اغتشاشات، نوجوانان و ترک فعل نظام تربیتی ما

اگر از نزدیک سری به مناطقی که اخیراً درگیر اغتشاشات خیابانی بودند زده باشید احتمالاً متوجه شده‌اید که جدا از لیدر‌هایی که به طور سازمان‌یافته دست به اغتشاش می‌زنند بخش قابل توجهی از رفتار‌های هیجانی حول اغتشاشات را افرادی انجام می‌دهند که میانگین سنی آن‌ها زیر ۱۸ سال است.
این افراد پس از آنکه به دام پلیس امنیت می‌افتند تازه متوجه می‌شوند وارد چه بازی خطرناکی شده‌اند و تا پیش از آن تلقی‌شان این است که درون یک ماجراجویی هیجانی از جنس بازی‌های رایانه‌ای قرار دارند. اغلب آن‌ها پس از دستگیری مانند کسی رفتار کرده‌اند که از خواب بیدار و به جهان واقعی پرتاب شده‌اند.
این خیال‌پردازی و ماجراجویی البته در ذات قشر نوجوان است، اما به نظر می‌رسد در این باره نظام تربیتی و آموزشی ما به شدت دچار کم‌کاری است. پولی شدن بخش قابل توجهی از مدارس سبب شده ذائقه اولیای دانش‌آموزان در اینکه در مدارس روی چه مباحث آموزشی و تربیتی تأکید شود، اثرگذار است.
از سوی دیگر مراکز فرهنگی و هنری که مسئول تولید محتوا برای نوجوانان هستند همواره دچار کم‌کاری مفرط بوده‌اند. حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، صداوسیما، سازمان سینمایی و مراکز دیگر در تولید محتوا و تربیت ذائقه مخاطب نوجوان کوتاهی داشته‌اند. باید اعتراف کنیم که خوراک اصلی کودک و نوجوان ما را تولیدات خارجی تشکیل می‌دهند که نسبتی با فرهنگ ایرانی ندارند.


در زمینه تولید گیم و بازی‌های رایانه‌ای اگرچه شاهد تولیدات بعضاً خوبی بوده‌ایم، اما همچنان دچار عقب‌ماندگی هستیم و توان رقابت جدی با تولیدات خارجی را نداریم، همین باعث شده بخش قابل توجهی از جامعه، مخاطب تولیدات هنری و فرهنگی داخل نباشند و خوراک خود را در تولیدات خارجی جست‌وجو کنند.
حتی در میان خانواده‌های مذهبی نیز شاهد این وضعیت هستیم و خوراک فرهنگی خود را از سبد تولیدات غرب تهیه می‌کنند، نوجوانی دوره‌ای است که هیجان و شور و ماجراجویی در آن سهم عمده‌ای دارد، امریکایی‌ها بیش از یک دهه است که سینمای خود را به سمتی برده‌اند که مخاطب اصلی را قشر کودک و نوجوان درنظر بگیرند، چرا که فهمیده‌اند این سن بهترین زمان برای شکل دادن تفکرات است و زندگی آینده انسان مبتنی بر این سن رقم می‌خورد.
با این حال ما در ایران با اینکه زمانی در قالب جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان رونق خوبی را شاهد بودیم و ایران به عنوانی کشوری شناخته شده در زمینه تولیدات آثار سینمایی کودک و نوجوان شناخته می‌شد به مرور این جایگاه را به طور کامل از دست داد تا جایی که سال‌ها می‌گذرد و هیچ اثری مناسب برای این رده سنی در سینمای ایران تولید نمی‌شود و حتی جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان نیز با چالش تولید مواجه است و برگزاری آن دیگر آن شور وحال سابق را نداشته و سال‌هاست که جنبه‌ای تقریباً فرمایشی به خود گرفته است.
در واقع مدیران فرهنگی عوض اینکه داشته‌ها و مزیت‌های فرهنگی و هنری ما را با مدیریت راهبردی و حساب شده در طی زمان با رونق و رشد بیشتری مواجه کنند با بی تدبیری محض این مزیت نسبی را نیز از دست دادند و سینمای ایران را به لحاظ محتوایی تبدیل به یک سینمای مخاطب خاص کردند که حتی بخش عمده‌ای از بزرگسالان نیز مخاطب آن نیستند.
در چنین شرایطی که مسئولان فرهنگی سال‌ها در امر تولید محتوای مناسب برای کودک و نوجوان غفلت کرده‌اند عجیب نیست که عده‌ای از نوجوانان ما برای ماجراجویی تن به حضور در اغتشاشات بدهند و ناخواسته و ناآگاهانه خود را قربانی لیدر‌های ضدانقلاب نمایند.
با این حال این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که نوجوانان حاضر در اغتشاشات اخیر اغلب در میان خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که مذهب در آن‌ها یا کاملاً کمرنگ بوده یا اساساً آموزه‌های دینی به شکلی سطحی مطرح بوده و از ریشه و عمق لازم برخوردار نبوده است. با این حال به نظر می‌رسد همچنان خانواده‌ها بیشترین نقش را در شکل‌گیری شخصیت کودکان برای جامعه‌پذیری دارند و نقش دستگاه‌ها و مراکز حاکمیتی در شکل دادن روحیات این رده سنی قابلیت نقد جدی دارد. سینما، تئاتر، تلویزیون، موسیقی و بازی‌های رایانه‌ای عرصه‌هایی هستند که نتوانستند ارتباطی مؤثر و پویا با قشر نوجوان برقرار کنند و این کوتاهی بازنگری و آسیب‌شناسی در عملکرد‌های گذشته را می‌طلبد.