احیای برجام سخت‌تر از گذشته شده است

آرمان ملی- حمید شجاعی: گرچه طی هفته‌های گذشته این انتظار می‌رفت که با وجود مذاکرات کتبی و شفاهی میان تهران و واشنگتن با وساطت اتحادیه اروپا، شرایط برای احیای برجام و اعلام توافق فراهم شود اما آنچه طی چند وقت اخیر رخ داده باعث شد تا امیدواری‌ها به احیای برجام کمتر از گذشته شود. چه اینکه طی روزهای گذشته برخی منابع غربی خبر از اعلام رسمی دولت بایدن به کنگره از به بن‌بست رسیدن مذاکرات احیای برجام داده‌اند. این در حالی است که مقامات کشورمان اخیرا مانند مقاطع گذشته اعلام کرده‌اند که آمادگی لازم را برای بازگشت به مذاکرات وین دارند. در شرایطی که آمریکا انتخابات 17 نوامبر کنگره را در پیش دارد، اروپا درگیر مساله انرژی است و روس‌ها نیز همچنان درگیر بحران اوکراین هستند باید دید در نهایت آینده برجام چه خواهد شد و شاهد احیای توافق خواهیم بود یا مراتب به‌گونه‌ای دیگر پیش خواهد رفت. در این راستا برای بررسی تحولات پیرامون برجام؛ موضع‌گیری طرفین و احتمال احیای توافق«آرمان ملی» با مهدی مطهرنیا، آینده‌پژوه سیاسی و اجتماعی و تحلیلگر مسائل بین‌الملل به گفت‌و‌گو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.  با توجه به تحولات اخیر پیرامون احیای برجام و موضع‌گیری‌های مختلف طرفین به ویژه تهران و واشنگتن شرایط را برای احیای برجام و رسیدن به توافق چگونه ارزیابی می‌کنید؟
توافق برجام دیر زمانی است که دیگر کارکردی ندارد. من بارها بر این نکته پای فشردم که اساسا برجام به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک هیچگاه نتوانست از دستگاه خاص رشد برای بالندگی و اجرا خارج شود. چراکه برجام برنامه جامع اقدام مشترک برای حل و فصل همه مسائل موجود میان ایران و غرب با مرکزیت ایالات متحده آمریکا بوده است. پس بر این مبنا باید این نکته را داشته باشیم که زمانی که برجام به برنامه پرونده هسته‌ای ایران محدود شد به هر تقدیر در درون خود با ترکی بزرگ روبه‌رو شد. فلذا به جای آنکه برنامه جامع اقدام مشترکی با نقطه عزیمت پرونده هسته‌ای ایران برای حل و فصل مسائل میان ایران و غرب صورت پذیرد در نهایت برجام به عنوان برنامه پرونده هسته‌ای ایران پذیرفته شد. رهبری بارها اعلام کرده‌اند که به آمریکا هیچگونه اعتمادی وجود ندارد و بالتبع با روی کارآمدن ترامپ و قضایایی که همه ما بارها آن را مرور کرده‌ایم وضعیت برجام پیچیده‌تر شد و ایران با وجود بهانه‌های بسیار زیاد و ادله‌های فراوان از برجام خارج نشد. خروج پله‌ای از برجام را متوقف کرد اما همان‌گونه که در مهر سال 1399 بیان کردم روی کار آمدن بایدن نیز موجب نشد که مساله برجام حل شود. در همان زمانی که هنوز بایدن سرکار نیامده بود بر این نکته تاکید داشتم که آمدن بایدن مساله را سخت‌تر خواهد کرد چرا که عمق نفوذ استراتژیک تحریم‌های حداکثری ترامپ را افزایش خواهد بخشید. دموکرات‌ها از دیپلماسی بالایی برخوردار بودند و ‌توانستند اروپا را همراه خود کنند و بالتبع با همراه کردن اروپا توانستند زمینه‌های بازگشت آمریکا به برجام در افکار عمومی را آماده کنند و تحت فشارهای بین‌المللی فراوان ایران را به محیط مذاکرات وین بکشانند.  ایرانی که شاهد ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی بود؛ مهم‌ترین عنصر برنامه هسته‌ای خود یعنی دکتر فخری‌زاده را در 60 کیلومتری تهران از دست داد؛ شاهد حملات زیاد اسرائیل به سوریه بود و مجلس طرحی را به تصویب رساند که ایران از پروتکل الحاقی خارج شود و دولتی سرکار آمد که دولت انقلابی خوانده شد اما با این همه هیچکدام نه تنها از برجام خارج نشدند بلکه تلاش کردند که مذاکراتی را از موضع قدرت آغاز کنند. تحریم‌ها باقی ماند و تحریم‌های ترامپی دست نخورد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تحریم خارج نشده است.  آژانس اکنون پرونده هسته‌ای ایران را نمی‌بندد و اعلام می‌کند که باید پاسخ‌هایی در خور به سوالات آژانس داده شود در حالی که در آمریکا سناتورهای آمریکایی چه سناتور گری هارل، چه منندز و چه دیگر سناتورهای حزب جمهوری خواه و دموکرات در حال شکل دادن به مصوبه‌ای هستند که بتوانند در کنگره آمریکا تحریم‌های ایران را دائمی کنند. 
  اخیرا برخی رسانه‌های غربی خبر داده‌اند که دولت بایدن رسما بن‌بست مذاکرات را به کنگره گزارش داده است، اساسا فکر می‌کنید در صورت صحت این مساله رویکرد سایر طرفین چه خواهد بود و تکلیف برجام چه خواهد شد؟
خبرهایی داده می‌شود که در آمریکا بن‌بست مذاکرات رسما به کنگره اعلام شده است و در دو روز اخیر که این خبر منتشر شده تاکنون دولت بایدن آن را تکذیب نکرده و همه اینها نمایانگر تلاش آمریکا برای پیروزی نهایی در جنگ هیبت و حیثیت با تهران است، چراکه تهران بارها اعلام کرده است که کل تحریم‌ها باید برداشته شود، راستایی‌آزمایی شود، تضمین بین‌المللی برای عدم خروج آمریکا از برجام داده شود و مذاکرات فرسایشی نباشد. اما اکنون اینکه همه تحریم‌ها باید برداشته شود به کنار گذاشته می‌شود؛ صحبت از برداشتن تحریم سپاه پاسداران در محافل پیش می‌آید؛ بعد از آن از برداشتن بخشی از تحریم‌های سپاه و تحریم‌های ترامپی مطرح می‌شود؛ ضمانت خروج آمریکا از برجام به یک ضمانت موقت دو ساله در دولت بایدن تا سال 2024 محدود می‌شود. به نظر می‌رسد همان‌گونه که قبلا پیش بینی کردم مساله هسته‌ای ایران بر اساس تئوری جنگ نامتعادل در پی ایجاد محیطی برای اقناع افکار عمومی در داخل کشور و بیرون کشور برای مطرح کردن پرونده‌های دیگر علیه ایران است. 


  عده‌ای معتقدند که آمریکا درصدد بود با توافق قریب‌الوقوع از قبل از انتخابات نوامبر از آن به عنوان دستاوردی برای تاثیرگذاری بر این انتخابات استفاده کند و اکنون که نتوانسته مذاکرات را به بعد از 17 نوامبر موکل کرده است؛ عده‌ای نیز می‌گویند که آمریکا چون به اهداف خود در مذاکرات دست پیدا نکرده مذاکرات را به حالت تعلیق درآورده است؛ تحلیل شما از این مساله چگونه است؟
به چند دلیل مساله برجام در وضعیتی بسیار منفی قرار دارد. دلیل نخست اینکه؛ حتی توافقی به‌نام برجام در سال 2015 یک تعارف دیپلماتیک بوده است. چراکه به باور من همواره پس از مساله سفارت آمریکا در تهران، ایران و آمریکا در زنجیره‌ای از تقابل، تحمل و تنازع قرار داشتند. فلذا تا زمانی که ایران در مواضع خود استوار است و مسائل منطقه‌ای در اصطکاک با واشنگتن باشد هرگونه توافقی در مقطع تحمل قابل تفسیر است. حتی برجام. سرنوشت برجام نیز به واسطه همین معنا به اینجا ختم شد. توافق دیگری هم به وجود‌ آید داستان همین خواهد بود. دلیل دوم آن است که سیاست خارجی در آمریکا تحت تاثیر اوضاع داخلی در آمریکاست. در این کشور اقتصاد ستون فقرات است و سیاست در خدمت اقتصاد است. آنچه که این ستون فقرات را در درون مایه خود استحکام می‌بخشد مساله اساسی رویکردهای دولت فدرال برای حل و فصل مسائل اقتصادی، رفاهی و پاسخگویی به عرصه سیاست داخلی در برابر افکار عمومی است. در ایالات متحده آمریکا دولت فدرالی وجود دارد که از عکس العمل مردم در برابر خود در هراس است. فلذا بر اساس این معنا برجام تاثیر چندانی بر رأی مردم آمریکا به نمایندگان حزب دموکرات در کنگره آمریکا و انتخابات ریاست‌جمهوری ندارد. مساله سوم آن است که اگر بایدن بیش از این در افکار عمومی آمریکا با ایران مماشات کند موجب قدرت دولت بایدن در میان افکار عمومی مردم آمریکا محسوب نمی‌شود و اتفاقا حزب جمهوری‌خواه می‌تواند از آن بهره ببرد همان‌گونه که اکنون در حال بهره‌برداری از آن است. لذا این نکته که بگوییم آمریکایی‌ها می‌توانند با دولت بایدن و توافقی با ایران برگ برنده‌ای در انتخابات داشته باشند امری لغزنده است. این احتمال وجود دارد که تاثیری معکوس بگذارد و در مناظرات انتخاباتی چه در کنگره آمریکا و به ویژه در انتخابات 2024 به جای دستاورد مثبت برای حزب دموکرات دستاورد منفی داشته باشد. فلذا در این مقوله باید اینگونه اندیشید که آمریکا در این بافت موقعیتی در مساله‌ای به‌نام پرونده هسته‌ای ایران در وضعیت لغزان قرار دارد. مساله بعدی تزاحم رویکرد ترامپیستی در حزب جمهوری خواه با ژنرال‌های جمهوری خواه در ارتباط با برجام و همچنین تزاحم حزب جمهوری خواه با حزب دموکرات در این زمینه است. آنچه ترامپ انجام داده است به گونه‌ای تنظیم شده که بسیاری از گام‌های آن غیر قابل بازگشت به نظر می‌رسد و دولت بایدن هم نمی‌تواند از آن عدول کند. این زمانی مضاعف می‌شود که ژنرال‌های حزب جمهوری خواه با رویکردهای ترامپیستی با وجود اصطکاک با شخص ترامپ همگن هستند و این زمانی ضریب می‌خورد که بدانیم بزرگان حزب دموکرات نیز با جمهوری خواهان اگر در هر چیزی اختلاف داشته باشند در ارتباط با ایران و پرونده هسته‌ای ایران اتفاق نظر دارند. 
  اگر تحت هر شرایطی توافقی صورت نگیرد با توجه به اینکه ایران به پیمان شانگهای پیوسته ؛ اروپا درگیر مساله انرژی است، روسیه درگیر بحران اوکراین و آمریکا در انتظار انتخابات؛ شرایط کشورهای حاضر در پسابرجام را چطور می‌بینید؟
اینکه در اوکراین بحرانی پیش آمده است می‌تواند هم واجد تهدید و هم واجد فرصت برای آمریکا و کشورهای غربی و متحدین آمریکا باشد. از این جهت تهدید است که مساله انرژی با توجه به نرخ تورم در کشورهای اروپایی مطرح می‌شود. در ماه‌های گذشته از زمستان سخت اروپا در ایران صحبت شد ولی اکنون مشخص شده است که اروپایی‌ها از قابل آمادگی داشته‌اند و آمادگی خود را افزون کرده‌اند. در بازار انرژی جهان همه رقبای ایران حتی روس‌های مدعی اتحاد استراتژیک با تهران در این زمینه برنده بوده‌اند. امارات متحده عربی و عربستان توانسته‌اند تا حدود زیادی بازار انرژی که اکنون تشنه‌گذار از این زمستان است را به عنوان بازار هدف خود مورد بهره‌برداری قرار دهند. حتی کشوری مانند عراق توانسته ثروت بسیار زیادی را در این مسیر کسب کند. در حالی که همین ماجرا می‌تواند برای آمریکا برگ برنده‌ای برای معاملات بین‌المللی با روسیه باشد. اگر پوتین چراغ سبزی را در ارتباط با مسائل منطقه به غرب به ویژه آمریکا بدهد و مواضع خود را در خاورمیانه ترک کند بالتبع می‌تواند در منطقه حاشیه امنیتی خود امتیازاتی را از غرب کسب کند و این می‌تواند فرصتی برای آمریکا و فرصتی بر‌ای مسکو باشد. بنابر این اگر دولت بایدن بخواهد در حوزه پرونده هسته‌ای با تهران مماشات کند بی‌تردید تحت فشارهای بیشتر افکار عمومی به ویژه از طرف حزب رقیب قرار خواهد گرفت. از طرف دیگر حزب دموکرات این را فهمیده که این معنا تا حدود زیادی برای او فرصت است فلذا کار بسیار سخت‌تر از گذشته در آینده پیش خواهد رفت. 
  با این تفاسیر احیای برجام را چندان محتمل نمی‌دانید؟
من معتقدم که احیای برجام بسیار سخت‌تر از گذشته شده است. هرچه در گذشته این اقدام سخت بود این بار بسیار سخت‌تر خواهد بود. اگر در گذشته با تمام این سختی‌ها به ویژه در دولت سیزدهم این مساله به جایی رسید در ادامه مسیر با توجه به وقایعی که در یک ساله اخیر در وین رخ داده است کار بسیار سخت‌تر از گذشته است. اگر توافقی صورت گیرد این توافق دیگر مطلوب ایران بر اساس شروط از پیش تعیین شده نخواهد بود و دوم اینکه توقعات فزاینده مردمی به وجود خواهد آمد، چراکه پذیرش یک توافق در کوتاه مدت یک نسیم خنکی را به بازار اقتصاد ایران می‌وزاند اما چندین برابر آن توقعات را افزایش می‌دهد مردمی که مطالبات اقتصادی دارند و اینها همگی می‌تواند بر مسیر آینده تاثیر بگذارد.