قیمت هر روز فحاشی جلوی دادگاه ۱۰۰ یورو بود!

با توجه به نوع شکنجه پدرم، موساد روی این پرونده نفوذ دارد و با توجه به مدل حاکمیت سوئد و نفوذ یهودیان در این کشور احتمال هدایت این پرونده توسط موساد بالاست.
حمید نوری که روزگاری کارمند ساده دادگستری بوده در میان هلهله گروهک‌های تروریستی به دادگاه آمده تا از روایت مظلومیت انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ دفاع کند. شاکی او گروهک تروریستی رجوی است که از او به دلیل اعدام‌های منافقین در سال ۶۷ شکایت کرده است.
در شرایطی که رسانه‌های ضدانقلاب سعی دارند با بایکوت دفاعیات حمید نوری، جای جلاد و شهید را عوض کنند، فرزندان حمید نوری تمام‌قد برای دفاع از پدر خود به صحنه آمده‌اند. مجید نوری در روایتی ناگفته از دادگاه قرون‌وسطایی اروپایی‌ها به مشرق از شرح بیش از هزارو ۱۰۰ روز حضور پدرش در سلول‌های انفرادی می‌گوید.



آخرین وضعیت آقای حمید نوری در زندان سوئد چگونه است؟
پدرم در حال حاضر در زندان انفرادی به سر می‌برد و رابطه‌اش با خانواده کاملاً قطع شده است. ایشان دسترسی به تماس تلفنی هم ندارند؟
هفته گذشته موفق شدیم پس از مدت‌ها با کمک کنسولگری ایران در سوئد با ایشان تماس بگیریم، البته این نوع از ارتباط کاملاً خلاف قانون است، زیرا قاضی پرونده دستور داده است از ۱۴اردیبهشت آقای نوری هیچ محدودیتی برای تماس با بیرون نداشته باشد، اما چهار ماه پس از آن دستور همچنان ارتباط با ایشان قطع است. فقط حدود ۴۰روز قبل مادرم توانست با پدرم ملاقات کند. تماس تلفنی هم در این مدت تنها سه مورد بوده که با کمک کنسولگری انجام شده است.
در شرایطی که دو هفته دیگر مهلت دادگاه تجدیدنظر تمام می‌شود، اما پدرم هنوز از داشتن وکیل و دسترسی به حقوق اولیه خود محروم است، زیرا دادگاه وکیل جدید ایشان را تأیید نکرده است. پدرم حتی دسترسی به کتابی را که از روی آن لایحه بنویسد و از خود دفاع کند نیز ندارد. عینک پدرم برای دو سال قبل است، هیچ چشم‌پزشکی ایشان را معاینه نکرده و چشم ایشان متأسفانه نمی‌بیند. رسانه‌ها از زندان‌های غربی یک تصور فانتزی ایجاد کرده‌اند، گویی زندانی در یک هتل پنج ستاره اقامت دارد، آیا این تصویرسازی با واقعیت مطابقت داشت؟
خیر به هیچ عنوان، با ادعایی مضحک می‌گویند پدر شما را در انفرادی برده‌ایم تا کسی به او آسیب نزند! این حرف آنقدر خنده‌دار است که استادان حقوقی را نیز به واکنش واداشته است. این هتل پنج ستاره که غربی‌ها ادعا می‌کنند تنها یک تخت کهنه داشته و این اتاق تنها یک پنجره کوچک دارد تا نور کمی وارد اتاق شود. پدرم می‌گوید این سلول‌های انفرادی بسیار کثیف بوده و غذای زندان غیرقابل‌خوردن است.
جالب است که دولت سوئد یک اتاق زندان را مرتب کرده و می‌گوید استاندارد زندان‌ها بالاست، اما واقعیت با آن تصویرسازی غربی‌ها بسیار فاصله دارد. رفتار پلیس چگونه است، بحث شکنجه آقای نوری نیز مطرح شده است.
مهم‌ترین شکنجه‌ای که پدرم شده است، مربوط به مسائل روانی است. مثلاً یک امکانی مانند تماس با خانواده در اختیار ایشان قرار داده و مدتی بعد آن را قطع می‌کنند. این قطع و وصل‌کردن‌های روانی به مراتب بدتر از شکنجه جسمی است، البته پدرم را شکنجه جسمانی نیز کرده‌اند. سال گذشته پلیس در جریان بازجویی‌ها پدرم را ضرب و شتم کرده و سر ایشان آسیب می‌بیند. این موضوع باعث شده است پدرم سردرد‌های شدید داشته باشد. فایل صوتی از دادگاه پدرم وجود دارد که ایشان می‌گویند مرا ضرب و شتم کردند و هیچ پزشکی مداوایم نکرده است. یکی از مهم‌ترین مشکلات پدرم در انفرادی نداشتن مترجم است. ایشان به دلیل آنکه زبان سوئدی را بلد نیستند با مشکلات زیادی در زندان روبه‌رو هستند. پیگیری‌های وزارت امور خارجه و کنسولگری درباره آقای نوری چگونه است؟
در حال حاضر و با آمدن دولت جدید و استقرار آقای حسین امیرعبداللهیان در وزارت امور خارجه پیگیری‌ها بسیار افزایش داشته و ملموس است. در دولت قبل پرونده پدرم پیگیری نمی‌شد! برخی می‌گویند یکی از مواردی که باعث شد پرونده آقای نوری دچار این مشکلات شود، مدل مواجهه سفارت ایران در سوئد بوده است، در حال حاضر سفارت همکاری صمیمانه دارد و به صورت شبانه‌روزی در حال کار است. آقای نوری یک مانیفست مقاومت در دادگاه خواندند که بسیار قابل‌تأمل بود.
دقیقاً همین‌گونه است، ایشان با دفاع تمام‌عیار از انقلاب اسلامی و یادآوری خدمات شهیدان بهشتی، لاجوردی، رجایی و باهنر یک مانیفست درست از صحنه نشان دادند، آن هم در شرایطی که دادگاه حتی اجازه نمی‌داد ایشان متن خود را بخواند یا مستند‌های تهیه‌شده نمایش داده شود. پدرم در شش جلسه بحث فلسفه انقلاب اسلامی را پیش چشم منافقین و دشمنان ارائه داد. او آنقدر قوی ظاهر شد که همه محاسبات دشمن به هم خورد تا جایی که ایشان به ما توصیه می‌کرد صبور باشید و هیچ‌گاه ذره‌ای تردید یا ترس به دل خودتان راه ندهید. پدرم می‌گفت شما باید نماز شکر بخوانید که بین تمام خانواده‌های انقلابی، خداوند ما را برای این آزمون انتخاب کرده است.

در مورد واکنش رسانه‌های غربی به دادگاه حمید نوری بگویید.
بگذارید من یک خاطره ناگفته برای شما بگویم. یک روز خانمی با نام آرمیده که خودش را خبرنگار می‌خواند با دوربین پشت سر ما حرکت می‌کرد و فیلم می‌گرفت.
حمیده آرمیده، خبرنگار صدای امریکا...
بله، من به ایشان گفتم که گرفتن این فیلم از اتاقی که ما در آن حضور و قصد خواندن نماز داریم، ممنوع است و مادر و خواهر من علاقه ندارند در این محل شما از ما فیلم بگیرید، ایشان و حتی پلیس سوئد به این مسئله توجه نکردند، خانواده ما نیز بدون توجه به اقدام این خبرنگار شروع به نماز خواندن کردند، بعد از آنکه نماز ما تمام شد، من به این خبرنگار گفتم کار شما جرم است و تلویزیون صدای امریکا برای ما یادآور جنایت امریکا در شهادت حاج قاسم است، چرا شما حداقل به موازین حرفه‌ای خودتان عمل نمی‌کنید!
به جای این خانم به اصطلاح خبرنگار، فیلمبرداری که همراه ایشان بود، از ما عذرخواهی کرد. جالب اینکه این خانم به جای اینکه این صحبت‌ها را پخش کند، یک صحنه دیگر را پخش و ادعا می‌کند ما به فیلمبردار توهین نژادی کرده‌ایم. عوامل ضدانقلاب هم در اطراف محل برگزاری دادگاه بساط به پا کرده بودند.
خاطره جالبی از یکی از این افراد دارم. یکی از آن‌ها معروف به «غلام» بود، او دائم جلوی دادگاه می‌آمد و دائم الفاظ رکیک به کار می‌برد و فحاشی می‌کرد. جالب است که بدانید همین خبرنگار صدای امریکا در تهیه گزارش دادگاه دسته‌گل به دست او داده تا از او یک شخصیت معصوم و مثبت بسازد.
همان فردی که معروف به غلام پیکاری و از اعضای گروهک تروریستی پیکار (شاخه جداشده از گروهک تروریستی فدائیان خلق) است؟
بله، این آقا غلام پول می‌گرفت و هر روز کارش این بود جلوی دادگاه بیاید و الفاظ رکیک به کار ببرد و فحاشی کند. این فرد را به عنوان نماد مظلومیت با اتوبوس جلوی در دادگاه می‌آوردند. شما در حاشیه یکی از جلسات دادگاه با یکی از خبرنگاران بی‌بی‌سی فارسی گفتگو کردید که پرحاشیه بود...
بعد از بار‌ها اصرار، من حاضر شدم با خبرنگار بی‌بی‌سی گفتگو کنم. از او خواستم جلوی در دادگاه دوربین را روشن کند تا جهان فحاشی ضدانقلاب و منافقین علیه ما را ببینند، جالب است بدانید که جلوی در دادگاه منافقین حتی به بی‌بی‌سی فارسی هم فحش می‌دادند! این‌ها باهم زاویه دارند.
بله، ما به خبرنگار آن‌ها گفتیم که این فحاشی‌ها را پخش کند که نکرد. فضای دادگاه به قدری بد بود که فردی، چون گیسو شاکری که رقاصه گروهک منافقین است، راه می‌رفت و به خانواده ما توهین جنسی می‌کرد. رسانه‌های ضدانقلاب این توهین‌ها را پخش نمی‌کنند. من به ژیارگل (خبرنگار بی‌بی‌سی) گفتم چرا شما مستند دروغ از پدر من ساخته‌اید، گفت من این‌ها را درباره پدر شما شنیده‌ام، اما برایش سندی ندارم! درباره تجمعاتی که ضدانقلاب اطراف دادگاه انجام می‌داد، گفتید که برخی از این‌ها پول می‌گرفتند و در واقع اجاره‌ای بودند؟
سه گروه در برابر دادگاه بساط راه انداخته بودند؛ یک گروه چپ‌های قدیمی مثل توده‌ای‌ها، فدائیان و پیکاری‌ها بودند که دنبال آن بودند غرامت بگیرند. این‌ها افرادی بدبخت و فقیر هستند، طبق آمار ما در سوئد ۲۰۰هزار ایرانی داریم، از این جمعیت نزدیک ۶۰هزار ایرانی در استکهلم زندگی می‌کنند، اما فقط ۲۰۰نفر جلوی در دادگاه می‌آیند، این افراد اکثراً از شهر‌های مختلف جمع‌آوری‌شده و جلوی در دادگاه می‌آمدند. قیمت هر روز ایستادن جلوی دادگاه ۱۰۰ یورو بود، حتی برخی آفریقایی‌تبار‌ها نیز در این تجمعات بودند که لباس پاکبانی بر تن داشتند، این‌ها با پول اجاره شده بودند.
گروه بعدی سازمان منافقین است و دنبال پرونده نیست بلکه به دنبال شوآف (نمایش) رسانه‌ای است.
گروه سوم نیز بخش بریده از منافقین بود که به شدت فقیر و حدود ۱۰ تا ۱۲نفر هستند. مثلاً ایرج مصداقی نمونه گروه سوم است.
او ته خط استکهلم در منطقه آکالا زندگی می‌کند که آخرین ایستگاه مترو در آنجا متوقف می‌شود. ایرج مصداقی صریح می‌گوید، من می‌خواهم خودم را مطرح کنم، این معروفیت فقط به خاطر پول است. پدرم ۱۸۰مورد تناقض از شهادت این افراد پیدا کرده و به دادستان ارائه داد. سناریونویس اصلی هم سرویس‌های خارجی هستند.
من می‌گویم با توجه به نوع شکنجه پدرم، موساد روی این پرونده نفوذ دارد و با توجه به مدل حاکمیت سوئد و نفوذ یهودیان در این کشور، ماجرای کشاندن حمید نوری به سوئد با هدایت موساد صورت گرفته است. یکی از دست‌های مرموزتر این ماجرا فردی به اسم آرین است. هرِش صادق ایوبی معروف به آرین! جالب اینکه دادستان سوئد روایت او را از زندگی آقای حمید نوری از مسیر دادگاه حذف کرده است؟
این از نکات مهم این دادگاه است. دادستان افرادی که به کمک دادگاه نمی‌آمد یا به ضرر خط دادگاه بود، حذف کرده است، حدود ۲۲فرد را دادستان در این دادگاه حذف کرده است، اما بی‌بی‌سی این روایت دروغین را به عنوان روایت غالب مطرح می‌کند.