امروز نوبت گفتمان دهه‌ هشتادی‌هاست

آرمان امروز- سياوش پورعلي: يکي از موضوعاتي که در اعتراضات اخير از سوي نهادهاي حکومتي و کارشناسان اجتماعي همواره مورد تاکيد قرار گرفت، نشنيدن صداي نسل جديد يا همان دهه هشتادي‌ها بود. نه‌تنها چنين اتفاقاتي پيش از اين با اتکا بر فضاي گفتماني بين نسلي و اهميت دادن به نسل جديد قابل پيشگيري بود بلکه هنوز هم براي کاهش فاصله بين حاکميت و شهروندان جوان زمان وجود دارد تا بار ديگر شاهد انباشته‌ شدن مطالبات و سوال‌هاي نسل جديد نباشيم. اين تنها به مسئولان و کساني مربوط مي‌شود که بايد چنين فضايي را در «دانشگاه‌ها»، «مدارس»، «احزاب»، «سنديکاها» و ... به وجود بياورند. در گزارشي که خبرگزاري فارس منتشر کرد و يکي از خبرنگارانش در جمع معترضان حضور داشت، به شکاف بين نسل جديد و مسئولان و البته اختلاف‌ نظرهاي عميق اشاره شده است. در قسمتي از اين گزارش به موضوعاتي اشاره مي‌شود که حتي خود خبرنگار هم تعجب مي‌کند. چنين گزارش‌هايي تنها فاصله مطالبات نسل جديد و حاکميت را نشان مي‌دهد و اين پرسش را به ذهن مي‌رساند که براي کاهش اين فاصله ديدگاه‌هاي بين نسلي چه بايد کرد و اينکه چه راه‌هايي براي برون رفت از وضعيت کنوني وجود دارد، تا بتوانيم جامعه متکثر شده را به يکديگر نزديک کنيم. الستي، جامعه‌شناس ارتباطات معتقد است با شفاف‌سازي فضا و البته شنيدن صداي نسل جديد همه مشکلات کم رنگ خواهند شد. او به موارد ديگري هم اشاره مي‌کند مانند اينکه بايد برخي از قوانين مانند حجاب را با توجه به عرف جامعه اجرايي کنيم. در ادامه گفت‌وگوي خبرنگار ما را با اين استاد دانشگاه مي‌خوانيد.
بايد با نسل جديد گفتوگو کنيم
«محمدعلي الستي»، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس ارتباطات در پاسخ به اين سوال که حاکميت چگونه بايد به مطالبات نسل جديد توجه کند و پاسخي براي آنها داشته باشد، به خبرنگار «آرمان امروز» مي‌گويد:« در مورد اين سوال شما بايد نگاهي به تاريخ جمهوري اسلامي ايران بيندازيم. امام خميني (ره) در بهشت زهرا گفته بودند که حکومت شاهنشاهي با راي 4 نسل پيش انتخاب شده بود ولي حالا جامعه (نسل 57)  تغيير کرده است و شايد اکنون مردم نظري ديگري داشته باشند.  اين گفته امام در همه سال‌ها و نسل‌ها وجود دارد و حالا هم بايد صداي نسل جديد که معروف به دهه هشتادي‌ها هستند را بشنويم. البته به‌نظر من شرايط کنوني جامعه با آن سال‌ها متفاوت است و حاکميت مي‌تواند مطالبات نسل جديد را بشنود و آنها را با شرايط عرفي اجرا کنند. در مورد اعتراضات اخير که بعد از فوت «مهسا اميني» رخ داد و باعث اعتراضات گسترده شد، بايد نکته‌اي را بيان کنيم و آن اين است که برخي از مراجع شيعه معتقدند تا ظهور امام زمان(عج) مي‌توان برخي از قوانين اسلامي را اجرا نکرد، مانند موسيقي که امام خميني(ره) اجازه داد با توجه عرف جامعه از صدا و سيما پخش شود و يا روند فعاليت بانک‌ها که بسياري معتقدند آغشته به ربا است اما وضعيت کنوني اجازه جلوگيري از فعاليت بانک‌ها را نمي‌دهد. ما تا شروع حاکميت امام زمان (ع) برخي از قوانين را اجرا نمي‌کنيم. با موضوع حجاب که اکنون مطالبه بخشي از دهه هشتادي‌ها است مي‌توان با نرمش برخورد کرد و تا ظهور ولي عصر(عج) قوانين مربوط به آن را اجرايي نکرد. در اين مورد نياز است علماي دين و مراجع تقليد براي جذب بخشي از جامعه که حالا معترض هستند، بازبيني انجام دهند که حجاب بر اساس عرف جامعه توسط نسل‌هاي جديد رعايت بشود.»
اين استاد دانشگاه با تاکيد براينکه حاکميت بايد در جذب جوانان همه تلاش خود را انجام دهد، ادامه مي‌دهد: «برخي از جناح‌هاي سياسي و آنهايي که خود را دلسوزان نظام معرفي مي‌کنند معتقدند که اگر ما در مورد حجاب سختگيري نکنيم قدم به قدم بايد از مواضع حاکميتي خود عقب‌نشيني کنيم. در صورتي که اين‌طور نيست مگر بعد از ورود خانم‌ها به ورزشگاه چه اتفاقي رخ داد؟ موضوع حجاب ربطي به براندازي و صدمه زدن به نظام ندارد. توجه داشته باشيد که قالب معترضان که بعد از فوت مهسا اميني به خيابان آمدند مخالفتي با نظام ندارند و تنها تلاش مي‌کنند صداي‌شان را به مسئولان نظام برسانند. بايد تلاش کنيم که اينچنين موضوعاتي در کشور پيش نيايد و با باز کردن فضاي گفتماني بين نسلي و البته با تقويت احزاب، NGOها، سنديکاها و ... جوانان را جذب کنيم. به‌نظر بنده اگر فضا شفاف باشد و بين مخالفان و موافقان گفت‌وگو شکل بگيرد بسياري از اين برخوردها در خيابان رخ نمي‌داد.»


او با مقايسه جامعه ايران و آمريکا در مواجه با مرگ مهسا اميني و جورج فلويد، اضافه مي‌کند: «جا دارد در اين مورد به نوع کشته شدن «جورج فلويد» و فوت «مهسا اميني» اشاره کنيم و اين سوال را بپرسيم که چرا بعد از مرگ جورج فلويد که تصوير واضعي از خشونت پليس امريکا وجود داشت نتوانست ابعاد گسترده‌اي مانند فوت مهسا اميني داشته باشد؟ علت اصلي آن بود که در آمريکا همواره اجازه اعتراض داده مي‌شود و با موضوعات شفاف برخورد مي‌کنند، عکس آن چيزي که در کشور ما وجود دارد. هنگامي که برخي از نمايندگان مجلس، پليس و ... گفتند هنوز همه ابعاد اين پرونده بررسي نشده است، مشاهده کرديم که به‌دليل عدم وجود اعتماد عمومي هيچ‌کس اين گفته‌ها را قبول نکرد. اين به‌دليل آن است که در دفعات گذشته حاکميت نتواست جواب شفافي به جامعه بدهد و پاسخ قابل توجهي به شهروندان بدهد. ما براي جذب نسل جديد به اين شفافيت نياز داريم. همه اين پرسش‌‌هاي بي‌جواب جامعه روي هم انباشه خواهد شد و به يک‌باره در کف خيابان خود را نشان مي‌دهد. در کشور شکافي به وجود آمده است که بايد با گفت‌وگو بين 2 طرف، مشکلات برطرف شود. به‌نظر من اين ظرفيت در جمهوري اسلامي ايران وجود دارد.» اين استاد دانشگاه با تاکيد بر فضاي گفتمان در جامعه ادامه مي‌دهد: «اگر ما از روز اول تلاش خودمان را معطوف بر گفت‌وگو با نسل‌هاي جديد مي‌کرديم، حالا ارتباط خيلي بهتري با آنها داشتيم و دهه هشتادي‌ها هم مي‌فهميدند که حرفشان شنيده مي‌شود و مي‌تواند با سبک سياسي، اجتماعي و عرفي خودشان و البته در قالب قانون اساسي زندگي کنند. در اين صورت شاهد چنين فاصله‌اي نبوديم. نسل جديد به‌دنبال نشاط، جواني و تخليله هيجانات خودشان هستند و اگر چنين فضايي در اختيارشان قرار ندهيم در موقعيت‌هاي اينچنين کف خيابان مي‌آيند و تنها دشمنان خارجي ايران هستند که از اين آب گل‌آلود ماهي‌گيري مي‌کنند. نسل دهه 30 و 40 به‌عنوان نسل آرمان‌خواه شناخته مي‌شوند و پس از آنها نسل‌هاي ديگري مانند نسل انقلاب، رفاه‌طلب، اصلاح‌طلب و ... جامعه را تغيير دادند. حالا هم دور دهه هشتادي‌ها است که مي‌خواهند صدايشان شنيده شود. نبايد با سختگيري و رفتارهاي پليسي و خشونت آميز و ... اجازه گفتمان را به آنها ندهيم.
ما به‌جاي اين رفتارها اگر به سمت همگرايي ملي حرکت کنيم مي‌توانيم جامعه موفق و روبه جلو داشته باشم در غير اين صورت فقط در حال بهانه دادن به دست رسانه‌هاي خارجي و دشمنان جمهوري اسلامي ايران خواهيم بود. با تندرويي‌هايي که لازم نيست، تنها شرايط را براي نسل جديد حادتر و دشوارتر خواهيم کرد. اين سخت‌گيري‌ها راه جذب جوانان را مسدود مي‌کند و در ادامه شاهد ريزش در بين جوانان و نوجوانان
خواهيم بود.»