اخبار ویژه

    از 8 برابر کردن قیمت مسکن تا طعنه به مسکن مهر و نهضت ملی مسکن! روزنامه حامی وزیر اشرافی راه و شهرسازی در دولت سابق، در تیتری کنایه‌آمیز علیه طرح نهضت ملی مسکن نوشت: «آپارتمان‌های لاکچری سهم خودشان، کوره‌های آجرپزی، شن‌های روان و بیابان سهم مردم!» «آفتاب یزد» در گزارشی از یزد نوشت: «نهضت ملی مسکن؟! چی هست؟» این را یکی از بنگاه‌های معاملات املاک می‌گوید و ادامه می‌دهد: «این حوالی زمین از متری ۳۰ میلیون تومان آغاز می‌شود، بسته به متراژ و موقعیت و شرایط خریدار و فروشنده گاهی تا ۴۰ و ۴۵ هم بالا می‌رود.» برای او توضیح میدهم که «نهضت ملی مسکن» همان قول انتخاباتی «رئیسی» است که قرار شـد هر سال «یک میلیون واحد مسکونی» بسـازد و تحویل دهد. قرار شده به کسانی خانه تعلق بگیرد که هیچ‌وقت- از یک زمانی به بعد- زمین و یا خانه به نام‌شان نبوده است.» می‌گوید: «حالا چـــرا در گرانترین جای یزد دنبال چنین سـوژه‌ای می‌گردی؟» می‌گویم: «شنیده‌ام این حوالی دارند تحت عنوان «نهضت ملی مسکن» «آپارتمان‌سازی» می‌کنند.» می‌خندد- تقریبا بلند بلند – و می‌گوید: «عجب دولت دست و دلبازی که زمین متری سـی- چهل میلیون تومان را مفت و مجانی می‌دهد مردم! کجا است صد متر هم من بگیرم!؟» احساس می‌کنم دستم ‌انداخته، به بنگاه‌های املاک دیگر هم سر می‌زنم یعنی باید مطمئن شــوم این حوالی، اوضاع و احوال مسکن و ملک در چه حد و حدودی است. یکی دیگر از املاکی‌ها، حرف‌های عجیبی می‌زند. برخلاف نفر قبلی، هم از شعار «هر سال یک میلیون مسکن» دولت رئیسی باخبر بود هم خبر داشت همین حوالی دارند به عنوان «نهضت ملی مسکن، آپارتمان‌‌سازی می‌کنند و هم می‌دانست که همین یکی نیست و قرار است مجتمع‌های دیگری هم ساخته شود! از آن منطقه مرفه‌نشین فاصله می‌گیرم و در دیگر مناطق شهر یزد، زمین‌های در نظر گرفته شـده برای «نهضت ملی مسکن» را بررسی می‌کنیم. یکی دو مجتمع در بلوار مدرس البته با فاصله‌ای قابل تامل! یکی از ساکنان این مناطق می‌گوید: «ای کاش حالا که می‌خواهند خانه بسازند در موقعیت‌های بهتری دست به کار می‌شدند نه مماس با بیابان!» همان حوالـى مدرس البته مجتمعی ۲۰۰ واحدی در حال سـاخت و تقریبـا رو به اتمام اسـت که موقعیت بدی نـدارد. از قیمت زمین که پرسیدم گفتند بین ۵ تا ۹ میلیون تومان و ایـن یعنی هنوز ۲۰-۳۰ میلیـون تومان بـا زمین آن مجتمع خیلـی خاص تفاوت قیمت دارد. بلوار نواب صفوی نیز از دیگر مناطقی است که دارند با سرعت «نهضت ملی مسکن» را دنبال می‌کنند، آنجا نیز زمین قیمت سرسام‌آوری ندارد و خرید زمین برای قشر متوسط و متوسط به پایین اگرچه سخت است اما ناممکن نیست!  آزادشهر از مناطق دیگری است که به گفته یکی از دست‌اندرکاران، با وجود ساخت، متقاضی ندارد! می‌پرسم: چرا؟ می‌گوید: مکانی که در نظر گرفته‌اند خیلی درخور توجه نیست بالاخره خانه یک کالای سرمایه‌ای است و هر که می‌خواهد زیر بار وام بدهی برود لابد به آینده و سرمایه‌ای که دارد نیز فکر می‌کند.  از بین تمام پروژه‌هایی که برای طرح نهضت ملی مسکن در نظر گرفته شده، موقعیت پروژه مهریز، سرعت و نوع ساخت و تلاش برای به موقع تحویل دادن حائز اهمیت و قابل تامل است. واحدهای احداثی در مهریز شاید در سطح کشور جزو اولین خانه‌هایی بود که به متقاضیان تحویل داده شد و تقریبا مردم را که اصلا امیدی به خانه دار شدن نداشتند را امیدوار ساخت. تا لحظه تهیه این گزارش، ۱۷۴ واحد تحویل متقاضیان شـده و به قول معـروف؛ زندگی در آن جریان دارد! تیتر و گزارش خرده‌گیرانه و طعنه‌آمیز روزنامه زنجیره‌ای در حالی است که این روزنامه به هنگام مدیریت وزیر اشرافی و مزخرف خواندن مسکن مهر و افتخار به نساختن مسکن، هیچ اعتراض درخوری نشان نمی‌داد. اما همین روزنامه لابلای صفحات اقتصادی خود در یک تیتر کوچک و حاشیه‌ای نوشته است: «قیمت مسکن در دولت قبل، 8 برابر جهش پیدا کرد».   آمریکا فهمید که نمی‌تواند با رئيسی گردنکشی کند یک چهره غربگرا می‌گوید: آمریکا نمی‌خواست به رئيس‌جمهور ایران ویزا بدهد اما چون نمی‌خواست ایران را سر لج بیندازد، ویزا داد. روزنامه آرمان از قول علی بیگدلی نوشت: «وزارت امور خارجه آمریکا تحت فشار کنگره و سازمان‌های امنیتی آمریکا حاضر نبود به ایشان ویزا دهد. منتها بنا به ملاحظاتی که از جمله این مذاکرات همین مذاکرات برجامی بود و آمریکا نمی‌خواست که ایران را سر لج بیندازد، بالاخره به ایشان ویزا داد. آقای رئیسی هم در شرایط نه‌چندان مطلوبی به‌خاطر حادثه‌ای که برای مهسا امینی رخ داده، این سفر را شروع کرده است. فضای داخلی ایران و تا حدودی هم فضای بین‌المللی نسبت به این حادثه ملتهب است، قطعا در سفر ایشان هم این حادثه بسیار موثر خواهد بود. حالا صحبت بر سر این است که چطور این ویزا داده شده؟! و بحثی است که احتیاج به گفت‌وگوی بیشتر دارد ولی آمریکا به‌خاطر اینکه فضای خودش را با ایران دچار کدورت بیشتری نکند، تن به این کار داد. ولی قطعا فضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم به‌خاطر این مسئله، به نفع آقای رئیسی نخواهد بود.» وی می‌افزاید: «اینکه ایشان در چه زمینه‌ای در مجمع صحبت خواهند کرد، به نظر می‌رسد که باید در مورد برجام، مسئله اوکراین و مسائل منطقه‌ای اظهارنظر کنند ولی اینکه تا چه اندازه بتوانند در این سفر موفق باشند، جای ابهام دارد. در حقیقت وقتی رؤسای‌جمهور به مجمع عمومی می‌روند هم از موفقیت‌هایشان صحبت می‌کنند و هم برنامه‌های آینده‌شان در ارتباط با پیشرفت‌های اقتصادی و توسعه سیاسی‌شان با کشورهای دیگر را مطرح می‌کنند که چه فرمول‌ها و شیوه‌هایی را در پیش بگیرند. از اینکه سخنرانی ایشان روی چه محورهایی خواهد بود، بی‌اطلاع هستم. اما به شکل سنتی اعتبار رئیس یک کشوری که به مجمع عمومی می‌رود، بستگی به سطح ملاقات‌هایی دارد که با رؤسای سایر کشورها انجام می‌دهد و امیدواریم که رئیس‌جمهور ما هم بتواند در یک سطح رضایت‌بخشی با رؤسای کشورهای دیگر ملاقات داشته باشد. هرچند یک مقدار بعید به نظر می‌رسد و الان قابل پیش‌بینی نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد. در طول 43 سال گذشته تنها دو رئیس‌جمهور بودند که امکان ملاقات با رؤسای‌جمهور آمریکا را داشتند. آقای خاتمی که امکان وقوع ملاقات با کلینتون را داشت ولی صورت نگرفت. آقای روحانی هم می‌توانست با اوباما ملاقات کند که آن هم صورت نگرفت و این خصومت ما همچنان دیرینه باقی ماند و نتوانستیم به این وضعیت خاتمه دهیم». درباره این اظهارات گفتنی است 1- آمریکا صرفا میزبان مجمع عمومی سازمان ملل است و نمی‌تواند در این زمینه گردنکشی کند. تنها نوبتی که آمریکا جرئت کرد گروکشی بکند، بلافاصله پس از اجرای برجام و در دوره مستقلا ماه عسل بود که دولت اوباما، به حمید ابوطالبی (معاون سابق دفتر روحانی) ویزا نداد و نگذاشت او به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل، به نیویورک برود. 2- تحلیلگر غربگرا در حالی سکته مهسا امینی هنگام احضار به پلیس را به عنوان ابزار فشار آمریکا و غرب بزرگنمایی می‌کند که سالانه بیش از هزار نفر در آمریکا نه در اثر احضار به پلیس و سکته، بلکه به شکل عمدی در کف خیابان کشته می‌شوند. 3- آقای به اصطلاح تحلیلگر سعی می‌کند مثلاً دست رئیس‌جمهور را در این سفر خالی نشان دهد. و حال آنکه کارنامه دولت آقای رئیسی، نماد شکست خفت‌بار فشار حداکثری آمریکا به عنوان شدیدترین تحریم‌های تاریخ است. ایران نه تنها در مقابل این فشار از پا در نیامد بلکه در بسیاری از شاخص‌های اقتصادی (به اذعان مراکز غربی مثل صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی) توانسته در مسیر رشد قرار بگیرد و شرایط اقتصادی به مراتب بهتری را نسبت به سال‌های 1397 تا 1400 تجربه کند. عبور از معضل برجام و گسترش دیپلماسی اقتصادی و سیاسی به‌ویژه در آسیا، اوراسیا، آمریکای لاتین، عضویت در پیمان شانگهای و گسترش شرکای تجاری بخشی از این موفقیت‌هاست. 4- صرف ملاقات سران کشورها، به خودی خود آورده‌ای برای کشورها ندارد. برعکس برخی از ملاقات‌ها در سال‌های گذشته در حالی در سازمان ملل انجام می‌شد، که طرف غربی دائماً تحریم‌ها و فشارها را بر ایران بیشتر می‌کرد. چنان که مثلاً حد فاصل سال‌های 1397 تا 1400، کمیت و کیفیت تحریم‌ها در حد انفجاری افزایش پیدا کرد، در حالی که مثلاً سران برخی دولت‌های اروپایی به آقای روحانی لبخند هم می‌زدند وعده هم می‌دادند. 5- در موضوع حاضر ملاقات با مقامات آمریکایی، حتی آقای روحانی هم به بیهودگی این ملاقات‌ها و مذاکرات اذعان داشت چنان که دوبار اظهار داشت: «کشورها مگر دیوانه‌اند با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکره‌ای که به تأیید سازمان ملل ]قطعنامه 2231 شورای امنیت[ رسیده، پایبند نیستید» و «در رابطه با آمریکابدون آنکه از تمامی تحریم‌ها دست بردارد، شاهد هیچ تحول مثبتی نخواهیم بود. بدون این اقدام قفل باز نمی‌شود. ما دنبال عکس نیستیم؛ این که کسی بخواهد با روحانی عکس بگیرد، امکان‌پذیر نیست، مگر آن که از تمام تحریم‌ها دست  بردارند. 6- و سرانجام آن که جناب کارشناس، صرف ملاقات با مقامات آمریکایی را موجب رفع خصومت وانمود می‌کند و حال آن که مقامات کشورهای متعددی با مقامات آمریکایی ملاقات کردند، اما این موجب خیانت و عهدشکنی و خنجر از پشت زدن آمریکا نشد.