روزنامه ابتکار
1401/06/12
کیکاوس پور ایوبی اضطراب برخاسته از فقر
روانشناسان برای علل اصلی اضطراب عناوین زیادی را برشمردهاند که شاید بتوان دو عامل ساختار ژنتیکی یا توارث و شرایط اجتماعی زندگی شخصی را با اهمیتتر از بقیه دانست. هدف بحث، بررسی علمی روانشناسی اضطراب و استرس نیست که این موضوع در تخصص راقم نمیباشد. در میان فلاسفه نیز این موضوع از گذشته تاکنون به انحای مختلف مطرح بوده است، ژان پلسارتر معتقد بود: چون انسان در انتخاب آزاد است و فارغ از شرایط، اعمال و رفتار خود را برمیگزیند اینجا است که انسان دچار دلهره و اضطراب میشود.همه افراد دچار اضطراب و استرس هستند ولی اضطراب اگر از یک حالت معمولی به حد غیر نرمال به شکل تصاعدی پیشروی کند آن وقت مشکل ساز میشود و زمینه برای عوامل بحرانزای شخصی فراهم میشود.
تحقیقات نشان میدهد میزان اضطراب و استرس در افراد کم درآمد و فقیر بسیار بیشتر از افراد متمول و ثروتمند است. خصوصا در عصر حاضر که درآمد و مسائل اقتصادی اولویت و جایگاه برتری را در دایره زندگی اشغال کرده است، کمبود آن هیجانات پرتنشی را در جامعه و افراد آن ایجاد میکند. ملاحظه میکنیم زندگی بر مدار پول و هزینه تفاوتهای فاحشی با دهههای گذشته داشته است. قبلا اگر به مدت طولانی پول نداشتیم به راحتی و بدون کمترین استرس زندگی میکردیم، نوع تغذیه، پوشاک، آموزش، ایاب و ذهاب، مراسمات و... کاملا بنابر عرف و رسومات بدور از تجملات به آسانی سپری میشد، حتی امکان داشت فرد متمول که دارای امکانات و املاک زیادی نیز بود لیکن گردش مالی بالایی نداشت و کمتر وابسته به نظام پولی و بانکی کشور بود. در هرحال نوع زندگی و هزینههای جاری با امروز در سطح بالایی متفاوت بود. در نظر داشته باشیم اگر اکنون برای یک روز حسابمان خالی از پول باشد چه مشکلی پیش خواهد آمد؟ مسیر محل کار تا مکان زندگی را به چه صورت طی خواهیم کرد؟ وسایل ایاب و ذهاب کاملا خصوصی شدهاست. اتوبوسهای شهری، مترو، تاکسیها کاملا خصوصی و هزینه بر هستند.
با گسترش زندگی شهری تهیه تغذیه خانگی تقریبا به صفر رسیده و همه مایحتاج باید از بازار تهیه شود، حال تصور کنیم درآمدی نداریم، بفرض صاحب خودرو هستیم هم برای پر کردن باک بنزین و هم تعمیر آن نیازمند پولیم در حالی که در گذشته نه چندان دور، کسانی که صاحب خودرو بودند تعدادشان بسیار کم و همچنین رفت و آمد در مسیرهای طولانی هم بسیار اندک صورت میگرفت و محل زندگی و کار هم از یکدیگر فاصله چندانی نداشت. یا مشکلی به نام آموزش چه در مدارس و دانشگاهها که نیاز به هزینه داشته باشند وجود نداشت. اگر پول نداشته باشیم برای آموزش خود و فرزندانمان چه احساسی در درونمان پیش خواهد آمد؟ آیا انتظاری جز افسردگی و اضطراب متصور است؟ یا برای اجاره خانهای که در آن سکونت داریم و قادر به پرداخت هزینه آن نباشیم چه معضلی برایمان رقم خواهد خورد؟زیست اجتماعی کاملا دگرگون شده و سطح اضطراب افراد بعلت فقر مالی و کمبود درآمد چندین برابر شده به همین علت است که مردم هنوز محتاج کمک دولتها هستند تا اول با برقراری امنیت و نظم، ثبات را پدید آورده و سپس با ایجاد سرمایهگذاری و حمایت از سرمایهگذار زمینه را برای بخش خصوصی آماده نمایند، البته این به معنای آن نیست در گوشهای امن بنشینند و فقط نظارهگر باشند.
شاهد هستیم در آزادترین اقتصادهای جهان، دولت دستی بر آتش دارد و بخشی از هزینههای عظیم کشور را تقبل میکند، بخشهای خدمات و درمان، آموزش و پرورش، مسکن و شهرسازی، محیط زیست و ... از آن جمله هستند.
در کلام آخر چنین میتوان استنتاج کرد، بدون اشتغال که منجر به درآمد پایدار و مکفی برای فرد میشود، نه تنها امکان ارضای نیازهای اولیه کور و نابود میشود و اضطراب بر انسانها غالب میشود بلکه عشق به زندگی و آینده، درجادههای پرپیچ و خم آن متوقف و گوشه انزوا و عزلت برای افسردگی فراهم میشود.
سایر اخبار این روزنامه
کودکان کار کارتخوان دارند اما طلافروشان و پزشکان نه!
فرار برخی اصناف از کارتخوان
« ابتکار» تازهترین تحولات مذاکرات هستهای را بررسی میکند
پاسکاری برجام میان تهران، بروکسل و واشنگتن
1400 تیم پلیس راه در حالت آماده باش قرار گرفت
پیشبینی ۵ میلیون زائر اربعین
محمدعلی وکیلی
راهپیمایی اربعین آری یا خیر؟
مهر و آبانِ خشکی در راه است
کیکاوس پور ایوبی
اضطراب برخاسته از فقر
احیای برجام در پیچ آخر