تلاش امریکا برای ماندن در عراق

وقایع و رخداد‌های عراق بی ارتباط با مصوبه مجلس عراق مبنی بر خروج نیرو‌های امریکایی از خاک این کشور نیست.
در پی شهادت سردار سپهبد سلیمانی و ابومهدی المهندس به دستور رئیس‌جمهور پیشین امریکا، مردم ایران و عراق خواستار انتقام سخت شده و خروج امریکا از منطقه به‌عنوان کف انتقام سخت از سوی مردم مطالبه و بلافاصله این مطالبه با استقبال مجلس عراق مواجه شد. تحقق این مطالبه به منزله مرگ سیاسی امریکا و تیر خلاص به هژمون آنان نه فقط در منطقه غرب آسیا، بلکه در کل جهان بوده و امریکا برای استمرار حضور خود در منطقه به توطئه پرداخته و آنچه که امروز در صحنه عراق مشاهده می‌شود تصویری روشن از تلاش امریکا برای استمرار حضور خود در عراق و منطقه است.
تحولات عراق از مهرماه سال پیش در پی پیروزی سائرون در انتخابات مجلس شروع و پس از ناکامی جریان صدر در تشکیل کابینه، با استعفای نمایندگان سائرون (جریان سیاسی مقتدی صدر) و به دنبال آن تصرف مجلس توسط نیرو‌های سرایاالسلام (نیرو‌های وفادار و طرفدار صدر) وارد فاز جدیدی شد و از آن زمان تاکنون، اوضاع داخلی عراق مطابق میل و اراده «ائتلاف امریکایی، صهیونیستی، سعودی» همواره متشنج و نابسامان بوده است. بالاخره این نابسامانی‌ها در روز‌های اخیر با حمله مسلحانه نیرو‌های سرایا السلام با سلاح‌ها و ادوات نظامی نیمه سنگین به منطقه سبز بغداد و کشته شدن بیش از ۳۰ تن و زخمی شدن حدود ۷۰۰ نفر به اوج خود رسید و سرانجام این غائله با سخنرانی و دستور صریح صدر به طرفداران خود به خروج فوری از منطقه سبز و عذرخواهی (هرچند دیرهنگام) از مردم و مرجعیت (به طور موقت) خاتمه یافت، اما بی گمان امریکایی‌ها برای استمرار حضور خود دست از شرارت و توطئه برنداشته و باز هم به تحریک مردم و تکمیل برنامه‌های خود ادامه خواهند داد.
برنامه امریکا در عراق بر محور بی ثباتی و هرج و مرج استوار است و مجموعه رخداد‌های ۳ سال اخیر در عراق در راستای بی ثبات‌سازی به شکل زیر قابل دسته بندی است:


۱- تلاش برای تشدید اختلافات درون دینی (جنگ انگلیسی شیعه و سنی) به وسیله تشیع اهل تسنن انگلیسی.
۲- بزرگنمایی و تمرکز بر اختلافات بین مراجع شیعی و راه اندازی جنگ درون مذهبی شیعه علیه شیعه (مذهب علیه مذهب).
۳- تلاش برای ایجاد و تشدید موج تنفر کاذب بین مردم ایران و عراق از طریق تبدیل جنگ مذهب علیه مذهب به جنگ شیعه عراقی با شیعه ایرانی. این تلاش با نزدیک شدن به راهپیمایی بزرگ اربعین از ضریب امنیتی خاصی برخوردار بود.
٤- پیگیری سیاست «بی دولت‌سازی» در حاکمیت عراق و حرکت به سمت هرج و مرج سیاسی.
۵- تلاش برای فعال‌سازی گسل‌های قومیتی در عراق بر بستر حرکت به سمت تجزیه عراق پس از تحقق سیاست بی دولت‌سازی و هرج و مرج سیاسی.
قرائن و شواهد نشان می‌دهد امریکا برای تحقق هدف خود و ماندن در عراق در کنار تحرکات گسترده پیدا و پنهان شبکه «نفوذی‌ها»، «احزاب متمایل به غرب»، «اقدامات داعشی‌ها» و... قویاً به مقتدی صدر دل بسته و امیدوار بود در پناه اقدامات صدر و هوادارانش اوضاع داخلی عراق را به سمتی پیش ببرد که امکان حذف امریکا از جغرافیای سیاسی عراق غیر ممکن باشد، اما بیانیه و استعفای غیرمترقبه آیت‌الله حائری همه برنامه‌های امریکا را نقش بر آب نمود.
آیت‌الله سید کاظم حائری از فق‌های برجسته عراق که بنا به دستور شهید صدر (پدر مقتدی) زعامت و ولایت تامه سیاسی و دینی بر پیروان مکتب صدر را عهده دار است، روز دو‌شنبه از مقام مرجعیت کناره‌گیری و بیانیه‌ای تاریخی صادر کرد. در این بیانیه هشدار توأم با نصیحتی به صدر و طرفداران او آمده بود و...
مقتدی صدر، رهبر جریان صدر، به دنبال اعلام این کناره‌گیری و آن نصیحت دلسوزانه -هرچند نه از روی عمد- بیانیه‌ای «دشمن شاد کن» منتشر کرد. صدر در بیانیه خود در انتقاد شدید از این مرجع بزرگ شیعیان گفت: «بسیاری از جمله آقای حائری فکر می‌کنند که این رهبری به لطف یا دستور آنان به دست آمده است، در حالی که این به لطف خداوند و فیض پدرمان بوده است.» او افزود: «..، اما من نیز اعلام می‌کنم که دیگر در امور سیاسی دخالت نخواهم کرد و از اکنون به طور کامل از این عرصه کناره‌گیری می‌کنم و همه دفاتر وابسته به خود، جز مرقد و موزه و مؤسسه میراث خاندان صدر را مسدود می‌کنم.» و بدین ترتیب برای هفتمین بار از سیاست خداحافظی کرد!
اینک مقتدی صدر و طرفدارانش (بر اساس آموزه‌های مکتب شهید صدر)، به استناد بیانیه آیت‌الله حائری مکلفند با رجوع به امام خامنه‌ای و بر اساس تدابیر و فتاوای ایشان عمل کرده و به این ترتیب ضمن خنثی شدن توطئه‌ها و دسیسه‌های ائتلاف امریکایی، صهیونیستی، سعودی، جامعه عراق را به سمت آرامش و امنیت رهنمون شوند. البته در این میان با توجه به سابقه نفوذ ائتلاف مذکور در بینش و روش مقتدی صدر این احتمال وجود دارد که ایشان مجدداً در دام برنامه ریزی ائتلاف گرفتار شده و حرکت خود را به سمت مرجع‌سازی تقلبی (همانند صادق شیرازی) و بازگشت به صحنه سیاست دنبال کند.