هاآرتص: اسرائیل هیچ گزینه نظامی علیه ایران ندارد

روزنامه صهیونیستی هاآرتص در مقاله‌ای به قلم یوسی ملمان استراتژیست معروف صهیونیستی از ناتوانی اسرائیل و نداشتن توان نظامی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران پرده برمی‌دارد. یوسی ملمان می‌گوید: «سه دهه است که رهبران سیاسی و نظامی ما افکار عمومی را فریب داده‌اند که فکر کنند اسرائیل در واقع یک گزینه نظامی در برابر پروژه هسته‌ای ایران دارد. حقیقت این است که اگر چنین گزینه‌ای وجود داشته باشد، مربوط به زمانی بوده که برنامه در ابتدای راه بود. 

​​​​​​​گروه سیاست / روزنامه صهیونیستی هاآرتص در مقاله‌ای به قلم یوسی ملمان استراتژیست معروف صهیونیستی از ناتوانی اسرائیل و نداشتن توان نظامی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران پرده برمی‌دارد. یوسی ملمان می‌گوید: «سه دهه است که رهبران سیاسی و نظامی ما افکار عمومی را فریب داده‌اند که فکر کنند اسرائیل در واقع یک گزینه نظامی در برابر پروژه هسته‌ای ایران دارد. حقیقت این است که اگر چنین گزینه‌ای وجود داشته باشد، مربوط به زمانی بوده که برنامه در ابتدای راه بود. در سال 2008، یکی از اعضای کابینه امنیتی که به این موضوع رسیدگی کرد، به من گفت که اسرائیل فرصت خود را برای نابودی تأسیسات هسته‌ای ایران زمانی که هنوز در مراحل ابتدایی خود بودند و جورج دبلیو بوش در کاخ سفید بود از دست داد.»
یوسی ملمان در مقاله خود این سؤال را مطرح می‌کند که با توجه به ناتوانی اسرائیل در نابودی تأسیسات هسته ایران، چرا کلیشه «گزینه نظامی» همچنان شب و روز شنیده می‌شود، بویژه اکنون که احیای توافق هسته‌ای ایران با شش قدرت بزرگ بار دیگر روی میز است؟ وی به این سؤال اینگونه پاسخ می‌دهد که این ادبیات عمدتاً برای مصرف داخلی است، اما همچنین از تمایل شخصیت‌های عمومی به اعتبار توانایی‌هایی که واقعاً ندارند، ناشی می‌شود. یعنی اظهاراتی می‌کنند که هیچ مبنایی در واقعیت ندارد و مانند سگی است که دمی را تکان می‌دهد و این عمدتاً گواه ولایت‌گرایی و عدم تواضع اسرائیلی‌ها است. گویی تل‌آویو فکر می‌کند که می‌داند چه چیزی به نفع امریکاست. وی در ادامه مقاله خود شواهدی می‌آورد و می‌گوید:


«بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر سابق و یوسی کوهن، رئیس موساد از سال 2016 تا 2021 را در نظر بگیرید. آنها بر تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر خروج ازتوافق هسته‌ای در سال 2018 و اعمال تحریم‌ها علیه ایران تأثیر گذاشتند. در واقع، رئیس جمهور امریکا که در مبارزات انتخاباتی خود قول خروج از این توافق را داده بود، به دلایل خود این کار را انجام داد.
مثال دیگر، شیمریت میر، مشاور امور دیپلماتیک نخست‌وزیر قبلی، نفتالی بنت است. او با این ادعا که جو بایدن را متقاعد کرد که مجدداً به توافق هسته‌ای نپیوندد، تلاش کرد تا به تأخیر واشنگتن در بازگشت به توافق هسته‌ای اعتبار دهد.حتی چند روزنامه نگار احمق اسرائیلی ادعای او را تکرار کردند. اما یک مشکل جزئی وجود دارد - رهبرانی که تصمیم بازگشت به توافق را می‌گیرند در تهران هستند نه در واشنگتن.»
وی در ادامه مقاله خود می‌گوید که ترور‌ها و خرابکاری‌های هسته‌ای نتوانسته است برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند. 
مئیر داگان و تامیر پاردو، رؤسای سابق موساد می‌دانستند که هر چقدر هم که موفق باشند، اگر تهران مصمم به ساخت بمب هسته‌ای باشد، عملیات آنها مانع از ساخت بمب هسته‌ای نخواهد شد. حتی ترورشهید فخری‌زاده، پدر برنامه هسته‌ای نظامی ایران در سال 2020 نیز این پروژه را به تعویق نینداخت.
در ادامه این مقاله آمده است که شکی نیست که دیوید بارنئاع، رئیس موساد، آویو کوچاوی، فرمانده ارتش اسرائیل و تومر بار، فرمانده جدید نیروی هوایی، به اقدامات مخفیانه علیه ایران ادامه خواهند داد، اما دیر یا زود به نتیجه‌ای می‌رسند که ناهوم ادمونی در سال 1980 به آن دست یافت.  
ادمونی (معاون رئیس موساد مسئول جلوگیری از دستیابی صدام  به سلاح هسته ای) به نخست‌وزیرش مناخیم بگین گفت که اقدامات مخفیانه تمام شده است. تنها یک گزینه نظامی می‌تواند از دستیابی عراق به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند. بقیه تاریخ است ؛ تاریخی که در 7 ژوئن 1981 پس از بمباران رآکتور عراق توسط نیروی هوایی اسرائیل به دستور بگین اتفاق افتاد. ایهود اولمرت، نخست‌وزیر، 26 سال بعد تصمیم مشابهی گرفت، وقتی متوجه شد که خنثی کردن برنامه هسته‌ای سوریه با عملیات‌های مخفی زمینی غیرممکن است. بار دیگر نیروی هوایی مأموریت را به انجام رساند و رآکتور را بمباران کرد.
اما با وجود حملات به تأسیسات سوریه و عراق، اسرائیل گزینه واقعی برای نابودی برنامه هسته‌ای ایران ندارد. ایران از سوریه و عراق درس گرفته و دارایی‌های هسته‌ای خود را در سراسر این کشور گسترده گسترش داده است. ایران ده‌ها سایت برای پردازش زنجیره هسته‌ای دارد: استخراج اورانیوم، فرآوری و تبدیل به گاز، غنی‌سازی و ذخیره سازی. برخی از این تأسیسات در اعماق زمین مدفون هستند (تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم نطنز و فردو).
در نزدیکی شهر اراک، ایرانی‌ها یک رآکتور آب سنگین دارند (ساخت و ساز تحت توافق هسته‌ای 2015 منجمد شده بود) کانال دیگری برای استخراج مواد شکافت‌پذیر. ایران همچنین آزمایشگاه‌ها و کارخانه‌هایی دارد که هزاران مهندس، دانشمند و تکنیسین در آن مشغول به کار هستند. نویسنده مقاله در نهایت می‌گوید بر فرض که اسرائیل با تکنولوژی‌های مختلف به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کرد. بیایید فرض کنیم که حمله اسرائیل فقط تا حدی موفقیت‌آمیز بوده است. ایران یا همپیمانانش در منطقه چگونه پاسخ خواهند داشت؟ چند هواپیمای اسرائیلی سرنگون می‌شود؟ چند خلبان اسرائیلی کشته یا اسیر خواهند شد؟ با شلیک هزاران موشک توسط ایران و حزب‌الله، چند اسرائیلی کشته خواهند شد؟
همان‌طور که اوضاع در حال حاضر پیش می‌رود و سال‌ها است که تغییر چندانی نداشته است ایالات متحده تنها کشوری است که گزینه نظامی علیه ایران دارد. اما امریکایی‌ها پس از جنگ‌های خود در افغانستان و عراق، در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ و در دوران بایدن نیز از این مسیر اجتناب کردند.ایالات متحده از جنگ بخصوص در خاورمیانه خسته شده است و ترجیح می‌دهد به توافق هسته‌ای بازگردد. واشنگتن دیپلماسی را به هر اقدام نظامی ماجراجویانه ترجیح می‌دهد. بنابراین، رهبران نظامی و سیاسی اسرائیل باید از بیان وعده‌های توخالی و اظهارات متکبرانه خودداری کنند.اسرائیل باید بی‌سر و صدا عمل کند، همچنان پیشرفت را برای ایرانی‌ها سخت کند و گفت‌و‌گو با امریکایی‌ها را پشت درهای بسته حفظ کند. به نظر می‌رسد هیچ جایگزین واقع بینانه‌ای وجود ندارد، اما معامله‌ای که در دست اقدام است، حتی اگر ایده آل نباشد، باید تا حد امکان برای اسرائیل مفید باشد. بازگشت به توافق، ایران را از ساخت بمب دست کم به مدت سه سال باز می‌دارد و این بهترین چیز بد است.