شاهد نوعی نمایش قدرت در عراق هستیم

آرمان ملی- احسان انصاری: بحران سیاسی در عراق پایان ندارد. گروه‌های متکثر قومی، مذهبی و سیاسی در عراق شرایطی را در این کشور به وجود آورده‌اند که هر از گاهی بحران و تنش در این کشور افزایش پیدا می‌کند و شهرهای مختلف این کشور را آبستن اعتراضات خیابانی می‌کند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی آخرین تحولات عراق با دکتر مهدی مطهرنیا تحلیل‌گر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. مطهرنیا معتقد است: « بدون تردید ناآرامی‌ها در عراق می‌تواند خطر بروز گروه‌های رادیکال بنیادگرا را تشدید کند. در چنین شرایطی ایران از چهار طرف تحت فشار قرار خواهد گرفت. نخست از سمت غرب و داعش، دوم از سمت شرق و طالبان، سوم از سمت شمال و بحران بین آذربایجان و ارمنستان و منطقه قره‌باغ و چهارم از سمت جنوب و ناوگان دریایی آمریکا و سنتکام. وضعیت کنونی عراق به شکلی است که می‌تواند زمینه‌ساز بروز و ظهور رادیکالیسم باشد. به صورت طبیعی هنگامی که ناآرامی، بی‌ثباتی و آشوب به وجود می‌آید ویروس تندروی احیا می‌شود.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید. مهم‌ترين دليل ناآرامي‌ها در عراق به اعتراض مردم نسبت به وضعيت زندگي آنها در مقابل کشورهاي عربي ديگر مانند عربستان و امارات است که از نظر فروش نفت به عراق نزديک هستند. چرا اين مطالبه در شرايط کنوني در بين مردم عراق شدت پيدا کرده است؟
جوامع مختلف در پرتو مرگ فاصله‌ها در عرصه ارتباطات در حال عبور از جامعه متکي بر تئوري «اتاق شيشه‌اي» به «گوي بلورين» هستند. به عبارت ديگر از اتاق شيشه‌اي بيرون آمده‌اند و در گويي قرار گرفته‌اند که به راحتي همه چيز را نظاره و در آن تعمق مي‌کنند. اين موضوع باعث مي‌شود که نوعي تطبيق‌گرايي در بين کشورهاي جهان و به خصوص در بين کشورهاي جهان سوم به وجود بيايد. در چنين شرايطي به واسطه تغييرات رخ داده در اين کشورها مردم اين کشورها وضعيت امروز را با گذشته خود تطبيق مي‌دهند. از سوي ديگر مردم اين جوامع خود را کشورهاي رقيب و گذشته آنها مقايسه مي‌کنند. مردم عراق در حدود 2 دهه است که از زير يوغ ديکتاتوري صدام خارج شده‌اند. در طول اين دو دهه نيز توانسته‌اند به دستاوردهاي قابل توجهي دست پيدا کنند. به همين دليل انتظارات آنها نيز فزاينده شده است. آنها وضعيت امروز خود را با گذشته و همچنين با وضعيت جوامعي مانند ترکيه، عربستان، امارات و... تطبيق مي‌دهند. مردم عراق و ترک‌هاي ترکيه نيز همين کار را مي‌کنند. اگر از اين زاويه به موضوع نگاه کنيم متوجه مي‌شويم که اين تطبيق باعث شده نارضايتي نسبت به وضعيت موجود در عراق به وجود بيايد. در انديشه‌هاي سياسي و تئوري‌هاي دگرگوني متفکراني مانند سوروکين، جيمز ديويس و رابرت دال از تئوري توقعات فزاينده استفاده مي‌کنند. واقعيت اين است که به دليل تحولات منطقه سطح انتظارات مردم افزايش پيدا کرده است. امروز مردم عراق از وضعيت موجود ناراضي هستند و به دنبال تغيير از نامطلوبي‌ها به سمت مطلوب‌هايي هستند که وعده داده شده است. اين معنا در عراق به واسطه بافت قوي، قبيله‌اي و مذهبي پر اصطکاک موجود شدت و حدت بيشتري پيدا کرده است.
تکثر قدرت در عراق به چه ميزان در ناآرامي‌هاي اخير نقش دارد؟ چرا عراق همواره از تکثر قدرت در بين گروه‌هاي مذهبي و قوميتي آسيب ديده است؟ اين تکثر به چه ميزان آينده عراق را تحت تأثير خواهد داد؟
جامعه عراق داراي يک بافت مذهبي، قومي و سياسي متکثر است. در شرايط کنوني در عراق قوميت‌هايي مانند عرب، کرد، ايزدي و قوميت‌هاي ديگري وجود دارد که شکاف‌هاي متقاطعي با مسائل مذهبي پيدا مي‌کند. شکاف ديگري که در اين کشور وجود دارد شکاف بين تشيع و اهل سنت است. اين در حالي است که در بين شيعيان و اهل سنت عراق نيز شعبه‌ها و گروه‌هاي متقاطعي وجود دارد که با يکديگر رقابت دارند و اين موضوع باعث شده که شکاف‌هاي متقاطع متراکم در عراق به وجود بيايد. نکته ديگر اينکه در اين شکاف‌هاي متقاطع متراکم بايد به رفتارشناسي نخبگان گروه‌هاي قومي، سياسي و مذهبي نيز توجه کرد و رفتار آنها را در وقوع بحران‌ها مورد ارزيابي قرار داد. همه اين عوامل باعث شده که ساختار سياسي در عراق شکل متزلزلي به خود بگيرد. ساختار سياسي در عراق اگر چه جمهوري بوده است اما بيشتر شبيه يک رژيم اقتدارگراي «پوليبيوسي» را دارد. پوليبوس عنوان مي‌کند روم به واسطه حضور قيصر و سزار امپراطوري است، در عين حال آريستوکرات و طبقاتي است و داراي مجلس سناست و هم به دليل اينکه مردم را در مجلس عوام گرد هم مي‌آورد دموکراتيک است. جمهوري عراق تمايل دارد خود را گسترش بدهد. در چنين شرايطي به دليل اينکه نمي‌تواند خود را گسترش بدهد در درون به ديکتاتوري تبديل مي‌شود. به همين دليل نمي‌تواند يک رژيم مقتدر باقي بماند. اين وضعيت در ساختارهاي سياسي وجود دارد و به مرور زمان ساختارهاي سياسي را متزلزل مي‌کند. در چنين شرايطي «ريختار» به تعبير بورديو تجسم استحکامي پيدا نمي‌کند.


تزلزل سياسي در عراق که به واسطه تکثر قدرت ايجاد شده اين کشور را در آينده ضعيف‌تر نخواهد کرد؟
مردم کشوري مانند عراق مثل مردم کشورهايي مانند سوئد، سوئيس، فنلاند يا نروژ به صورت عادي زندگي نمي‌کنند. مردم اين کشورها همواره در رأس اخبار جهان قرار دارند. دليل اصلي اين موضوع نيز بافت متقاطع و متراکم سياسي اين کشور در سطح کلان است. به همين دليل نيز در يک شب مقتدي صدر براساس اعلام بازنشستگي آيت‌ا... حائري که کم نظير است اطلاعيه‌اي صادر مي‌کند که به واسطه آن هواداران وي وارد منطقه سبز بغداد مي‌شوند و کاخ رياست‌جمهوري را اشغال مي‌کنند. براساس اخبار منتشر شده در اين آشوب‌ها نزديک به50 نفر جان خود را از دست مي‌دهند. يک شب پس از اين ماجرا مقتدي صدر دوباره وارد ميدان مي‌شود و از مردم عراق عذرخواهي مي‌کند و از هواداران خود مي‌خواهد که از منطقه سبز بغداد عقب نشيني کنند. مقتدي صدر تلاش مي‌کند هيجان طرفداران خود را کنترل کند. نکته جالب اين است که وي در هر دو موضوع يعني به خيابان کشاندن و عقب نشيني آنها از منطقه سبز بغداد موفق است. در نتيجه ما شاهد نوعي نمايش قدرت در عراق هستيم. از سوي ديگر نخست وزير عراق عنوان مي‌کند اگر آشوب‌ها پايان نيابد از سمت خود استعفا خواهد داد. اين اتفاق پيامدهاي يک حرکت تنظيم شده در يک بافت بسيار ويژه در چنين جوامعي صورت مي‌پذيرد. اين اتفاقات در حالي رخ مي‌دهد که در سطح تحليل فرامرزي کشور عراق در منطقه‌اي قرار دارد که داراي وضعيت متزلزل سياسي است. در اين منطقه قدرت‌هاي بزرگي مانند آمريکا، کشورهاي اروپايي، روسيه، چين و قدرت‌هاي منطقه‌اي مانند ايران و ترکيه نقش‌آفريني مي‌کنند. من در گذشته عنوان کرده بودم بهمن سوريه روزي در عراق فرو مي‌ريزد و به نظر مي‌رسد اين اتفاق در حال افتادن است. چنين شرايطي ايران در حدفاصل داعش و طالبان قرار خواهد گرفت که وضعيت خطرناکي است.
شما ناآرامي‌هاي عراق را زمينه‌ساز ظهور مجدد داعش مي‌دانيد؟ در چنين شرايطي ايران با چه مخاطراتي مواجه خواهد شد؟
بدون ترديد ناآرامي‌ها در عراق مي‌تواند خطر بروز گروه‌هاي راديکال بنيادگرا را تشديد کند. در چنين شرايطي ايران از چهار طرف تحت فشار قرار خواهد گرفت. نخست از سمت غرب و داعش، دوم از سمت شرق و طالبان، سوم از سمت شمال و بحران بين آذربايجان و ارمنستان و منطقه قره باغ و چهارم از سمت جنوب و ناوگان دريايي آمريکا و سنتکام. موضوع ديگر همگرايي9 کشور عربي با اسرائيل و پيوند عبري و عربي است که اين موضوع نيز مي‌تواند روي معادلات منطقه‌اي تأثيرگذار باشد. وضعيت کنوني عراق به شکلي است که مي‌تواند زمينه‌ساز بروز و ظهور راديکاليسم باشد. به صورت طبيعي هنگامي که ناآرامي، بي‌ثباتي و آشوب به وجود مي‌آيد ويروس تندروي احيا مي‌شود. در عالم سياست هيچ چيز از بين نمي‌رود و بلکه در حالت برزخ باقي مي‌ماند و دوباره احيا مي‌شود. هنگامي که ويروس تندروي در قالب راديکاليسم مذهبي در منطقه در وضعيت ثبات دولت‌ها محدود مي‌شود در وضعيت بي‌ثباتي و ضعف قدرت مرکزي اين فرصت را پيدا مي‌کند که دوباره خود را احيا کند. اين راديکاليسم ممکن است دوباره با نام داعش و يا با نام ديگري بروز و ظهور کند. آيا ظهور مجدد طالبان پس از خروج آمريکا از افغانستان براي افکار عمومي قابل پذيرش بود؟ آيا مي‌توان امروز اين موضوع را پذيرفت که افغانستان با حکومت طالبان مي‌تواند دروازه ورود تنش از غرب آسيا به شرق آسيا باشد؟ بسياري اين امکان را ضعيف مي‌دانند. با اين وجود در شرايط کنوني اين موضوع ديگر امکان نيست و به وضعيت احتمال تغيير پيدا کرده است. نمي‌توان آنچه در عراق مي‌گذرد را تنها به دليل تکثر قدرت و قوميت‌ها دانست و وضعيت منطقه را ناديده گرفت.
ارزيابي شما از رفتارشناسي مقتدي صدر در اعتراضات اخير عراق چيست؟
مقتدي صدر از پايگاه مهم خانوادگي برخوردار است. وي به خانواده‌اي متعلق است که در سطح ملي در عراق بسيار قدرتمند است و داراي رويکرد مشخص مذهبي فقهي و فلسفي هستند. اين خانواده در سطوح مختلف با ايران نزديک بوده و هنوز هم هستند. وي فردي باهوش و زيرک است و نسبت به علماي سلف و پيرامون خود جوان است. در بحران‌هاي مختلف حضور پيدا کرده و در شرايط کنوني در حال کسب تجربه در فراز و نشيب‌هاي شکست و پيروزي است. به واسطه ارتباط تهران و بغداد در چند دهه گذشته که همراه با فراز و نشيب بوده امروز کسي نمي‌تواند مقتدي صدر را در تحولات عراق ناديده بگيرد.