روزنامه جوان
1401/07/07
«گردشگری» بهانهای برای گرانفروشی!
داستان تکراری گرانفروشی در فرودگاهها ادامه دارد و گویا قرار نیست نظارتی روی قیمتها در فروشگاههای آنها باشد. اینکه مسافران در زمان انتظار تا زمان اعلام پروازشان بتوانند از خدمات کافی بهرهمند شوند، خوب است، اما در صورتی که محصولات و خدمات ارائهشده به قیمت واقعی به آنها فروخته شود.معمولاً مغازههایی که در جادهها قرار دارند با نام مغازههای سرگردنه یاد میشوند، زیرا مسافران جادهای غیر از مغازههای سرگردنه، دسترسی برای تهیه خوراکی و غذا ندارند، به همین دلیل فروشنده تا جایی که بتواند از مسافران پول بیشتری میگیرد. حالا همین مغازههای «سرگردنه» به صورت شکیلتر در فرودگاهها جولان میدهند و از مسافرانی که در سالن انتظار پرواز نشستهاند و نمیتوانند برای تهیه خوراکی به بیرون از فرودگاه بروند، سودجویی میکنند.
فرودگاه مهرآباد نیز یکی از همانهاست. وارد این فرودگاه که میشوید، اطراف سالن پر از فروشگاههایی است که انواع خوراکی، اسباببازی و سایر لوازم در آنها به قیمت گران فروخته میشود.
برخی مسافران در فرودگاه که پروازشان تأخیر دارد، ساعتها روی صندلی نشستهاند و از آنجا که گرسنهشان است به ناچار از رستوران فرودگاه غذا میخرند. نگاهی به قیمتهای لیست غذا میاندازم که در آن قیمت سوسیس تخممرغ «۸۰هزار تومان» و تخممرغ آبپز هم «۴۵هزار تومان» نوشته شده است. در لیست کبابها نیز قیمت کوبیده «۱۲۰هزار تومان» تعیین شده و خورشت روز را نیز «۱۰۰هزار تومان» میفروشند. سراغ یکی از مشتریان میروم. او که یک آقای حدوداً ۴۰ساله است در پاسخ به این سؤال که «آیا از کیفیت غذاها راضی بوده است؟» میگوید: «کیفیت غذاها خیلی بد بود و به قیمتش نمیارزید، اما چاره دیگری نداشتیم، پروازمان دو ساعت تأخیر داشت و ناچار بودیم در اینجا غذا بخوریم.»
سلمانی در مهرآباد، ۳ برابر قیمت!
در گوشه دیگری از سالن فرودگاه، آرایشگاهی برای آقایان قرار دارد که دو نفر روی صندلی نشستهاند و سر و صورتشان را اصلاح میکنند. یک آقا با پسر سه سالهاش نیز آمده و درباره زمان معطلی و قیمت کوتاهی موی پسرش سؤال میپرسد. مرد آرایشگر که جوان است، پاسخ میدهد: «باید یک ربع منتظر بمانید و قیمت کوتاهی مو۱۵۰هزار تومان است»؛ اصلاح مویی که در برخی از آرایشگاههای سطح شهر، نصف یا حتی یکسوم این قیمت تمام شود. در وسط سالن فرودگاه و در کنار صندلیهای انتظار، ویترینی از اسباببازیهای رنگارنگ قرار گرفته است که کودکان هنگام عبور از کنار آن محو تماشایش میشوند. برخی از این کودکان بهانه میگیرند که پدر و مادرشان یکی از این اسباببازیها را برایشان بخرد. یکی از این کودکان نیز یک ماشین اسباببازی را به مادرش نشان میدهد و از او میخواهد که آن را بخرد، اما مادرش در تلاش است حواس کودکش را پرت کند. وقتی نگاه این خانم جوان به من میافتد، میخندد و میگوید: «تعداد زیادی ماشین اسباببازی دارد، اما انگار سیر نمیشود.» میپرسم: «میدانید قیمت اسباببازیهای این فروشگاه چقدر گرانتر از بیرون از فرودگاه است؟» میگوید: «هفته پیش مشابه یکی از ماشینهای اسباببازی اینجا را برای پسرم ۴۰هزار تومان خریدیم، اما عین همان ماشین را در ویترین اینجا ۱۷۵هزار تومان گذاشتهاند.»
سراغ فروشنده اسباببازیها میروم و از او میپرسم: «چرا لوازم اسباببازی فرودگاه نسبت به سایر فروشگاههای اسباببازی گران است؟» خانم فروشنده میگوید: «من یک فروشنده هستم و حقوق میگیرم، از قیمتها بیخبرم.» میگویم: «شنیدهام اجارههای فروشگاهها گران است و به جبران آن خدمات و محصولات را گران کردهاند، شما میدانید که این مسئله صحت دارند یا نه؟» میگوید: «تا جایی که من میدانم فروشگاههای اینجا را به هر کسی اجاره نمیدهند، چون درآمد خیلی خوبی دارد، اما گرانیاش را به حساب توریستی بودنش گذاشتهاند.» در بخش انتظار مسافران برای رفتن به سمت هواپیما، یک خانه بازی طراحی شده که فضای بسیار خوبی برای بازی بچههایی است که از انتظار پرواز خسته شدهاند. دیدن این فضای بازی حال پدران و مادرانی که حوصله کودکشان سر رفته را خوب میکند، اما قیمتهای تعیینشده برای آن عجیب به نظر میرسد، قیمت ورود به این فضای کوچک که اسباببازیهای محدودی هم دارد، ۵۰هزار تومان است، یعنی اگر یک کودک برای پنج دقیقه هم به این فضای بازی آمده باشد و پرواز را اعلام کنند باید ۵۰هزار تومان پرداخت کند. خانمی دختر پنج سالهاش را به مدت ۱۰ دقیقه برای بازی آورده و از آنجا که شماره پروازشان اعلام شده است، قصد رفتن دارد. او نسبت به هزینه ۵۰هزار تومانی برای زمان کوتاه بازی معترض است و خطاب به مسئول این خانه بازی میگوید: «بیانصافی است که ۵۰هزار تومان پول میخواهید. دخترم زمان خیلی زیادی را اینجا نبوده است.» مسئول خانه بازی میگوید: «به من گفتهاند برای ورود هر کودک ۵۰هزار تومان بگیرم، این پول که برای من نیست، برای صاحب غرفه است»، اما آن خانم دوباره ادامه میدهد: «مسئولش هر که باشد به او بگویید من بابت پرداخت این پول راضی نیستم.»
نظارتی بر فرودگاهها نیست
انواع و اقسام خدمات در فرودگاه ارائه میشود، اما عمده مسافران فرودگاه از قیمتهایی که باید پرداخت کنند، ناراضی هستند و معلوم نیست چند ماه یا حتی چند سال دیگر قرار است دوباره به این فرودگاه بیایند و اصلاً اگر بیایند، باز هم از خدمات فرودگاه استفاده خواهند کرد. در این میان مسئله عجیبی که وجود دارد اینکه هیچ نظارتی بر قیمتگذاریهای فروشگاهها و خدمات فرودگاه نیست، اگر هم باشد، کافی نبوده است، بنابراین به دلیل نبود نظارت کافی بر قیمتهای محصولات و خدمات فرودگاهها، مسافران متضرر میشوند و برعکس عدهای سود کلان به جیب میزنند. در این میان جای خالی سازمان تعزیرات و سازمان حمایت حقوق مصرفکننده در فرودگاهها دیده میشود، بنابراین باید هر چه زودتر سازمانهای مربوط، اقدامات مؤثری برای جلوگیری از گرانفروشی در فرودگاهها انجام دهند.
سایر اخبار این روزنامه
سپاه: در تنبیه متجاوز مرز نمیشناسیم
جنگ شناختی دشمن در یک رخداد
پیدا و پنهان فتنه لمپنهای خارج نشین
اولويت قانون مجازات «سلبريتي اغتشاشگر» است
اولويت قانون مجازات «سلبريتي اغتشاشگر» است
«گردشگری» بهانهای برای گرانفروشی!
کودتا در چین از شایعه تا واقعیت
امیرعبداللهیان: امریکاییها گامهایی درباره تضمین برداشتهاند
این تیم ملی را هیچ چیز از هم نمیپاشد
سایه سنگین فوتبال بر سر سایر رشتهها
اینجا عطر امام و شهدا تازه میشود
رسوایی سلبریتیها در حد ملی!
رسوایی سلبریتیها در حد ملی!