روزنامه جوان
1401/06/22
روز ملی سینما و گمشدهای به نام «سینمای ملی»
روز ملی سینما گذشت و با آنکه در این روز از سینمای ملی زیاد صحبت به عمل آمد، هیچ تعریف و تبیینی از سینمای ملی وجود ندارد که بتواند متضمن واقعیت سینمای ایران باشد.روز ۲۱ شهریور، مصادف با روز ملی سینما بود. روزی که برای نامگذاری آن حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد. شاید هیچکس به درستی نداند که مبنای انتخاب این روز برای روز ملی سینما چیست! علت آن است که روز ۲۱ شهریور با هیچکدام از رخدادهای مهم تاریخ سینمای ایران همخوانی ندارد. گفته شده انتخاب روز ملی سینما به مناسبت صدمین سالگرد ورود دوربین فیلمبرداری به ایران بودهاست. در سال ۱۲۷۹ شمسی مصادف با ۱۹۰۰ میلادی، مظفرالدین شاه قاجار در سفر به فرنگ دستور خرید دوربین فیلمبرداری را داد و اولین فیلمی که با این دوربین تهیه شد، حضور شاه قاجار در مراسمی با نام «جشن عید گل» در بلژیک بودهاست. این فیلم کوتاه به عنوان اولین مستند سینمای ایران نیز شناخته میشود و نام میرزا ابراهیمخان عکاسباشی را به عنوان اولین فیلمبردار و سازنده فیلم در تاریخ ثبت کردهاست. در سال ۱۳۷۹ به مناسبت گذشت یکصد سال از این اتفاق، تصمیم گرفته میشود که روزی به نام «روز ملی سینما» در تاریخ ثبت شود. گویا مقرر میشود روز ۲۱ شهریور را که در تقویم هیچ معارض و صاحبی نداشته انتخاب و به نام روز ملی سینما مزین کنند. این روند نامگذاری برای روز ملی سینما، میتواند چکیده آن چیزی باشد که در بیش از یک قرن از ورود سینما به ایران بر سر سینما آمدهاست. روز ملی سینما در یک روز بیربط جشن گرفته میشود و بر سر تعاریف مرتبطی مانند «سینمای ملی» هیچگونه اتفاق نظر و تعریف مورد قبولی وجود ندارد.
سینمای ملی و تعریف علمی
فرهنگ آکسفورد در تعریف سینمای ملی، آن را شامل دو بخش میداند، ابتدا فیلمهایی که در یک بافت ملی خاص تولید میشوند و نمایانگر فرهنگ عامه آن کشور هستند و تعریف دوم اینکه تأثیر سینما در ساخت فرهنگی و هویت ملی چه نقشی دارد.
در تعریف اول، بیشتر نمایش مسائل فرهنگی، تاریخی، مذهبی و باورهای ملی در آثار سینمایی مورد بررسی قرار میگیرد و در تعریف دوم، نقشی که سینما در شکلگیری باورهای ملی دارد مورد بحث قرار میگیرد. برای نمونه جامعهشناسان معتقدند که فیلم «پیروزی اراده» ساخته «لنی ریفنشتال» محصول سال ۱۹۳۵ نقش عمدهای در تقویت باورهای نازیسم در آلمان و محرک جنگ جهانی دوم شناخته میشود. یا حتی فیلم «تولد یک ملت» به کارگردانی «گریفیث» محصول ۱۹۱۵ امریکا، نقش مؤثری در تقویت باورهای نژادپرستانه در این کشور و پایمال کردن حقوق سیاهپوستان داشتهاست.
در ایران به دلیل سابقه تمدنی چند هزار ساله و وجود فرهنگ قوی ملی که به واسطه شعر فارسی بیش از هزار سال پاس داشته شدهاست، سینما قاعدتاً کارکردی را که در آلمان نازی یا ایالاتمتحده داشتهاست نمیتواند داشته باشد، یا حداقل تأثیر آن به مقداری که در کشورهای نو ظهور بودهاست، نیست، اما بحث سینمای ملی در تعریف اول آن یعنی نمایش فرهنگ و باورهای ملی در فیلمها مورد بیشتر مورد توجه بودهاست.
تعریفی از سینمای ملی نداریم
احمد ضابطی جهرمی، مستندساز و استاد صاحبنام سینما در مقالهای با پرداختن به تعریف سینمای ملی، آن را از جهات مختلف مورد بررسی قرار میدهد و مینویسد: به کارگیری اصطلاح «سینمای ملی» برای سینمای ایران، همچنین سینمای هر کشور دیگری، کار سادهای نیست. چون اولاً باید مفاهیم و تعاریفی را برای آن در نظر گرفت، ثانیاً ضوابط یا استانداردهایی را برای آن معلوم کرد، ثالثاً داشتن «سینمای ملی» مستلزم شناسایی، بررسی و تحلیل عوامل و جنبههای دیگری نیز هست. در این شناسایی، ابتدا باید بدانیم از لحاظ تاریخی در ایران بر سر سینما چه گذشتهاست؟ و سینما در کشور ما چه مسیری را در بستر فرهنگ ملی طی کرده و در این تعیین مسیر چه عوامل و عللی دخیل و مؤثر بودهاند؟ یعنی تبیین هویت سینمای ایران از لحاظ ملی در درجه نخست یک تبیین تاریخی، به ویژه تبیینهای جامعه شناختی و اقتصادی، نیاز دارد که ما تاکنون متأسفانه این کار را در قالب پژوهشهای علمی و مدون انجام ندادهایم در نتیجه مادامی که به این شناخت نرسیدهایم، نمیتوانیم قاطعانه و بدون تردید از اصطلاح سینمای ملی برای هنر سینمای ایران استفاده کنیم.»
سینمای ملی و انقلاب اسلامی
با وجود اینکه ضابطی جهرمی به صورت علمی، تبیین سینمای ملی را در ایران منوط به پژوهش علمی کردهاست، اما مدیران سینما از به کار بردن راحت عنوان «سینمای ملی» هیچ ابایی ندارند.
سینمای ملی، در ایران با یک رویداد بزرگ گره خاصی خوردهاست، تبیین سینمای ملی این روزها بدون در نظر گرفتن انقلاب اسلامی، کار ناقص و ابتری خواهد بود. تغییراتی که انقلاب اسلامی در فرم و محتوای سینمای ایران ایجاد کردهاست، باعث زایش گونهای از سینما در ایران شده که آن را با نام «سینمای نوین ایران» نیز میشناسند. با این حال گرچه سینمای زایشیافته پس از انقلاب به سرعت در مسیر معرفی به جهان پیش رفتهاست، اما رد پای فیلمفارسی هنوز در این سینما دیده میشود. بحث سینمای ملی، باید شامل دغدغههای فرهنگی باشد که سینما چندین دهه است با آن سر و کار دارد. در سرمقاله نشریه «ستاره سینما» به تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۳۳۳، یعنی قریب به ۶۸ سال پیش، به موضوع کیفیت نازل فیلمهای ایرانی و بیارزش بودن فیلمها اشاره شدهاست. نویسنده این مطلب محصولات سینمای تجاری ایران را عقب افتاده و مایه عقبافتادگی میداند که حتی در نامگذاری نیز ادای آثار غربی را در میآورند با این حال سینما پس از انقلاب اسلامی تا حدود زیادی از آن فضا فاصله گرفت و به مؤلفههای ملی نزدیک شد.
سینمای ملی در صورت تبیین باید مستلزم دور شدن سینمای بدنه از ابتذال و تقلید باشد، سینمایی که مردم ایران، فرهنگ خود را در آن ببینند و نقش تأثیرگذاری در توسعه فرهنگی کشور داشته باشد، نه سینمایی که محصولاتش یا تحقیر ملی در فستیوالهای خارجی را دنبال میکند یا آنقدر درگیر لودگی میشود که از فرهنگ غنی ایرانی فاصله عمیق بگیرد.
سایر اخبار این روزنامه
پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت اولویت برنامه هفتم
دفاع منتقدانه یا مخالفت براندازانه؟
روایتی از حضور ۲۰ سال پیش پادشاه کنونی انگلیس در ایران
آلبانی، گروگان تروریسم امریکایی
دیدهبانی غائب ما در مهاجرت نخبگان
هزینههای میلیاردی ادامه تحصیل در دانشگاههای ترکیه
روز ملی سینما و گمشدهای به نام «سینمای ملی»
بازی خوب وابسته به طراحی محتوا و ساختار است نه تکنیک
نظرات حضرت آقا حرفهای، تخصصی و کارشناسانه بود
سقوط آزاد فرنگی
فعالیت کمپهای غیرمجاز زیر سایه قانون
نام و ناو «شهید سلیمانی» نگاهبان مقتدر آبهای ایران
حرف زدن از بمب ایران دیر شد!
تأمین امنیت مراسم جاماندگان اربعین در پایتخت با ۱۵ هزار پلیس