چرا «سخن درست» کافی نیست؟

هر حرفی که در روابط اجتماعی‌مان با دیگران می‌زنیم، حکم «چک کشیدن» را دارد و هر اندازه که منصب و جایگاه اجتماعی ما پررنگ‌تر می‌شود، این چک کشیدن‌ها تبعات و اثرگذاری بیشتری برجای می‌گذارد.
اگرچه ظاهراً داشتن دسته‌چک برای چک کشیدن و حک ارقام و قطاری از اعداد طولانی در آن کافی است، اما چه کسی است که نداند آن دسته‌چک و آن اعداد و ارقام به منابع، اعتبار و پس‌اندازی قابل استناد تکیه داده‌است و بدون آن ذخایر، آن اعداد و ارقام هر اندازه هم که درشت باشد، بی‌ارزش می‌شود.
راز اینکه امروز «سخنان درست» برخی از مسئولان با واکنش خشم‌آلود جامعه مواجه می‌شود و نمی‌تواند افکار عمومی را اقناع کند، در همین‌جاست.
برخلاف گزاره‌های ریاضی که شرط درستی نتایج در آن، پایبندی به قواعد و قوانین درون همان معادله و مسئله دارد و کاری با زندگی شخصی، منش و پشت صحنه‌های شخصیت ریاضیدان ندارد، در عالم سیاست وقتی سخنی گفته می‌شود، هر اندازه هم که آن سخن در جای خود درست باشد، مخاطب به پس‌زمینه، سابقه، کنش‌های پیشین و نیات احتمالی آن سیاستمدار نگاه می‌کند که آیا آن موضع، تناسبی با مرام، منش و کارنامه سیاسی آن فرد دارد؟


چندی پیش در یکی از شبکه‌های اجتماعی، سخن یک نماینده مجلس آمده‌بود که «کارمندان برای رضای خدا به مردم خدمت کنند.» دعوت این نماینده به خدمت که مفهومی گره‌گشا و قابل دفاع در حل چالش‌های امروز جامعه ایران است، قاعدتاً باید با استقبال افکار عمومی مواجه شود، اما چرا واکنش خشم‌آلود کاربران را برمی‌انگیزد؟
به خاطر اینکه پیشتر خبر‌هایی از دارایی‌ها و پس‌زمینه خانوادگی همان نماینده منتشر شده که اجازه نمی‌دهد مخاطب دعوت آن مسئول را بپذیرد و آن را واقعی و منطبق بر زندگی شخصی او بداند.