روزنامه آرمان ملی
1401/06/12
ما به بند افیون تکنولوژی گرفتاریم!
فریبا خانی نویسنده و روزنامهنگارهمه ما از ديدن آدمهاي معتاد ناراحت ميشويم. از ديدن حالت زار و نزار آنها که بيپناه و چرک در کنار نهري در خيابان چرت ميزنند. گاهي از شدت چرت و بيهوشي به شکل مردگان ميمانند. با خودمان ميگوييم چه بر سر آنها رفته است؟ چيست کدام مواد است که شما را افسون کرده است که از زندگي دست شستهايد... کدام مواد است که اين چنين غل و زنجيرتان کرده است و اختيار از کف دادهايد... کدام افيون است که خانواده را پشتسر گذاشتهايد و دوستان را ترک کردهايد و از نظم زندگي بيرون رفتهايد و در اين دام اسير آمدهايد. اما اين روزها چه بخواهيم و چه نخواهيم ما هم با آن معتاد آن جوان از زندگي دست شسته فرقي نداريم. ميپرسيد: «چطور؟!» بيشتر ما به طرز دهشتناکي معتاد تکنولوژي شدهايم! معتاد به دستگاههاي کوچکي که صدها بار در طول روز به آن مراجعه ميکنيم. ما گاهي دچار «بي گوشي هراسي» يا «نوموفوبيا» هستيم که نميتوانيم يک لحظه از گوشيمان دور بمانيم يا با اين مساله که سرمان را در گوشي فرو کرده باعث رنجش دوستان و خانواده و همکارانمان ميشويم. درکتاب «عادتهاي خوب، عادتهاي بد» نوشته «وندي وود» اين پديده که اين روزها آدمها دچارش هستند را «فابينگ» ناميده است. اين اصطلاح از ترکيب واژه (phone) تلفن و واژه (snubbinig) کم محلي کردن ساخته شده است. و اشاره دارد به زمانهايي که شما پاسخ بيموقع به تلفن همراه خود ميدهيد و صحبت شخصي که در کنارتان حضور دارد را قطع ميکنيد. يا به جاي توجه کردن به او سرتان در گوشي فرو رفته است. براي فرار از اين اعتياد هم گفته شد که بعضي ساعتها خودتان را از گوشي دور کنيد و براي پيادهروي و... گوشيهاتان را با خود نبريد. مدتي از تلفن همراهتان دور باشيد. استادان ارتباطات مساله «نوتيفيکيشن»ها را مهم ميدانند ميگويند هر فضاي مجازي با چراغهاي روشن نوتيفيکيشنها آدمها را وسوسه به چک کردن گوشي ميکنند. توجه و بدون تعقل به گوشيهاي هوشمند اعتياد عميق بشر امروز است. ذهن انسان علاقه دارد که مدام به سوژههاي بصري مراجعت کند و از ديدن آنها لذت ببرد. در تحقيقي خواندم: «هر فرد بهطور متوسط 150 مرتبه به گوشي خود سر ميزند اين به شکل متوسط است!» و خيلي از ما بيش از اين در دام گوشيهاي هوشمند افتادهايم. طراحان فناوري براي اين اعتياد ما برنامهريزي کردهاند و اين کار هوشمندانه رخ داده است شما با هر بار باز کردن مثلا اينستاگرام يا فيس بوک يا هر فضاي ديگر... يک جايزه دريافت ميکنيد و ميتوانيد تصاوير ويدئوهاي عجيب و... دريافت کنيد. اين را مقايسه کردهاند با دستگاههايي در آمريکا که کودکان و بزرگسالان در آن سکه انداخته تا جايزه بگيرند. ميگويند وقتي مدت طولاني از گوشي خود دوريم فکر ميکنيم چيزي ارزشمند پست يا خبري را از دست دادهايم. در حاليکه اين طور نيست اين اعتياد باعث شده حجم اضطرابهاي ما بهخاطر خبرهاي تلخ و صحنههاي دلخراش افزايش پيدا کند. خبرهايي که حتي به جغرافياي ما ربطي ندارد را هم پي ميگيريم و اضطراب خود را افزون ميکنيم. اصلاً ما در جريان جزئيات روز به روز زورگيريها، خشونت و شکنجه هستيم. و اين ناخودآگاه نگرانيهاي ما هزار برابر کرده است. صحنههاي تصادفات سخت هزار بار دستبهدست ميشوند. سيل و زلزله و آتشفشان و توفان. دکتر يونس شکرخواه در کانال تلگرامي «عرصههاي ارتباطي» يکبار يک مقالهاي را آورده بود از مايکل زيفرا متخصص روانشناسي گروهي پزشکي نورث وسترن، اين متخصص بعد از شروع جنگ روسيه و اوکراين گفته بود : «از شنيدن و خواندن خبرهاي تحريک آميز دوري کنيد. براي شنيدن اخبار از راديو و تلويزيون هم زمان محدودي اختصاص دهيد. براي سر زدن به گوشي هوشمند براي دريافت خبرهاي تلخ مدت اين کار را کمتر کنيد.» اين متخصص گفته بود که شبکههاي اجتماعي اين استعداد را دارند که احساسات شما را تشديد کنند که حتي ايجاد مشکل براي برخي از شما شود. در معرض نامحدود خبرهاي تلخ قرار گرفتن ميتواند تمام توجه شما را معطوف به خود کند. او توصيه به ورزش منظم و طولاني کرده بود. «براي تاثيرات خبرهاي بدي که مدام در شبکههاي اجتماعي ميخوانيم خاموش کردن گوشي براي ساعتي را...» ما در جهاني آشفته و بيپناه به سر ميبريم انسان مدرن انسان بيپناهي است. و شبکههاي اجتماعي باعث شده است ما اين آشفتگيهاي فرهنگي و تفاوتها رابيشتر ببينيم و بيشتر سردرگم شويم. اين روزها به قول داريوش شايگان در کتاب افسون زدگي جديد: «اينک نغمه فرهنگي جهان چند صدايي است. در روزگار ما صداهاي ناموزون و گوشخراش بسيار شنيده ميشود. اکنون ما با در هم آشفتگي ژانرها و ترکيبات و انواع اختلاطها روبهرو هستيم. به جاي اينکه لايههاي رسوبات فرهنگي به جاي هم قرار گيرند در کنار هم قرار گرفتهاند، چهره جهان دگرگون شده است و بيش از اين اسير آشفتگي است.» دوباره بهخيابان برويم به چهره غمگين آدمهايي بنگريم که در بند افيوني زندگي از کف داده لايعقل آويزاناند... اين تکنولوژي هم ما را در بند کرده و زندگي را از کف ما بريده. اگر چه بريدن از اين تکنولوژي سخت است بهخاطر اپليکيشنهاي قدم شمار پيادهروي، يا ورزش دو، يا اپليکشينهاي کتابهاي صوتي و تلگرام و اينستاگرام و هزار بازي جذاب و مفرح ديگر... اما ميتوانيم آگاهانه ساعتي بدون اينها به سر بريم هم اکنون کمپهايي در ايران و سراسر جهان تشکيل شده است که به کمک انسانهاي معتاد به تکنولوژي و به خصوص گوشي همراه ميآيند. شايد لازم باشد از کارشناسان امور کمک بگيريم... اين اعتياد را دستکم نگيريم. به قول صائب تبريزي: حاصل اين مزرع ويران بجز تشويش نيست/از خراج آسودگي خواهي، به سلطانشگذار
سایر اخبار این روزنامه
توافـــق در دستانــــداز
حق به حقدار رسید
فرصت طلایی برای گاز ایران
در سوگ خالق «سمفونی مردگان»
نباید سرمایه اجتماعی را به اقتصاد گره زد
روایت حسن روحانی از دیدار انجام نشده با ترامپ
توافق در انتظار پاسخ سریع آمریکا
پایان ماه عسل دولت و مجلس نزدیک است
مذاکرات نفسگير برجام
کاهش التهابات عراق با «سیاستورزی» مدبرانه
ما به بند افیون تکنولوژی گرفتاریم!