روزنامه کيهان
1401/06/30
شهدای امر به معروف و نهی از منکر شاگردان ممتاز مکتب اباعبداللهالحسین(ع)
کامران پورعباس امر به معروف و نهی از منکر از واجبات و فرایض بسیار مهم، حساس، عظیم، بنیادین و سرنوشتساز اسلامی و رویکرد اساسی و بنیادینِ انبیا و معصومین و اولیای الهی است. امر به معروف و نهی از منکر از جمله مهمترین اهداف و انگیزههای قیام امام حسین(ع) است و سیدالشهدا(ع) قهرمان این میدان هستند که عالیترین مرتبه این فریضه بزرگ را با نثار خون خویشتن و یاران گرامی و اعلامرتبهشان و اسارت اهل بیت مکرمشان به انجام رسانیده و حماسه جاویدان کربلا را آفریدند. در طول تاریخ نیز شاگردان ممتاز اباعبداللهالحسین(ع) پیشتاز اقامه این فریضه حیاتی بودهاند و این روند در جریان پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بعد از آن و به ویژه در هشت سال دفاع مقدس روند فزاینده و شتابانِ بینظیری یافت و شهدای بسیاری نیز در این راه تقدیم گردید. بعد از جنگ تحمیلی نیز همچنان این نهضت ادامه دارد و سربازان حسین بارها و بارها در راه برپایی فریضه امر به معروف ونهی از منکر فقط به خاطر تذکر زبانی جام شهادت نوشیدند و به قافله شهدای این عرصهپرستاره و پردستاورد پیوستند. یادی از شهدای امربه معروف و نهی ازمنکر طلایهدار و پیشتاز و علمدار شهدای امر به معروف و نهی از منکر بعد از جنگ تحمیلی، شهید ناصر اِبدام است که بهعنوان نخستین شهید امر به معروف ونهی از منکر کشور شناخته میشود و اولین شهیدی است که در مسیر امر به معروف و نهی از منکر به خاطر تذکر زبانی توسط اراذل و اوباش به شهادت رسید. اسامیِ برخی شهدای این راه پس از شهید اِبدام عبارتاند از: - شهید رشید آقاییدوست - شهید گلعلی باقری - شهید قدرتالله محمدی - شهید تقی اسدی خوشکارسرانی - شهید غلامرضا بهمئی - شهید قاسم سجادیان - شهید ناصر احدی - شهید هادی محبی - شهید تیمور حسنزاده - شهید محمدعلی قاسمزاده - شهید فرخرضا فقیهیفر - شهید سید ابوالفضل علوی - شهید محمود توفیقیان - شهید غلامرضا زوبونی - شهید علی خلیلی - شهید مسعود مددخانی - شهید سیدحسین اسلامیفر - شهید حسن اسكندري - شهيد حسن برخور - شهید قادر پادیار - شهید اسدالله شاهیوند - شهيد سعيد ميرجانى - شهید بهروز نبیئیپور - شهید احمد عباسی - شهید محمد محمدی و... یادی از نخستین شهید این عرصه شهید ناصر اِبدام در 30 شهریور 1354 در خرّمآباد دیده به جهان گشود و در 30 شهریور 1369 در تهران به درجه رفیع شهادت نائل گردید و در ردیف اول قطعه 40 بهشت زهرا به خاک سپرده شد؛ در جوار صدها شهید گمنام. قطعه 40 و قطعه 44 بهشت زهرا که مخصوص شهدای گمنام میباشند، بسیار معروف هستند. در قطعه 40، تابلوی سرداران بیپلاک نصب گردیده و بر روی اکثر مزارها عبارات «شهید گمنام» و «فرزند روح الله» نقش بسته و فضاسازی محیطی زیبایی انجام گردیده و فانوسهای قرمزی با چراغ روشن در ترکیب یک گل سر هر مزار نصب گردیده و بالای مزارها نیز در باغچههای کوچک گلکاری انجام گردیده است. در قطعه 44 که روبهروی قطعه40 است، بر روی اکثر مزارها فقط عبارت «شهید گمنام» نقش بسته است و هیچ مشخصاتی از شهید مانند سن و محل شهادت و... ذکر نگردیده است. بنابراین این شهدا گمنامترین شهدای گمنام هستند. شهید اِبدام را این شهدای والامقام و اعلامرتبه همچون نگینی در بر گرفتهاند و مزار شهید در مرکز این قبور مطهر و متبرک و نورانی واقع گردیده است. نام شناسنامهای شهید اِبدام، ناصر است اما خانواده عباس یا غلامعباس صدایش میزدند به این نیت که غلام حضرت عباس(ع) باشد. مادر شهید از همان ابتدا فرزندانش را به مسجد میبرد و آنها را پای روضه امام حسین(ع) بزرگ میکرد. به این ترتیب همگی حسینی سرشته شده و رشد و تربیت یافتند. شهید اِبدام در نوجوانی پای ثابت مسجد و بسیج و هیئت بود. فقط هم در عزای اباعبدالله الحسین(ع)گریه میکرد و آنچنان هم میگریست که تمام حاضران در هیئت و حسینیه تحت تأثیر قرار میگرفتند و زار زارگریه میکردند. غیر از آن هرگز گریه نمیکرد. سرانجام نیز مزدش را از امام حسین(ع) و اباالفضلالعباس(ع) گرفت و در راه عاشورایی(اقامه فریضه امر به معروف ونهی از منکر) و با پیکر کربلایی(اربا اربا) به شهادت رسید. ماجرای شهادتش هم به این صورت بود که شهید اِبدام هر هفته به نماز جمعه میرفت و معمولاً چند ساعت قبل با پای پیاده به سمت محل برگزاری نماز جمعه حرکت میکرد. در روز شهادت نیز به همراه یکی از دوستانش با حالت بگو و بخند حرکت میکنند و حدود ساعت ده، ده و نیم به پارک لاله میرسند و روی نیمکتی مینشینند. بسیار تشنه بودند. دوست شهید برای خرید بستنی به طرف دکهای میرود. بعد از رفتن او، غلامعبّاس ناگهان یک خانم بدحجاب را میبیند که دو نفر آقا که لات به نظر میرسند، پشت خانم به فاصله کمتر از نیم متر در حرکتند و متلک میگویند و حرفهای زشت میزنند. غلامعباس بلند میشود و میگوید: آقا عذر میخواهم، ببخشید، این کاری که انجام میدهی خوب نیست. فکر کن خواهرته و من جای شما هستم. چه حالی میشوی؟ چون تذکر میدهد سیلی خیلی بدی میخورد به گونهای که مادر شهید میگوید وقتی پیکر پسرم را دیدیم هنوز جای انگشتانِ سیلی زننده روی گونهاش بود. غلامعبّاس روی زمین میافتد. مرد دیگر میخواهد حرکت زشتی با خانم انجام بدهد که غلامعبّاس بلند میشود و با لگد به کمرش میزند و اون مرده میافتد. اولی میآید باز میزند و دومی از جورابش قدّاره در میآورد و بلافاصله در قلب شهید فرو میکند. قدّاره را هفت بار به بدن فرو میکند و در میآورد و هر بار بخشی از اعضای بدن شهید خارج میشود، قلب و ریه و... شهید با بدن پاره پاره روی زمین افتاده و مردم دورش حلقه میزنند. آمبولانس هم میآید اما میگویند بدن تکهتکه است و نمیشود روی برانکارد گذاشت. بدن را در پارچهای میپیچند و به بیمارستان میبرند که به شهادت میرسد. نیروی انتظامی بعد از مدتی میآید و قاتل را میبرد. اگر به نحوۀ شهادت این نوگل خونینبال بنگریم این عناصر را میبینیم: امر به معروف و نهی از منکر، سیلی خوردن، لبان تشنه، پیکر پارهپاره، دفاع از ناموس و امنیت مردم، مظلومیت در عین اقتدار، شهادت در نوجوانی، قیافۀ مظلوم و معصوم شهید، شهادت به دست اراذل و شمرصفتان و... شیعه اینها را خوب میفهمد و میداند چه معنا و مفهومی دارند. تمامی عناصر و نشانههای حقانیت و مظلومیت شیعه در این شهادت جمع است. جلوههای متعالی و نابِ امربهمعروف و نهیازمنکر زندگی و شهادت ناصر اِبدام سرشار از جلوههای متعالی و نابِ امر به معروف و نهی از منکر است. برخی از این جلوهها عبارتند از: - بسیار به امر به معروف و نهی از منکر پایبند بود. اگر در اتوبوس سوار میشد و خانمی را سرپا میدید، آقایانی را که روی صندلی نشسته بودند خیرخواهانه و با ملایمت مخاطب قرار میداد و خواهش میکرد جایشان را به خانم بدهند. به آنها میگفت یک وقت آقایان سر پا به خانوم میخورند یا اتوبوس ممکن است ترمز کند و خانوم بیفتد و همه بخندند. - هر گاه میشنید کسی مظلوم واقع شده و مثلاً بچهها کتکش زدهاند، غیرتی میشد و مثل لوطیهای قدیم جلو میرفت و بلافاصله به یاریاش میشتافت و بسیار هم اتفاق میافتاد که یکتنه با چند نفر گلاویز میشد و کتک مفصلی هم میخورد اما باز دست از یاری مظلومان و سیلیخوردگان بر نمیداشت. - اگر کسی مزاحم خانمی میشد قاطی میکرد و خونش به جوش میآمد حتی اگر آن خانم بسیار بدحجاب بوده باشد باز هم فرقی نداشت و دفاع از ناموس مردم را واجب میدانست و سرانجام نیز در همین راه شهید شد. - مسجد را خالی نمیگذاشت و گاهی اوقات که میدید اعضای خانوادهاش در منزل نماز میخوانند، میگفت: برای نماز به مسجد بروید، چرا در خانه نماز میخوانید؟ - در امر به معروف ونهی از منکر با کسی تعارف نداشت. به یکی از اقوام گفت: علی! چرا نماز نمیخوانی؟ علی هم در پاسخ به او گفت: تو شیخ هستی برای خودت هستی. مراقب اعمال خودت باش، با من کاری نداشته باش. شهید پاسخ داد: وظیفه من این است که مسیر درست را به تو نشان بدهم. اسم تو علی است، باید حضرت علی(ع) را الگوی خود قرار دهی. - اجازه نمیداد کسی در حضورش غیبت کند. - چهار خواهر داشت و غیرت شدیدی هم روی مادر و خواهران گرامیاش داشت. خیلی به حجاب و عفاف حساس بود و پیوسته همشیرهها را به حجاب برتر سفارش میکرد و آنها نیز تا به امروز با دقت و وسواس خاصی چادرشان را حفظ کردهاند. - به خواهرانش که نوجوان هم بودند، میگفت: آبرومندانه زندگی کنید، درستان را خوب بخوانید و هیچوقت چادرتان را زمین نگذارید. اگر روزی چادر از سرتان بیفتد، در روز قیامت نخواهید توانست جواب حضرتزهرا(س) را بدهید. خواهرانش نیز تا امروز سفارشاتش را عملی کردهاند. - به مادر میگفت: شما نروید چیزی بگیرید، من خودم هر چه لازم دارید میخرم. آن زمان دوران جنگ بود و صفهای نانوایی و اجناس کوپنی بسیار طولانی بود. غلامعباس این زحمت را به جان و دل میخرید و هر روز زمان زیادی صرف میکرد تا مادر و خواهرانش از نگاه نامحرمان در امان باشند. - میگفت: یک زن نباید با صدای بلند صحبت کند و بخندد. با دیدن وضعیت زنهای بیحجاب در خیابان خیلی ناراحت میشد و میگفت: چه دلیلی دارد زن بزککرده، بدون مردش وارد کوچه و بازار شود. - به مادر میگفت: اگر ما برای خواهر و مادرمان غیرت داشته باشیم و از آنها حفاظت کنیم، هیچ مردی به خود اجازه نمیدهد به آنها نگاه بد کند. - همه را به نماز و عبادت و دوری از گناه و معصیت تشویق میکرد تا اینکه به مقام والای شهادت نائل شد. - شهید اِبدام شدیداً مقید به امر به معروف و نهی از منکر بود. وقتی هم که شهید شد در همین راه بود. بعدها مشخص میشود قاتلش گندهلات نازیآباد بوده، یکهبزن بوده و کلّی هم نوچه داشته است. خانمی هم که شهید به فریادش رسید، همانطور که گفته شد، بدحجاب بوده است. یک دنیا معنی و یک اقیانوس حقایق در این دو نکته وجود دارد؛ از جمله آنکه قهرمانان ایران اسلامی در اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر در عرصه حجاب و عفاف از هیچ قدرت و زورگویی هراسی ندارند و جانبرکفانه به سینه خطر رفته و دفع و رفع منکر میکنند و از سوی دیگردر دفاع از غیرت و ناموس همنوعان، فرقی بین دخترانِ باحجاب کامل و بدحجاب نمیگذارند؛ به قول شهید سرافراز حاج قاسم سلیمانی همان دختر کم حجاب هم دختر ما و جامعه ماست. وضعیت امر به معروف و نهی از منکر در کشور حال خوب است که نگاهی عام هم به فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه بیندازیم و ببینیم وضعیت اجرای این فریضه در کشورمان چگونه است. ستاد امر به معروف و نهی از منکر، نهادی است که در راستای توسعه نظام مند فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، ترغیب آحاد جامعه به اجرای این فریضه با تأکید بر تذکر لسانی و تقویت نظارت عمومی در تمامی شئون و تعاملات اجتماعی به امر سیاست گذاری و انجام فعالیتهای ترویجی، نظارتی و حمایتی و همچنین هماهنگیهای ستادی و بین دستگاهی مبادرت میورزد. این نهاد به عنوان ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر از سال ۱۳۷۲ تأسیس گردید. با تصویب قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر و دستورالعمل اجرایی آن در سال ۱۳۹۴، این ستاد با تغییر نام و با عنوان ستاد امر به معروف و نهی از منکر در سه سطح مرکز، استان و شهرستان ادامه فعالیت داده است. منشور تحقق امر به معروف و نهی از منکر مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای، 31 خرداد 1372 در دیدار اعضاى «ستاد احیاى امر به معروف و نهى از منکر» نکات مهم، کاربردی، مصداقی و راهبردی در مورد مراحل و راههای تحقق و پویاییِ فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه تشریح نمودند که از آنها میتوان با عنوان منشور تحقق این فریضه عظیم و سرنوشتساز تعبیر نمود و هنوز هم که هنوز است ضرورت عملیاتی شدنِ هر چه بیشتر و دقیقترِ این منویات در کشور وجود دارد. رهبر انقلاب در این دیدار خواستند تا این کار به بهترین وجه و هوشمندانهترین شکل و با رعایت هوشمندی و تدبیر و عقل انجام شود و از لازم بودنِ بینش سیاسی و به کار گرفتنِ درک سیاسی گفتند و اینکه چشم را نبندید و فقط همان یک شعارِ نهی از منکر را بدهید؛ بلکه باید نگاه کنید ببینید کدام منکر باید نهی شود؛ کدام منکر حالا باید نهی شود و کدام منکر واقعاً منکر خطرناکی برای ماست؟ رهبر فرزانه انقلاب اسلامی همچنین در این دیدار امر به معروف و نهی از منکر را دارای سه مرحله دانسته و در مورد اهمیت وابعاد و زوایای مرحله اول فرمودند: «در شرع مقدّس اسلام، امر به معروف همانطور که میدانید سه مرحله دارد. یک مرحله، مرحله قلبی است. این را بد نیست اینجا بگوییم که، بعضی میگویند «امر قلبی که امر و نهی نیست.» این، اشکالِ رایج و واضحی است و به نظر ما، اشکال ناواردی است. وقتی که شما گناه را میبینید، در مرحله امر قلبی و نهی قلبی، از شما میخواهند که در قلبتان دائماً حدیث نفس کنید که «لاتفعل! لاتفعل!» منتها شرایط اجازه نمیدهد که این «لاتفعل» از قلب شما به زبانتان برسد. این را میخواهند. یعنی میخواهند همان حالت علوّ و استعلایی که در آمر و ناهی وجود دارد، در قلب انسان هم باشد. وقتی که شما میبینید کسی معروفی را انجام نمیدهد، باید به او بگویید «اِفعَل! اِفعَل! اِفعَل!» در قلب هم، باید دائم این باشد و بجوشد. منتها وقتی این در انسان میجوشد؛ امّا شرایط نیست و نمیتواند بگوید، نمیگوید. اما این جوشش و تحوّل درونی و این امر و نهیِ درونی، باید باشد.» معظمله مرحله دوم و اهمیت ویژهاش را چنین توصیف نمودند: «بعد میرسیم به مرحله زبانی. مسئولیت شما، مسئله زبانی است. یعنی شما باید کاری کنید که امر و نهی زبانی که اگر تحقّق پیدا کند مهمترین عامل است و تأثیرش حتّی از جهادی که توپ و تفنگ و بمب اتم دارد، بیشتر است انجام گیرد. منتها مردم امتحان نمیکنند. باید یک بار امتحان کنند، تا ببینند. من عرض میکنم: دیگر از آمریکا بالاتر، قدرتمندتر، مستکبرتر، طاغیتر؟! اگر همه مسلمانان عالم تصمیم بگیرند که ماهی یک بار به آمریکا بگویند «نکن!»، همین، آمریکا را میشکند. یعنی کاری که با بمب اتم نمیشود، با این اقدام میشود. کار زبانی، کار یدی هم نمیخواهد. همه مردم مسلمان، در تمام دنیای اسلام، مکلّفند. شما حالا این را بیاورید توی گناهانِ داخل جامعه: یک آقا حرکت خلافی انجام میدهد. کسی از پهلویش رد شود و همین قدر بگوید «آقا؛ این کار شما خلاف است. نکنید.» و رد شود برود. (عصبانیت هم لازم نیست. تهدید به عمل هم لازم نیست.)... اگر همین کار انجام گیرد (یعنی شما بتوانید به مردم تفهیم کنید که اگر کار خلافی دیدند، بگویند «آقا نکن» و بروند)، کار بزرگی است. اگر ده نفر بگویند «نکن» و بروند، مگر کسی جرأت پیدا میکند که باز آن کارِ خلاف را بکند؟! اینکه میبینید وقتی شما دو بار، سه بار گفتید «نکن»، او عصبانی میشود، میآید یقه شما را میگیرد، پیداست که این ضربه، شکننده است. والّا اگر شکننده نبود، عصبانیت نداشت! میگفتی «نکن»؛ او هم نگاهی میکرد و محل نمیگذاشت. وقتی چند بار تکرار شد «نکن» او ناگهان میخواهد منفجر شود. خدای متعال، در زبان و در امر و نهی، این اثر را قرار داده است.» معظمله مرحله سوم را وظایف ستادی و بهخصوص حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر برشمردند: «اما مرحله سوم، همان است که ایشان اشاره کردند و من دیروز آییننامهاش را تصویب کردم و ابلاغ شد. آن آییننامه، آییننامه خوبی است.... منتها در آییننامه اضافه کردم: گروهی که مرحله سوم را انجام میدهند، موظّفند پشتیبانِ مرحله دومیها هم باشند. یعنی اگر کسی آمر و ناهی بود، سر و کارش به کلانتری نیفتد که به او اهانت کنند. یعنی این بسیجی برود با آن قوّه ضبط قضایی یا ضابطیّت قضایی که قانون به او داده است، از آن شخص حمایت کند. بنابراین، سه مرحلهای را که وجود دارد، شما باید احیا کنید و عمده هم مرحله دوم است. اساس قضیه، مرحله دوم است. از همه مؤثّرتر، مرحله دوم است که میتواند همه اوضاع و احوال را به کل منقلب کند.»
سایر اخبار این روزنامه
انتقام ناکام دشمن از حماسه اربعین با اسم رمز گشت ارشاد!
باید مؤاخذه شوند (یادداشت روز)
اخبار ویژه
مشکل فنی بهانه است اسرائیل از ترس حزبالله گاز استخراج نمیکند
آمادهباش ترافیکی پایتخت برای بازگشایی مدارس و دانشگاهها
انتصاب اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم رهبر معظم انقلاب
رئیسی: سند بنیادین آموزش و پرورش خود را بدون اتکاء به رویکردهای سکولار سند 2030 تدوین کردهایم
پایان تابستان گرم بدون حتی یک روز قطعی برق
امیرعبداللهیان: آمریکا به جای ریختن اشک تمساح به تروریسم اقتصادی پایان دهد
ساعت رسمی کشور امشب به عقب کشیده میشود
شهدای امر به معروف و نهی از منکر شاگردان ممتاز مکتب اباعبداللهالحسین(ع)
رنگرز جای محمد بنا را گرفت اولین اردو تا پایان هفته جاری تشکیل میشود
قیمت مسکن تابع برجام نیست به اجرای سیاستهای دولت بستگی دارد