم توافق است، نه تنها توان هسته‌ای کشور در معرض معامله قرار گرفته بود، بلکه برای انجام هر توافقی، دشمن را به طمع مذاکره برای توان موشکی و منطقه‌ای کشورمان انداخته بودند.
این رویکرد غلط که به دشمن پیام ضعف و التماس برای مذکره را منتقل می‌کرد، هم با توجیه اشتباه دیگری انجام می‌شد که کشور و مردم تاب تحمل سختی‌های تحریم‌های دشمن را ندارند و از این رو باید برای هر نوع توافقی تعجیل و بده و بستان را متناسب با این تعجیل، تنظیم کرد.


براساس همین رویکرد، هرگونه اقدامی که برای طرف مقابل ایجاد حساسیت و نگرانی کرده و بر مذاکره سایه اندازد، باید کنار گذاشته و نرمش مورد نیاز برای حفظ او بر سر میز مذاکره در همه حال به خرج داده می‌شد.
ولی انعکاس چنین رویکردی در طرف‌های واقع‌گرای غربی، شکل‌گیری این مفروض غلط بود که جمهوری اسلامی ایران در شرایط ضعف و شکنندگی شدید قرار داشته و به شدت به توافق نیاز دارد.
براساس همین مفروض بود که آن‌ها نه تنها در افزایش تحریم و فشار، برای کسب امتیاز بیشتر تردید نداشتند، بلکه به منطق مذاکره یعنی بده – بستان متوازن نیز پایبند نبوده و فقط تحمیل خواسته‌های ظالمانه خود را بر ما دنبال و میز مذاکرات هسته‌ای را فرصتی برای توسعه این خواسته‌ها به عرصه‌های دیگری مثل نفوذ منطقه‌ای و توان نظامی جمهوری اسلامی تصور می‌کردند، اما دولت جدید با تغییر در رویکرد خود به مذاکرات هسته‌ای، یعنی تنها پذیرش توافق در صورت نیل به منفعت و حفظ فناوری هسته‌ای، برای واداشتن طرف غربی که تنها به برگه‌های قدرت بر روی میز مذاکره توجه دارد، چند اقدام را در دستور کار قرار داد که امکان چانه‌زنی و تغییر محاسبه حریف را فراهم سازد. اقداماتی چون؛
۱- استفاده از قانون مجلس برای مقابله با تحریم‌ها، با توسعه ظرفیت‌های غنی‌سازی و افزایش سطح غنی‌سازی که به معنای مقابله به مثل عملی با خروج امریکا از برجام و بی‌تعهدی متحدان اروپایی آن به برجام به حساب می‌آمد و در عین حال ظرفیت غنی‌سازی و سطح غنی‌سازی را که پیش از این به شدت محدود شده بود، از محدودیت خارج ساخته و به سرعت ارتقا و افزایش داد.
۲- استفاده مناسب از سایر مؤلفه‌های قدرت که در گذشته نه تنها مورد استقاده قرار نمی‌گرفت، بلکه با تلقی حساس بودن طرف غربی به آن با خود تحریمی و محدودیت شدید مواجه و در واقع نظام از این برگ برنده یا عرصه پشتیبان برای دیپلماسی محروم شده بود.
به عنوان مثال در دولت سیزدهم، دست نیرو‌های مسلح برای هرگونه رزمایش نظامی و تست تجهیزات و تسلیحات باز بوده و دولتمردان با بهانه یا تصور حساسیت طرف‌های مذاکره، برای آن‌ها مانع‌تراشی نکرده‌اند.
۳- هماهنگ‌سازی بخش فنی هسته‌ای و بخش سیاسی که توانسته پاسخگوی بازی پیچیده طرف غربی برای سوءاستفاده سیاسی از ابزار فنی برای فشار بر جمهوری اسلامی ایران باشد. طرف‌های غربی همواره از آژانس و گزارش‌های آن به عنوان ابزاری برای فشار بر ایران استفاده می‌کردند و خود را معاف از پاسخگویی می‌دانستند، اما در دولت سیزدهم با اقداماتی، چون برداشتن دوربین‌های نظارتی آژانس و یا تزریق گاز به تعداد انبوه سانتریفیوژ در مقابله با صدور قطعنامه سیاسی از سوی شورای حکام، این پیام به طرف مقابل منتقل شد که هرگونه اقدام تنش‌زا با واکنش قطعی مواجه شده و برای آن‌ها هزینه خواهد داشت.
۴- موازنه‌سازی جدید در روابط خارجی و رفتن به سمت ارتباط و همکاری با کشور‌ها و سازمان‌های منطقه‌ای و جهانی که از افزایش سطح ارتباطات و همکاری‌ها با کشور‌های همسایه تا حضور در سازمان‌هایی، چون شانگ‌های و مجموعه کشور‌های بریکس به صورت فعال را شامل می‌شود.
این اقدام نه تنها موقعیت کشور را برای مقابله با تحریم افزایش می‌دهد، بلکه شرایط متفاوتی را برای چانه‌زنی فراهم می‌کند. البته در این میان نمی‌توان به وقایع و رویدادهایی، چون جنگ در اوکراین و به خطر افتادن امنیت غذا و انرژی برای غرب به ویژه اروپا در تعدیل مواضع طرف غربی بی‌توجه بود، اما چگونگی استفاده از این رویداد که با هوشمندی دنبال می‌شود هم در انتقال پیام به طرف غربی برای برخورد منطقی و عقلایی با پرونده برجام بی‌تأثیر نبوده است.
از این رو می‌توان پیشبرد پرونده مذاکرات برجامی را تا این مرحله مدیون رویکرد و عملکرد انقلابی و سنجیده دولت سیزدهم دانست که در عین ایستادگی بر حقوق و منافع کشور، سیر مذاکره را با رعایت منطق آن بازنگه داشته و آن را به آستانه یک توافق آبرومندانه رسانده است.