یک مانع مهم بر سر راه افزایش جمعیت

رها عبداللهی: مرکز آمار ایران نرخ باروری سال ۱۴۰۰ را اعلام کرد که نشان از فاجعه‌بار بودن اوضاع جمعیتی کشور دارد. در میان آمار اعلام شده، نرخ باروری 5 استان البرز، سمنان، گیلان، مازندران و مرکزی رقمی نزدیک به یک را نشان می‌دهد که در جمعیت‌شناسی معنای خطرناکی دارد و حاکی از سرعت گرفتن کاهش نسل است. کارشناسان بارها گفته‌اند کشور تنها 10 سال برای پیشگیری از رخداد چنین فاجعه‌ای فرصت دارد و برای نجات کشور باید بتوان با اعمال سیاست‌های مؤثر بر فرزندآوری، نگرش و رفتار جامعه را درباره جمعیت تغییر داد. ناگفته پیداست با توجه به کم بودن فرصت، چقدر واقع‌بینی و شناخت دقیق عوامل وضعیت کنونی، شناخت کامل مؤلفه‌های نجات‌بخش و نیز توجه به تفاوت‌های موجود در اقشاری که مخاطب سیاست‌های افزایش جمعیت هستند، اهمیت دارد، چرا که ایران فرصت آزمون و خطا ندارد و با سرعت در حال حرکت به سمت سرنوشت محتوم کاهش جمعیت و تبدیل شدن به کشوری سالمند است.  دولت و مجلس با اقدام به‌موقع و مناسب در تصویب و شروع به اجرای قانون جمعیت و تشکیل ستاد ملی جمعیت نشان دادند برای انجام اقدامات مؤثر اراده و آمادگی دارند اما مهم است این اقدامات ناظر به علل واقعی بی‌میلی به فرزندآوری باشد و همه مخاطبان را پوشش دهد تا بتوانند کاری از پیش ببرند، اگر نه اقدامات فقط منجر به اتلاف وقت و منابع خواهد بود. اقداماتی مثل بیمه درمان ناباروری، مشوق‌های بی‌سابقه برای تولد فرزند سوم و قوانین حمایتی برای مادران شاغل تغییراتی است که طی چند ماه گذشته رخ داده و حاکی از اراده جدی حاکمیت نسبت به نجات کشور از این مخمصه است. اما گذشت زمان و بررسی تغییر آمارها نشان می‌دهد چقدر و بر چند درصد جامعه مؤثر بوده است.  آمارها نشان می‌دهد درآمد سرانه پایین ارتباطی با عدم باروری ندارد و شاهدش تفاوت نرخ باروری استان‌های با درآمد سرانه پایین با استان‌های صاحب درآمد سرانه بالاتر است. پس تفاوت نگرش‌هاست که موجب می‌شود مردم یک منطقه فرزندآوری بیشتر و مردم منطقه دیگر فرزندآوری کمتر داشته باشند اما شناخت عوامل تفاوت نگرش بسیار مهم است و می‌تواند سیاست‌های ما را به توفیق نزدیک‌تر کند.  پژوهش‌ها عواملی چون انگاره منفی بخشی از زنان نسبت به مادر شدن، ارزش شدن کم‌‌فرزندی و افزایش فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی بانوان را به عنوان برخی عوامل تغییر نگرش معرفی می‌کنند اما یکی از عوامل تاثیرگذار بر نگرش افراد که مقوم علل دیگر هم هست، پدیده «احساس ناامنی اقتصادی» است که بیش از همه برای طبقه متوسط ساکن در شهرهای بزرگ اتفاق می‌افتد؛ پدیده‌ای که اگر چه با مفهوم فقر تفاوت زیادی دارد اما ارتباط مستقیمی با تعلل در تصمیم‌های ازدواج و باروری دارد. احساس ناامنی اقتصادی پدیده‌ای متأثر از چند شاخص اقتصادی از جمله نرخ تورم و بیکاری ا‌ست. به زبان ساده می‌توان گفت وقتی در جامعه‌ای آینده اقتصادی برای مردم مبهم باشد و آنان ندانند سال آینده قیمت مسکن، خودرو، پوشاک و سبد غذایی خانوار چقدر افزایش می‌یابد، احساس ناامنی اقتصادی پدید می‌آید. این احساس چند سال است با پیچیده شدن شرایط معیشتی در بخشی از مردم ایجاد شده و با فشار رسانه‌های سیاه‌‌نما با پوشش بیشتر اخبار منفی قوت گرفته. احساس ناامنی یا احتمال ناامنی از خود ناامنی زیان‌آورتر است، زیرا مواجهه با وضعیت مبهم، قدرت کنشگری را از افراد می‌گیرد. نخستین رویدادهایی که در جامعه از چنین پدیده‌ای تأثیر می‌گیرند، اقدام به ازدواج و فرزندآوری‌ است. برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران جمعیتی کشور باید به این نکته توجه کنند که ارائه تسهیلات و مشوق‌های فرزندآوری بدون برطرف کردن عوامل احساس ناامنی اقتصادی دامنه تاثیرگذاری محدودی می‌یابد. به عنوان مثال نرخ اجاره‌بها که تابستان امسال اجاره‌نشین‌های زیادی را به دردسر انداخت و حتی مورد اشاره مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با هیات دولت بود، یکی از مهم‌ترین عوامل نگرانی مجردها برای اقدام به ازدواج و متأهل‌ها برای اقدام به فرزندآوری است. ارائه تسهیلاتی چون ثبت‌نام بدون نوبت خودرو برای تشویق بخشی از خانواده‌ها خوب است اما برای خانواده‌ای که نمی‌داند سال آینده قرار است چند درصد دیگر به اجاره‌بهایش افزوده شود و پس‌اندازی ندارد تقریباً بی‌معناست.  گرانی عجیب بعضی از اقلام مرتبط با فرزندآوری هم در این راستا اهمیت بالایی دارد. در حال حاضر قیمت پوشک به نماد هزینه‌زا بودن فرزندآوری تبدیل شده. سیاست‌گذاران افزایش جمعیت برای شکستن این نماد چه اقدامی کرده‌اند؟ اگر زوجی برای بچه‌دار شدن مصمم باشند، به خاطر قیمت پوشک قید بچه‌دار شدن را نمی‌زنند اما القای هراس اقتصادی از بچه‌دار شدن به وسیله قیمت پوشک، مانع روانی مهمی برای شروع پروسه بررسی و تصمیم به باروری‌ بسیاری از زوجین است. قرار دادن یارانه تولید برای این محصول و نظارت بر قیمت عرضه آن کار خیلی سختی نیست.   هزینه سرسام‌آور زایمان در بیمارستان‌های خصوصی که برای بسیاری از خانواده‌های طبقه متوسط شهری مهم است و نیز هزینه بالای شیر خشک، لباس، اسباب‌بازی بچه و... نیز عواملی از این دست هستند که می‌بینیم این اقلام توسط رسانه‌های مغرض و مخالفان افزایش جمعیت روی دست گرفته شده و بیشتر به رخ مردم کشیده می‌شوند. این عوامل در کنار فرهنگ مصرف‌گرایی حاکم بر جامعه برد بیشتری می‌یابد.   برطرف کردن برخی از این عوامل چندان هم هزینه‌بردار نیست و فقط محتاج توجه بیشتر مدیران دولتی است که با برنامه‌های ویژه هزینه‌های فرزندآوری را کاهش دهند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد میانگین تعداد فرزند مطلوب در میان خانواده‌های ایرانی 2.33 فرزند است اما در حال حاضر نرخ باروری واقعی ایرانیان نزدیک 1.5 فرزند است؛ این تفاوت نشان می‌دهد ترغیب خانواده‌های بی‌فرزند و تک‌فرزند به فرزندآوری کاری برخلاف تمایل اکثریت آنان نیست و فقط کافی‌ است موانع را شناخت و آنها را برطرف کرد. البته قطعا تاثیرگذاری روی فرزندآوری با نگاه تک‌بعدی راه به جایی نمی‌برد و باید به همه عوامل بویژه عوامل فرهنگی، تبلیغات، اصلاح ساختارهای ضدخانواده و... توجه ویژه داشت اما گاهی همین اقدامات امنیت‌ساز اقتصادی، بازوی فرهنگ‌سازی و تبلیغات می‌شوند و بر سرعت تأثیر آن و تغییر نگرش‌ها کمک شایانی می‌کنند.