روزنامه جوان
1401/06/24
شکستن تابوی سرمربی ایرانی
صرفنظر از اینکه سرمربی پرتغالی تیمملی در جامجهانی چه نتیجهای میگیرد، فوتبال ملی ما به صورت خاص و ورزش کشور نیاز به سرمربی ایرانی دارد.کیروش، فوتبال ایران را به خوبی میشناسد و از سال ۲۰۱۰ که سرمربی پرتغال بود و سپس هشت سال مربی ایران و بعد از آن هم در کلمبیا و مصر، در تراز مربیان نامآشنای جامجهانی قرار دارد و از تجربه بینالمللی خوبی برخوردار است. اما براساس راهبرد ورزش کشور هدایت تیمهای ملی ما باید در اختیار یک سرمربی ایرانی باشد. بعد از جامجهانی تا جام ملتهای ۲۰۲۳ آسیا فرصتی عالی است تا یک مربی باکلاس و بادانش ایرانی جایگزین کارلوس کیروش شود.
اشکال اساسی آنجاست که عادت داریم به مربیان خارجی زمان بدهیم تا آزمون و خطا کنند و نتایج عجیب و غریب بگیرند، اما در همان رده اگر سرمربی ایرانی انتخاب کنیم در برابر کوچکترین فراز و نشیب به شدت انتقاد و عرصه را چنان بر سرمربی وطنی تنگ میکنیم که اغلب اوقات عطای کار را به لقایش میبخشد و به سوی مربیگری در سطح باشگاهی میرود.
وقتی سرمربی یک تیم لیگ برتری بین ۵ تا ۲۰ میلیارد تومان برای یک فصل درآمد دارد و جدا از آن برخی باشگاهها برای قهرمانی در لیگ برتر، جام حذفی یا صعود به لیگ قهرمانان آسیا آپشنهای چند میلیونی در قرارداد مربیان مطرح میگنجانند، بسیاری از مربیان سطح اول کشور رغبتی به پذیرش مسئولیت سنگین تیم ملی از خود نشان نمیدهند، اما اگر مانند بسیاری از کشورها چه در سطح ورزش و چه فوتبالمان، چه در سطح رسانهای و چه در سطح افکار عمومی و مردم از مربیان ایرانی حمایت ویژه کنیم، چرا نباید امثال جواد نکونام، علی دایی، امیر قلعهنویی، یحیی گلمحمدی، فرهاد مجیدی و چند نام مطرح دیگر تمایلی به پذیرش مسئولیت تیمملی داشته باشند؟!
البته این انتخاب مربی وطنی الزاماتی هم دارد؛ یک سرپرست قوی در حد و اندازههای محمد نبی که بتواند علاوه بر مدیریت امور، حواشی اطراف تیم را جمعوجور کند. یک مربی تمریندهنده دارای کلاس جهانی که تجربه بینالمللی ارنج کردن در سطح تیمهای ملی یا باشگاههای بزرگ داخلی یا خارجی را داشته باشد. یک تیم حرفهای آنالیزور، مربی دروازهبانها و تیم پزشکی قهار، مربی بدنساز درجه یک و در کل یک تیم کاملاً حرفهای کادر فنی را تشکیل دهند.
از طرف دیگر تمام امکاناتی که در اختیار امثال کیروش و برانکو قرار گرفت و میگیرد هم به تیمملی به رهبری یک سرمربی ایرانی اختصاص یابد. اینکه برای سرمربی خارجی بهترین تدارک، بهترین اردوهای خارجی و بهترین حریفان تراز جهانی را در نظر بگیریم و برای سرمربی ایرانی خست به خرج دهیم و توقع داشته باشیم معجزه کند و به نتایج فوقالعاده دست یابد، ظلم به ورزش و فوتبال کشور است.
تجربه استفاده فرهاد مجیدی از گابریل پین در استقلال هم در این زمینه راهگشاست. مجیدی با استفاده از تجارب مربی ایتالیایی و تکیه بر دانش فنی و قدرت رهبری تیم آبی پس از سالها موفق شد قهرمانی آبیپوشان را با بهترین نتایج رقم بزند. همین حالا هم امثال نکونام، دایی، گلمحمدی و قلعهنویی در لیگ برتر با امثال مورایس، ساپینتو و بردیف رقابت میکنند و اگر از حق و انصاف نگذریم اگر از آنها متبحرتر نباشند ضعیفتر هم نیستند.
تابوی سرمربی ایرانی فوتبال باید شکسته شود، حال باید دید مهدی تاج که عهدهدار ریاست فدراسیون فوتبال شده، همانگونه که در گذشته ریسکهای بزرگی داشته، آمادگی به سرانجام رساندن این مهم را دارد یا باز مانند تمامی رؤسای فدراسیونهای ورزشی کشور ترجیح میدهد مصالح کشور، ورزش و فوتبال را فدای حرفوحدیثها و انتقادات غیراصولی رسانهها و برخی از کارشناسان طرفدار سرمربی خارجی کند.
تاج به راحتی میتواند پس از جامجهانی قطر با مشورت با کارشناسان و ارکان فدراسیونش، بهترین گزینه ایرانی را انتخاب کند و تا جام ملتهای آسیا به او و کادرش فرصت بدهد. اگر در سطحی قابل قبول ظاهر شدند قراردادشان را تا پایان مقدماتی جامجهانی ۲۰۲۶ تمدید کند و اگر نتوانستند انتظارات را برآورده کنند لیست بلندبالای سرمربیان ایرانی تضمینکننده آینده فوتبال ملی است و نفرات دیگر با نامهای آشنا در سطح بینالمللی به راحتی میتوانند عهدهدار این مسئولیت شوند. به امید روزی که در تمام تیمهای ملی کشورمان سرمربیان ایرانی هدایت تیمها را برعهده داشته باشند.
سایر اخبار این روزنامه