اغتشاش و آشوب در خدمت فشار حداکثری دموکرات‌ها

به زعم بسیاری از استراتژیست‌های تراز اول جهان، مهم‌ترین کلان‌روند راهبردی‌ای که طی سه دهه گذشته، و به خصوص در مقطع فعلی، در جهان جاری است روند تغییر نظم جهانی است که به‌رغم هشدار‌های استراتژیست‌های امریکایی، همچون ریچارد هاس و هنری کیسینجر، در سال‌های اخیر آن‌چنان شتابی به خود گرفته که امریکایی‌ها را برای متوقف کردن و معکوس‌سازی آن دچار مشکل کردن است.
از نظر امریکایی‌ها چین، روسیه و ایران بازیگران اصلی تغییر هندسه جهانی قدرت هستند و برای تداوم هژمونی یکجانبه امریکا لازم است که هرچه سریع‌تر مهار شوند. از نظر آنان اگر این سه کشور به یک هم‌افزایی راهبردی در موضوعات کلان دست پیدا کنند کار برای تداوم هژمونی آن‌ها بسیار سخت خواهد شد. امریکایی‌ها در تلاش هستند روس‌ها را با زمینگیر کردن در اوکراین و بالا بردن تخاصم اروپایی‌ها با این کشور مهار کنند و چین را با وارد کردن به درگیری با تایوان به یک ورطه بی‌ثباتی و افول اقتصادی بکشانند.
در این میان ایران پساانقلاب تاکنون نقشی محوری و پیشران در افول نظم امریکایی داشته و بازیگر کلیدی تغییر نظم جهانی است. از این رو مهار ایران از مهم‌ترین پروژه‌های امریکا برای تداوم هژمونی خود و جلوگیری از تداوم روند افول جایگاه جهانی این کشور است. در این راستا طی یک دهه گذشته «مذاکرات هسته‌ای» که تلاش می‌شد در امتداد آن، حوزه‌های دیگر قدرت ایران نیز محدود شود، نقطه کانونی تلاش برای تغییر رفتار و مهار ایران بود و این را خود غربی‌ها بار‌ها به صراحت در کوران مذاکرات منتهی به برجام اعلام کردند. به همین خاطر است که امروز نیز پس از ماه‌ها مذاکرات توسط تیم جدید ایرانی که به روشنی هدف خود را رفع واقعی تحریم‌ها در برابر پایبندی به تعهدات ایران در برجام اعلام کرده بود با عدم ارائه تضمین جدی برای رفع تحریم‌ها و نیز پافشاری غربی‌ها بر ادعا‌هایی همچون مسائل پادمانی آژانس که می‌تواند پس از انجام تعهدات ایران، زمینه را برای بهانه‌جویی و عدم پایبندی غربی‌ها و امریکایی‌ها به تعهداتشان فراهم کند، بدون نتیجه مانده است.
یک واقعیت مهم نیز وجود دارد که امریکایی‌ها در اعمال تحریم‌ها علیه ایران یک اشتباه بزرگ راهبردی مرتکب شدند و آن، اعمال افراطی و بیش از حد تحریم‌ها به صورت دفعی و در یک زمان کوتاه بود که در دولت ترامپ تحت عنوان «کمپین فشار حداکثری» به اجرا گذاشته شد. این تحریم‌های بی‌سابقه از یک سو سبب خالی شدن دست آن‌ها برای تداوم فشار تحریمی شده و از سویی ایران را با قرار دادن در بد‌ترین شرایط ممکن، به سمت سازگاری با تحریم‌ها و آموختن راه‌های دور زدن آن هدایت کرد.


امروز ایران با موفقیت در حال تلاش برای تاب‌آوری و مقاوم شدن در برابر تحریم‌ها است و از طرفی شرایط کنونی جهان، امکان تداوم تحریم‌ها به شکل سابق را با چالش مواجه کرده و از کارایی آن به مقدار قابل توجهی کاسته است. تجربه قبلی برجام نیز نشان داد که نمی‌توان به وعده‌های بدون ضمانت امریکایی‌ها دل خوش کرد و مجدداً اشتباهات گذشته را تکرار کرد. با این اوصاف امریکایی‌ها تاکنون از تحمیل مجدد برجام یکسویه و بی‌خاصیت که تنها قابلیت آن، محدودکردن قدرت ایران و انداختن آن در وضعیتی مین‌گذاری شده برای تداوم مذاکره و محدود کردن سایر ابزار‌های قدرت است، ناکام مانده‌اند.
امریکایی‌ها بار‌ها اعلام کرده‌اند که در صورت شکست مذاکرات و عدم پذیرش برجام یکسویه از سوی ایران، سناریوی جایگزینی دارند که گاهی از آن به «پلن B» یاد می‌کنند. آنچه این روز‌ها در کف معدود خیابان‌های تهران و برخی شهر‌ها در جریان است، در واقع پرده‌ای از پلن B‌است. فشار حداکثری ترامپ در رساندن امریکایی‌ها به اهدافشان ناکام بود و نتوانست ایران را برای مذاکره حداکثری بر سر موضوعات مورد درخواست امریکا تسلیم کند و با اینکه بایدن قبل از پیروزی در انتخابات گفته بود به برجام برخواهم گشت و می‌توانست این کار را به راحتی با یک فرمان اجرایی انجام دهد، ولی ترجیح داد با مذاکره برای مذاکره، تلاش کند تا شاید باب مذاکرات فراگیر و جامع را باز و راهی برای تسلیم ایران برای امتیاز دادن در دیگر موضوعات حیاتی کشور پیدا کند. تجربه تاریخی نیز نشان می‌دهد که دموکرات‌ها متخصص ایجاد اغتشاش و آشوب هستند یا حداقل علاقه خاصی به استفاده از این ابزار دارند. در دوره اوبامای دموکرات هم ابتدا فتنه ۸۸ پیگیری شد و سپس با شرطی‌سازی و دوقطبی‌سازی افکار عمومی جریان کدخداباور به قدرت رسید و مقدمات رسیدن به برجام بی‌خاصیت و یکسویه کلید خورد.
گشت ارشاد و حادثه تلخ مرگ مهسا امینی علت اغتشاشات رخ داده نیست، بلکه صرفاً فرصتی پیش آمده در میانه اقداماتی پیوسته و زنجیره‌وار برای دستکاری افکار عمومی ایرانیان و آماده‌سازی اذهان آنان برای حضور در خیابان و اغتشاش است. اینکه برخی سینماگران و سلبریتی‌ها در حدود چهار ماه پیش در مقطع پس از ماجرای تلخ ریزش ساختمان متروپل، به جای تزریق امید به جامعه و کمک به کاهش آلام مصیبت‌دیدگان، ترجیح دادند بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» منتشر کرده و در مطالبه‌ای عجیب، خواهان خلع سلاح نیرو‌های امنیتی و نظامی شوند، اتفاقی نبوده و در همین چارچوب قابل ارزیابی است و حتی اینکه پس از همین حادثه، برای یک برنامه جمعی استغاثه و عرض ارادت به امام زمان (عج) با عنوان «سلام فرمانده» یک دوقطبی‌سازی بی‌سابقه و نفرت‌پراکنی گسترده علیه مردم مؤمن و قشر مذهبی ایران به راه افتاد نیز یک حلقه از این اقدامات دوقطبی‌ساز و زمینه‌ساز آشوب بوده است. فعالیت‌‎های نفرت‌پراکن برخی ورشکسته‌های سیاسی در شبکه‌های اجتماعی و بیانیه اخیر یکی از سران فتنه ۸۸ نیز که به مدافعان حرم و سردار شهید همدانی اهانت کرده بود پرده دیگری از همین اقدامات دوقطبی‌ساز و همسو با خواسته ضدامنیت‌ملی «تفنگت را زمین بگذار» سلبریتی‌ها بود.
البته ایجاد اغتشاش داخلی تنها یک بخش از سناریوی فشار بر جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش «برجام با فکت شیت امریکایی» است و نباید از اقدامات ضدایرانی برای کاهش قدرت ایران در عرصه راهبردی و ژئوپلتیک نیز غفلت کرد.
تلاش‌ها برای تخریب وجهه ایران و به قدرت رساندن یک چهره ضدایرانی در عراق، آرزو‌ها برای تغییر ژئوپلتیک منطقه شمال غرب ایران توسط جمهوری آذربایجان و کمک ناتو به این کشور و سفر غیرمنتظره نانسی پلوسی به ارمنستان برای زمینه‌سازی تحقق پروژه کریدور زنگزور، اقدامات مشکوک برای ایجاد مشکلات امنیتی در کشور و تقویت جریانات تجزیه‌طلب و قوم‌گرا، تلاش برای ایجاد مشکلات امنیتی برای ایران از ناحیه گروه‌های تروریستی موجود در منطقه و برخی کشور‌های همسایه، ائتلاف‌سازی منطقه‌ای بر ضد ایران و هماهنگی‌ها برای تشکیل پدافند مشترک ضدایرانی در منطقه با محوریت رژیم صهیونیستی و نیز دامن زدن و سوءاستفاده از مطالبات معیشتی از جمله دیگر اقدامات در دست اقدام علیه ایران و ایرانیان است.
امروز کشور قدرتمند ایران که برای رسیدن به جایگاه کنونی، هزاران شهید تقدیم کرده، برنامه‌های زیادی برای تقویت قدرت ملی و رسیدن به جایگاه واقعی خود در جهان دارد و امروز به خاطر همین موفقیت‌های بزرگی که داشته و آینده روشنی که دارد در میانه یک جنگ ترکیبی گسترده قرار گرفته که هدف اصلی آن، انداختن کشور در ورطه فروپاشی اجتماعی، جنگ داخلی، نابودی امنیت، تجزیه کشور و تسلیم در برابر دشمنان است. به همین خاطر وظیفه هر ایرانی با هر تفکر و اندیشه‌ای است که نیت و غرض دشمنان این سرزمین و این مردم را تشخیص دهد و از بازی در زمین آنان اجتناب کند.