روزنامه جوان
1401/07/02
روانشناسی با حقیقت جامعه ما فاصله دارد!
ارائه مشاوره غلط، از مشورت ندادن بدتر است؛ این یک اصل کلی است. وقتی همین اصل کلی در ارائه خدمات روانشناسی به انسانها تعمیم دادهشود، اوضاع بدتر هم میشود. چند وقتی است که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، اسامی روانشناسنماها را منتشر میکند. صفحات مجازی زیادی به ارائه خدمات روانشناسی مبادرت میورزند که لزوماً همه آنها صلاحیت لازم را برای این کار ندارند. تبعات خدمات روانشناسی غلط به کنار، اینکه اساساً روانشناسان بدون صلاحیت چه روانشناسی هستند و آیا به روانشناسی که از سازمان نظام روانشناسی مجوز دریافت نکرده میتوان اطلاق روانشناس فاقد صلاحیت کرد یا برعکس، همه روانشناسانی که از این سازمان مجوز فعالیت دارند، صلاحیت مداخله در روان انسانها را هم دارند، موضوعی است که نیازمند بررسی کارشناسی است. درباره این مسائل و اینکه ما به لحاظ روانشناسی در چه وضعیتی هستیم، محور گفت و گوی «جوان» با مهدی اسماعیلتبار، روانشناس و استاد دانشگاه است. اصطلاح روانشناس بدون مجوز را چه مقدار قبول دارید؟ چون برخی از این افراد میگویند ما در کشور دیگری تحصیلات عالی روانشناسی هم داشتهایم؛ این افرادی که به عنوان افراد فاقد مجوز معرفی میشوند، همگی روانشناس تقلبی هستند؟روانشناس کسی است که دو مقطع تحصیلی او روانشناسی بودهباشد؛ یا حداقل یک وجاهت حرفهای از سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به دست آوردهباشد. ولی وقتی این موضوع مورد توجه قرار نمیگیرد، آقایی ۴۸ برنامه در برنامه خانواده شبکه یک تلویزیون به عنوان دکتر معرفی میشود و همین فرد در حالی که اکنون در ترکیه مستقر است، یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای یک گفت و گوی ساده از مردم پول میگیرد! این شخصیتسازی را رسانه ملی انجام دادهاست. شرایط اکنون به جایی رسیده که مثلاً یک اصغر آقایی دکانی ایجاد کرده که یک شرکت نانوشته دارد و مالیات آن را هم نمیدهد، همین فرد ۵۰ نفر آدم دارد که از هرکدام از آنها ۵۰ میلیون تومان پول برای شرکت در دورهمی، خندوانه و بهترین برنامههای شبکههای مختلف صدا و سیما میگیرد، بعد سازمان نظام روانشناسی و مشاوره میآید میگوید اینها مجوز ندارند و کار آنها غیرقانونی است! به نظر فقط آن روانشناس زرد و سبز و آبی فاقد مجوز همینهایی هستند که اعلام میشوند یا ما مشکل فقدان قانون در این زمینه داریم؟
برای سامان دادن به مسئله افراد فاقدمجوز باید دولت اول از همه نظام روانشناسی را بپذیرد، نه اینکه رئیس سازمان درگیر مسائلی مانند بیمه باشد و تا همین سه سال پیش حتی ساختمان هم نداشتند. اصلاً این علم روانشناسی چیست که شما و ما داریم در مورد آن صحبت میکنیم؟
من برخلاف بقیه قبول ندارم که پایه محتوای ما در علم روانشناسی ۱۴۰ سال روانشناسی، APA ۱۲۸ ساله یا ۱۰۰ سال مکتب روانشناسی است. مثلاً ابوعلی سینا فقط پزشکی را به دنیا معرفی نکرد، ابوعلی سینا اعراض نفسانی را هم معرفی کرد. همه این افرادی که اکنون به عنوان افراد فاقد مجوز معرفی میشوند، یک گروه هستند؟
خیر، آنها به چند گروه تقسیم میشوند. در گروه اول مثلاً آقای دکتر «ش» پزشک است و دوره هم دیده است ولی میگوید من روانشناس نیستم، اما وی و دوستان نزدیک به او برای یک کارگاه ۷ میلیون تومان میگیرند که در همین مهرماه هم دارد برگزار میشود. من اینگونه سؤال میکنم، اگر وکیل نباشد آیا میتواند بابت مسائل حقوقی پول بگیرد؟ آیا میتواند کلاس داشته باشد؟ من خودم سابقه تدریس دارم، میتوانم بدون مجوز مدرس دانشگاه بشوم؟ اکنون سؤال این است که مجوز تدریس مباحث روانشناسی را چه کسی در ایران میدهد؟ اصلاً در این مورد فقدان قانون داریم؛ فرد خودش میگوید من روانشناس نیستم، ولی تدریس روانشناسی هم میکند!
بعد از گروه قبلی میرسیم به مؤسسات کنکور و گروه چهارمی که قرار است نظام روانشناسی اسامی آنها را به عنوان افراد و گروههای بدون مجوز منتشر کند، مؤسسات کنکور هستند؛ چون مؤسسات کنکور مشاوره انجام میدهند و طبق قانون مشاوره متعلق به روانشناسی است. ما یک عنوان کلی به اسم روانشناسی داریم که یکی از ۵۲ رشته زیرمجموعه روانشناسی مشاوره است، مشاوره مدارس جمهوری اسلامی با چه مجوزی به لیسانس فیزیک و شیمی داده میشود؟ این به مردم باز میگردد؟ همه اینها نشان میدهد که ما کمبود قانون داریم. در بقیه دنیا این دستهبندی چگونه است؟
در بقیه دنیا ما یک کوچینگ و یک تراپی داریم. تراپی یعنی شما میآیید پیش من و میگویید که من استرس یا وسواس دارم و بعد به دنبال راهحل میرویم، اما شما اصلاً به من نمیگویید که مثلاً من دنبال مدرس یا مربی هستیم. ما اکنون یک الگوی اینستاگرامی داریم که اینها در اثر خلأ قانونی امروز است؛ یعنی فرد حتی نمیگوید که من تراپیست هستم و همه اینها در همان گروه اولی که قبلاً گفتم قرار میگیرند. در دنیا اینگونه است که ما مربیهای کوچ داریم، ولی در اینجا سازمانهای صنفی، فنی یا امنیتی اصلاً کاری به این افراد ندارند. سؤال ما این است این آدمی که حتی نمیگوید روانشناسم و میگوید مربی توسعه مهارتهای فردی هستم، یک شرکت هم ثبت کردهاست، ولی مجوز تدریس و ۶۰ کارگاهی را که هر روز یک میلیارد تومان از مردم پول میگیرد، از کجا گرفتهاست؟ چگونه ممکن است برای یک روز یک میلیارد تومان از مردمی پول بگیریم که زخم و درد دارند؟! چه شده که ما به اینجا رسیدهایم یک نفر بتواند این همه پول بابت یک برنامه بگیرد؟
اشکال کار فاصله بین روانشناسی و حقیقت جامعه ماست. یعنی دولت نیامده از نظام روانشناسی حمایت کند. دولت اگر با افراد حاضر در نظام روانشناسی مشکل دارد، آنها را کنار بگذارد، ولی مشکل را حل کند. من دانشجو دارم که بیش از پنج سال پشتسر مجوز ماندهاست. وقتی به دانشجوی خودت که الان فارغالتحصیل شده مجوز نمیدهی برای فعالیت روانشناسی و بهداشت روان، دیگر وضعیت موجود جای تعجب ندارد؛ آن هم در شرایطی که خود تلویزیون طی ۳۰ سال گذشته حتی افرادی را برای مشاوره آورده که فوقدیپلم فنی داشتهاند! فکر کنید اصلاً فرد با فوقدیپلم فنی بیاید برای مردم حرفهای خوب و امیدبخش بزند، این چه مشکلی دارد؟
اگر این حرف درست است، چرا در مورد علوم دینی یا حقوق اجرا نمیشود؟ چرا در مورد پزشکی اینگونه نمیشود؟ امسال را رهبری سال تولید دانشبنیان نامیدند، حال مهمترین موضوع حوزه دانشبنیان، اقتصاد است یا خود انسان؟ آن جوانی که پهپاد آرکیو ۱۷۰ را پایین کشید، مهمتر است یا آن پهپاد؟ مشخص است که آن جوان مهمتر است و در این شرایط دانشبنیانترین دانش ممکن در مورد خود انسان است. حالا همین جوان مشکل اعتماد به نفس دارد، میرود در کلاسی شرکت میکند که به او اعتماد به نفس هم میدهند، مشکل این چیست؟
این فرد قدرت تدریس ندارد. چگونه برای یک کلاس پنج نفره شما نیاز به مجوز دارید، بعد برای یک کلاس ۵۰ نفره مجوز نمیخواهید؟ اگر دو طرف قانع باشند، مثل حرفی که عدهای میزنند مردم پول میدهند فرد هم دارد پول میگیرد، اشکال آن چیست! پاسخ من این است که وقتی شما کلمه کلاهبردار را سرچ میکنید، هزاران نمونه میآید؛ از کلاهبرداری در برج فلان تا کلاهبرداری لیزینگ فلان، طبیعتاً این افرادی که پول دادند هم راضی بودند وقتی پول میدهند. حکومت وظیفه نظارتی دارد یا نه؟ پس این حرف مزخرف است که بگوییم مردم راضی هستند و به شما چه ربطی دارد، چون فرد بعد از حضور در این کلاسها خودکشی میکند. هرکسی در هر حوزهای میخواهد درس بدهد باید سابقه او مشخص باشد. وقتی خود فرد طی این ۳۷ سال عمر، ۱۰ سالش را توی کمپ بودهاست، خود فرد میگوید من زناکارم، فاسقم، هرزهام بعد ما به این فرد اجازه دهیم با ۳۰ هزار نفر طی ۶۰ برنامه صحبت کند؟ بعد مسئول جمهوری اسلامی نباید پاسخگوی این وضعیت باشد؟ والله اگر این وضعیت عاقبتبخیری داشته باشد! من همه جزئیات وضعیت فعلی را میدانم، تلویزیون طی ۲۰ سال گذشته چه کار کردهاست؟ این اسامی که اعلام شده در تلویزیون چکار میکردند؟ در بقیه جاهای دنیا اگر کسی خودش را روانشناس معرفی کند و روانشناس نباشد چه عواقبی برای او در پی دارد؟
این یک بحث حقوقی است. مثلاً من امریکا را مثال میزنم، آنها که در شورش کنگره به خواست ترامپ شرکت کردهبودند، اکنون شخصیت اجتماعیشان نیز پاک شدهاست، یعنی کسانی که در داستان کنگره به حرف رئیسجمهور وقت امریکا شرکت کردند، اسامی و هویت مجازی آنها نیز پاک شده به شکلی که انگار وجود خارجی نداشتهاند. الان که سه سال از ریاست جمهوری بایدن میگذرد، معلوم نیست که این افراد کجا هستند؛ نه اینکه خانواده آنها نمیداند که این فرد کجاست، ولی دیگر هویت مجازی ندارد، به شکلی که انگار نبودهاست؛ در مورد ما حتی بعد از اینکه فرد مشخص میشود کلاهبردار است، ولی هنوز در فضای مجازی به فعالیت خود ادامه میدهد. وضعیت ما در حوزه روانشناسی چگونه است؟
اسلام در حوزه بهداشت روانی حرف دارد. ما آدمهای قویای در حوزه روانشناسی داریم. الان در کرونا وضعیت پزشکی ایران چگونه بود؟ مگر جزو کشورهای موفق در کرونا نبودیم؟ در حوزه روانشناسی هم اینگونه است. اصل روانشناسی از ابوعلی سینا است و قطعاً از زمان ابوعلی سینا پیشرفت کردهایم، ولی بشر امروز، بشر عجیبی است. او معتقد است همه چیز را بلد است و وقتی به سراغ روانشناسی میآید که فکر میکند کارد از استخوان گذشته است.
قطعاً در کشور ما توفیقات بسیار زیادی در حوزه روانشناسی هم داشتهایم و تولید فکر انجام شدهاست، ولی مگر شارلاتان بازی در زمینههای دیگر نداشتهایم؟ مگر روحانی یا پزشک فیک نداریم؟ خب روانشناس فیک هم داریم؛ باید دید چه کمکی به روانشناسی کردهاید که از او توقع دارید.
ما از نظر علمی خیلی پیشرفت کردهایم. الان بچههای رتبه زیر صد علوم انسانی انتخاب اولشان روانشناسی است، در حالی که قبلاً حقوق بود و این به معنای برتری روانشناسی است. دلیل آن نیز این است که مشکل اصلی بشر امروز روان است. بازگردیم به گروههای روانشناسهای فاقد مجوز؛ گروههای دیگر چه کسانی هستند؟
یک گروه را گفتم، که درس خواندهاند، پزشک هستند، تحصیلات دارند، حتی آدم داریم که ریش تیغ زده و به راحتی از خدا و پیغمبر استفاده میکند تا جلسهای خدا تومان از مردم پول بگیرد. شما در کدام رشته میتوانید اینگونه به راحتی بروید حرف بزنید و پول بگیرید؟ تنها رشتهای که اینگونه است روانشناسی است و این غلط است، دلیل آن نیز این است که جنس جنگ فرق کردهاست. همانطور که از ترور شهید رجایی به ترور شهید فخریزاده رسیدهایم الان هم به صفحات مجازی و موبایل رسیدهایم؛ من وقتی حرفی میزنم اسمم، آدرسم و تلفنم مشخص است ولی وقتی این افراد حرفی میزنند اصلاً معلوم نیست کجا هستند و چه سابقهای داشتهاند.
ما یک گروه هم داریم که مثلاً طرف مراجعهکننده من بوده و الان رفته صفحه باز کردهاست و از من هم بیشتر فالوور دارد، هیچ علمی هم در این خصوص ندارد.
در مورد افرادی که بیسواد هستند، مراجعهکنندههای سابق بودهاند یا آنهایی که درس خواندهاند، ولی پزشک و مهندس هستند و روانشناس نیستند، وقتی میخواهند کلاس یا کارگاه در سالنها مختلف بگذارند باید مورد نظارت باشند و البته مردم هم باید توجه کنند این فردی که کلاس میگذارد، کیست، چند تا کتاب داشته، چند تا بچه دارد، زندگی زناشویی او چگونه است.
وقتی این افراد کنترل روانی عدهای را به دست میگیرند هرکاری را میتوانند از آنها بخواهند، حالا میخواهد داعش یا انتحاری طالبان باشد یا هر کس دیگری. من باید کاری کنم که این کلاهبردارها به نام آرامش چه برسر مردم میآورند. بعد این افراد حتی حاضر نیستند، یک کتاب تولید کنند بلکه میگویند تدریس من را دانلود کنید. اینکه طرف به اندازه خرید کاغذ هم نمیخواهد هزینه کند، ابهامبرانگیز نیست که ۶۰ برنامه هم در قلب تهران به اسم شفا، معجزه یا درمان برگزار میکند، هیچ کسی نباید متوجه این فرد بشود؟ مردم هم زخم دارند و معلوم است به سمت این افراد میروند. البته واقعیت این است که ما با وجود اینکه طی ۵۰ سال گذشته خیلی مورد هجمه قرار گرفتیم، وقتی آمارها را بررسی میکنم از نظر خودکشی، کارتنخوابی، سه تا پنج برابر کمتر از امریکا هستیم، یعنی حداقل امریکا وضعش از ما خیلی بدتر است، اما شما ۲ میلیارد دلار را که دارد علیه کشورت هزینه میشود، نداری، انقلاب، جنگ و تحریم را از سرگذراندی، اکنون هم تمام رسانههای بیگانه تلاش میکنند یک حادثه را در کشور ما تبدیل به یک فاجعه یا بحران کنند، این پیامبران اینستاگرامی و این مربیان فیک فضای مجازی ابزار عینی این اتفاق هستند.
واقعیت این است که فشار روانی و اقتصادی مردم را اذیت کرده و هرکسی که بگوید من کمک میکنم، بهعنوان یک گام مثبت دیده میشود و افراد به سمت او میروند. به یک دختر گفتم برای چه رفتی دنبال فضای کلاهبرداری آن هم از فردی که خود را امامزاده شفابخش معرفی کرده و مدعی بود با رقص و آواز شفا میدهد، گفت من فلج بودم و او در صفحه خود نوشتهبود من سرطانی شفا میدهم!
سایر اخبار این روزنامه
مردم علیه اغتشاش
یگان ویژه، مقاوم، اما مظلوم
ولایتمداری جوانان و آگاهی رمز تبدیل تهدید به فرصت
سلبریتیها و اغتشاشگران علاوه بر مجازات باید خسارت هم بدهند
روانشناسی با حقیقت جامعه ما فاصله دارد!
قاچاق آرد را میبینند، قاچاق پزشک را نمیبینند
لاپید خودکشی سیاسی میکند؟!
ژاپن راه بردن امریکا را نشانمان داد
شهید صیاد بستر بزرگی در پشتیبانی از سپاه فراهم کرد
برهم زنندگان امنیت منطقه را تحمل نمیکنیم
حصول توافق بدون بسته شدن پادمان ممکن نیست