شاید بارانی ببارد

اسماعیل کهرم استاد دانشگاه  
 
 
 


 
 
طي تحقيقاتي که در ايران انجام شده و مشابه آن در خارج حدود 85 درصد آتش سوزي‌ها حاصل دست انسان است يعني انسان انجام داده که يا عمدي و يا سهوي است. بنده بارها در دشت ها و کوه‌هاي ايران آتش‌هايي را ديد‌ه‌ام که چوپاني خواسته چاي دودي بنوشد و آتشي برافروخته و قوري فلزي گذاشته و بعد يا فراموش کرده و يا طبق عادت رها کرده و رفته و منجر به آتش سوزي شده است. بقيه موارد ممکن است طبيعي باشد مثل رعد و برق که موجب آتش گرفتن يک درخت يا بوته گرديده و منتشر مي شود. قسمت طبيعي اين است که مي گويند مثلا يک شبنم به صورت يک قطره کروي آب درمي آيد و نور خورشيد به آن مي تابد و مثل ذره بين بر روي گياهان کف جنگل و برگ يا بوته ها عمل کرده و آتش مي گيرد و با يک باد ملايم دو تا سه متر در ثانيه منتشر مي شود و تمام منطقه را دربر مي گيرد. يا اينکه مي گويند اگر يک بطري آب پلاستيکي يا شيشه اي نيمه پر را در جنگل رها کنيد مثل همان ذره بين عمل مي کند و آتش مي افروزد و بعد منتشر مي شود. هرچند اين بطري را خارج از ايران امتحان کرديم و هيچ تمرکزي پيدا نشد با اينکه در آفتاب داغ هم گذاشتيم. اما در انزلي چه اتفاقي افتاده؟ در ايران متاسفانه اغلب آتش‌سوزي‌ها عمدي است. مثلا در چهارباغ پارک ملي گلستان زمين را از زارعان گرفتند تا سند منگوله دار صادر کنند ولي چون درصدي از زمين ها کم شد و دست زارعان کوتاه شد، جنگل را عمدا آتش زدند. يا در خوزستان دو برادر به خاطر اختلاف ارث و ميراث، يکي باغ ديگري را آتش زد. بنابراين در ايران انواع و اقسام آتش‌سوزي‌ها را شاهديم منتها مهم اين است که چگونه با آن برخورد مي کنيم. در راديو شنيدم که مديرکل وقت منابع طبيعي گرگان در گذشته گفت 40 هکتار از جنگل‌هاي شمال آتش گرفته، به زودي جايگزين مي شود! در حالي که يک چنار يا گردو چهل ساله، چهل سال زمان مي خواهد تا جايگزين شود و اگر مسئولان واقعا وظيفه شناس باشند براي شکستن يک شاخه يا از بين رفتن يک برگ هم گريه مي کرد. درحالي که پيغمبر مي گويد شکستن شاخه درختان مثل شکستن بال فرشتگان است. اما انزلي کمپلکس است؛ يعني مجموعه زيستگاه هاي گوناگون است و در آن شاليکاري، زمين باير، جنگل، زمين ساحلي و زمين کشاورزي و انواع و اقسام زمين‌هاست و متاسفانه بسياري از علوفه‌ها که خشک مي‌شود والان هم وقتش هست، آتش مي گيرد. چون راه دسترسي به اينها مشکل است و امکان تردد ماشين آتش نشاني نيست، نياز به هليکوپتر است. در گذشته منابع طبيعي و استانداري‌ها هزينه پرواز هليکوپترها و بنزين و خلبان را ندادند، آنها هم قهر کردند و مي گويند جان خلبان در معرض خطر است و هزينه بنزين را بايد بپردازيد. درنتيجه مي نشينند تا باران ببارد و آتش سوزي مهار شود. مسئله هورالعظيم متفاوت است و قسمت اعظم آن در خاک عراق و قسمت کوچکي در نزد ماست. البته قسمتي که در نزد ماست چون چاه هاي نفت داريم مراعات نمي کنند. ضمن اينکه عراقي ها در قسمت خودشان که الان علوفه خشک شده و فصل گرما و گرمتر از ايران هم هست، آتش گرفته يا آتش مي زنند. چون وضع عراق هم بسيار ناآرام است ، دفعات قبل از ايران درخواست کمک مي کردند و سپاه يا ارتش با طياره براي خاموش کردن اقدام مي کردند. با اينکه آن مسئله داخلي است ولي متوجه ماست و به اين صورت دارد مي سوزد. حالا نه عراقي ها به فکر هستند لذا مي سوزد تا طي ماه هاي آينده باراني ببارد و خاموش کند.