اکنون زمان ایجاد سازمان جهانی اربعین است

موسم با‌شکوه اربعین تمام شد، اما آثار اربعین در همه سال‌ها و روز‌ها جاری است. اغتشاشات اخیر فرصت پرداختن مفصل به جوانب مختلف حماسه مردمی اربعین را گرفت، اما درس‌های دانشگاه امام حسین (ع) تا همیشه قابل پرداختن و تحلیل کردن است. از برخی نواقص اجرایی در برگزاری این حماسه با‌شکوه که بگذریم، پیوند دو ملت ایران و عراق و میهمان‌نوازی‌های خالصانه و بی‌منت عراقی‌ها، به لحاظ جامعه‌شناختی نیازمند بحث و بررسی است. برای بهتر برگزار شدن مراسم جهانی‌شده اربعین، باید از هم اکنون به فکر بود. این موضوعات در کنار پیوستگی منطقه‌ای ایجاد‌شده پس از اربعین و حراست از آن و ارتقای پیوند بین ملت‌های مسلمان با تمسک به اربعین، موضوع گفت‌و گوی ما با ابراهیم فیاض، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران است. بخش اول این گفتگو با تیتر «امنیت و اقتدار منطقه تابعی از مناسک اربعین است»، چهارشنبه ۲۳ شهریور‌ماه در همین صفحه به چاپ رسید.    رفتاری که ایرانی‌ها از میهمان‌نوازی عراقی‌ها در اربعین آموخته‌اند، چیست؟ رفتار میهمان‌نوازی عراقی‌ها به شدت در حال تأثیر بر ایرانی‌هاست. متأسفانه با رفتار سرمایه‌داری که آقایان غرب‌گرا در ایران انجام داده‌اند، بسیاری از عواطف را از بین برده‌اند، ولی الان این میهمان‌نوازی عراقی‌ها روی فرهنگ ایرانی‌ها تأثیر گذاشته است. اکنون ملت ایران و عراق به شدت در حال نزدیک شدن به یکدیگر هستند، در کنار اینکه میهمان‌نوازی عراقی‌ها در حال تأثیرگذاشتن روی ایرانی‌هاست و از طرف دیگر رفتار مهربانی ایرانی‌ها، اینکه مؤدب هستند، در حال تأثیر روی عراقی‌هاست، باید توجه داشت که صدام به شدت خشونت را در عراق ترویج داده بود. همان اوایل سرنگونی صدام که من و دوستان به عراق رفت‌وآمد داشتیم، این مطلب مطرح می‌شد که اگر به شکلی می‌توانستیم روی عراقی‌ها تأثیر بگذاریم که خشونت در زندگی روزمره عراقی‌ها کم می‌شد، خوب بود که این اتفاق اکنون در حال انجام است. از نظر کلی، بُعد هنری در عراق در حال اوج گرفتن است. هنر موجب می‌شود خشونت عراق پایین بیاید و برای من قابل پیش‌بینی است که در چند سال آینده موسیقی ایرانی در عراق و موسیقی عراقی در ایران، کار‌های نقاشی یا فیلمسازی مشترک بین ایران و عراق افزایش شدیدی پیدا خواهد کرد و همه این‌ها از علاقه‌مندی‌های مردم است.     به نظر نمی‌رسد بازیگران بیرونی اجازه دهند به همین راحتی ارتباط بین ایرانی‌ها و عراقی‌ها برقرار شود.   برخی دنبال این هستند که فاصله‌گذاری بین مردم اتفاق افتد تا این ارتباط ایجاد نشود و همین سیاست انگلیس از اول بوده که ایران، افغانستان و عراق را از یکدیگر جدا کنند. مثلاً در مورد پاکستان نیز سال‌های سال انگلیس و عربستان تلاش کردند فاصله گرفتن بین آن‌ها و ایران انجام شود.  من خودم وقتی به پاکستان سفر کردم، تمام متفکران پاکستانی می‌گفتند ما دوست داریم ارتباط با ایران داشته باشیم و البته تمام دولت‌های غرب‌گرا نیز متأسفانه در ایران ضدپاکستان بوده‌اند، الان دولت فعلی این مسیر را آغاز کرده است.  اشتیاق به ایران در بین مردم اطراف هست ولی هنوز ظرفیت آن در ایران ایجاد نشده است.   اکنون وظیفه ما در خصوص راهیپمایی اربعین چیست؟ یکی از کار‌هایی که باید بکنیم این است که امروز هیچ فرایندی جز با جهانی شدن معنا پیدا نمی‌کند و راهپیمایی اربعین هم اینگونه است. ما الان باید یک سازمان جهانی مردم‌نهاد در رابطه با اربعین درست کنیم. اگر بتوانیم این سازمان را درست کنیم، عراق می‌تواند مرکز تفاهم فرهنگ‌های اسلامی در سطح کل جهان شود.  این نکته مهم است که به شدت کلیسا و مرتبطان آن در برابر بیت‌المقدس متوجه عراق شده‌اند و از آنجا به عنوان سرزمین پدران مسیحی و سرزمین پدر ما ابراهیم نام می‌برند. آن‌ها بر شهر عور در کنار ناصریه متمرکز شده‌اند و سفر پاپ به عراق نیز بر همین اساس است. اینکه مثلاً مکرون دوبار به عراق سفر می‌کند یا همین مدتی پیش از اربعین سفیر فرانسه از کربلا بازدید می‌کند، به همین دلیل است. حتی چینی‌ها نیز دیده‌اند که در اربعین می‌توان به شدت کار اقتصادی کرد، آمده اند کار اقتصادی کنند ولی برای فرانسوی‌ها بُعد فرهنگی و مذهبی اهمیت دارد و به عنوان سرزمین پدر مسیحی‌ها یعنی حضرت ابراهیم (ع) حائز اهمیت است. وقتی من این مسئله را مطرح کردم، حتی برخی از همین غرب‌گرا‌ها به من توهین کردند، بعد دیدند که ۶ هزار مسیحی در وسط کرونا به شهر عور رفتند.  نکته جالبی که در این خصوص وجود دارد این است که اتفاقاً همین شهر باستانی عور که همسر حضرت ابراهیم (ع) و آزر، عمو یا پدر او هم در آنجا هستند و همین آزر نشان می‌دهد حضرت ابراهیم (ع) نیز ایرانی‌الاصل بوده است، چون بسیاری این آزر را آذر به معنای آتش می‌دانند که اسمی ایرانی است. نکته دیگر هم این است که عراق آن زمان حوزه ایران بوده است و عراق عربی اراک است، قبل از این عراق عرب و عراق عجم گفته می‌شد، به شکلی که حتی علمای اراکی در قم به عراقی معروف بودند و معرب اراک، عراق می‌شود و به خود عراق نیز در انگلیسی ایراک گفته می‌شود و همه این‌ها نشان‌دهنده پیوند باستانی ما با عراق است.     آیا از نظر علمی هم می‌توان به بهانه اربعین با عراق ارتباط برقرار کرد؟ یکی از کار‌های بسیار مهمی که اکنون باید در خصوص عراق انجام شود، ارتباط فناورانه است. ما باید دانشگاه‌های مشترک را با عراق ایجاد کنیم، خصوصاً دانشگاه‌های اسلامی مشترک مانند ارتباط دانشگاه کوفه با دانشگاه تهران که متأسفانه این ارتباطات ایجاد نشده است تا بُعد روشنفکری بین دو طرف بسط پیدا کند. حساب کنید اگر خونگرمی و میهمان‌نوازی عراقی‌ها با فکر و دانش ایرانی‌ها قاطی شود چقدر پیوند‌های ما برجسته می‌شود و بالاترین امنیت پایدار را بین ایران و عراق شکل می‌دهد، ما این ارتباطات را نداشته‌ایم.  ما الان باید به دنبال جشنواره‌های مشترک باشیم و راهپیمایی اربعین را با جشنواره‌های مشترک ادامه دهیم. من چند بار که در دانشگاه‌های‌کوفه و نجف سخنرانی کرده‌ام به شدت مورد استقبال قرار گرفته است و مخصوصاً چقدر جوانان آن‌ها دوست دارند با ایران ارتباط برقرار کنند. ما باید بچه‌های نجف، کربلا، کوفه، بغداد و ... را به دانشگاه تهران بیاوریم یا حداقل استادان آن‌ها را بیاوریم تا یک بار دانشگاه تهران را ببینند و بازگردند. همه امکانات هم مهیاست و مجمع جهانی اهل‌بیت هم می‌تواند این کار را انجام دهد، یک قطار و یک اتاق خواب می‌خواهد.  ما باید قشر نخبگانی و عموم مردم ایران و عراق را باهم پیوند بدهیم تا بتوانیم به جایی برسیم. جشنواره‌های مشترک، دانشگاه‌های مشترک، ارتباط بین حوزه‌های علمیه و ... برای همین موضوع است. ما باید یکسری کار‌های مشترک بین حوزه علمیه عراق با حوزه‌های علمیه ایران حتی در بین اهل سنت انجام دهیم، آن هم در حالی که حوزه علمیه قم اکنون همه امکانات را برای انجام این کار دارد ولی ارتباطات رسمی، دقیق و سازماندهی‌شده نیست.     نظرات مردم عراق در مورد ایرانی‌ها چگونه است؟ مردم عراق دل‌شان می‌خواهد به ایران تکیه کنند و در برابر جهان عرب، ایران را پشتوانه خود می‌بینند. الان بیشترین دیپلماسی بین ایران و عربستان را عراق دارد انجام می‌دهد، یعنی عراق می‌خواهد موازنه بین ایران و جهان عرب باشد. مردم عراق نیز به شدت از این مسئله راضی هستند و عشق آن‌ها نیز این است که به پشتوانه قدرت ایران، در خاورمیانه قدرت دیپلماتیک پیدا کنند، بعد می‌توانند جای دوبی، عمان و ... را به راحتی در میان کشور‌های عربی بگیرند و با توجه به رودخانه‌ها، زمین‌ها و امکاناتی که عراق دارد، این مسئله دور از دسترس نیست. اینکه امسال در اربعین مردم ایران از طریق سلیمانیه وارد عراق شدند، همین مسئله برای کردستان عراق نیز شکل پیدا می‌کند و آن‌ها نیز به دنبال همین ارتباطات هستند و اتفاقاً میهمان‌نوازی کرد‌ها هم مشهور است، اصلاً کرد‌ها در موقع تعارف وقتی می‌خواهند بگویند قابل ندارد، می‌گویند میهمان‌باش، یعنی کلمه میهمان هم در میان کرد‌ها خیلی ارزشمند است و این رفت‌وآمد‌ها به بهانه اربعین به سلیمانیه موجب می‌شود بعداً توریسم ما نیز به این منطقه برود و تابستان‌ها به آنجا سفر کنند که این می‌تواند پیوند کردستان عراق با ایران را نیز گسترش دهد و حتی کردستان عراق می‌تواند واسطه‌ای برای ارتباط بین تشیع ایران و اهل‌سنت غیرعرب نیز باشد.  این موضوع خیلی واضح است که کردستان ما از نظر فرهنگی، فکری و علمی به شدت بالاتر از کردستان عراق است و حتی در سلیمانیه به شدت زبان فارسی اوج گرفته است. حداقل مردم سلیمانیه زبان فارسی را می‌فهمند و من یقین دارم اگر این ارتباطات بیشتر شکل بگیرد، این ارتباطات زبانی بین ایران و کردستان عراق پیشرفت خواهد کرد و دو طرف می‌توانند در زمینه توریسم با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. حتی وقتی با کرد‌های عراق صحبت می‌کردم، علاقه‌مند بودند به مشهد ما نیز بروند و به شدت عاشق زیارت امام رضا (ع) هستند، دل‌شان می‌خواست قم را ببینند و این در میان علمای آن‌ها نیز شدت داشت.  از طرف دیگر هم ایرانی‌ها به شکلی هستند که وقتی کسی که به ایران می‌آید، نیز احساس غریبی نمی‌کند، کسی به ایران می‌آید نیز احساس می‌کند کشور خودش است، از بس مردم ما با غریبه‌ها خوب رفتار می‌کنند و همین مسئله در مورد مردم کردستان عراق نیز صدق می‌کند که عاشق ایران هستند، آن‌ها نیز ایران را پشتوانه امنیتی خودشان می‌دانند. البته من با غرب‌گرایی قشری از سران آن‌ها کاری ندارم، چون در میان بقیه آن‌ها ایرا‌ن‌گرایی شدید وجود دارد.  امریکا و اسرائیل البته همین را می‌خواهند که ما مردم کردستان عراق را هم بر اساس غرب‌گرایی سران آن‌ها ببینیم. بین مردم آذربایجان، عربستان یا اردن رفته‌ام و دیده‌ام آن‌ها طرفدار ایران هستند. به عنوان یک مردم‌شناس می‌گویم ما نباید بگذاریم دولت‌ها واسطه بین مردم شوند و اختلافات بین دو طرف ایجاد کنند بلکه باید با همین راهپیمایی اربعین، دیپلماسی فرهنگی بین ایران و عراق را شکل و گسترش دهیم و این نه فقط برای ملت ایران و عراق بلکه حتی برای ملت‌ها و مذاهب دیگر نیز قابل گسترش است.     از چه نظر اربعین قابل جهانی شدن است؟ داستان کربلا و این راهیپمایی آنقدر ابعاد معنایی بالایی دارد که می‌تواند بسیاری از مذاهب جهانی را در خود فرو ببرد، بسیاری از فرهنگ‌های جهانی را هم حتی به خود جذب کند، بدون اینکه بگوییم فرد بیاید مسلمان یا شیعه شود.  یک نکته بسیار مهم در این قضیه این است که مارکس که به عنوان عقلانیت سرمایه‌داری می‌گوید مردم به شدت نسبت به هم بی‌رحم شده‌اند، می‌گفت: ما باید به کومونی بازگردیم مانند کومون اولیه و ثانویه که در آن اینقدر مادیات مسلط نباشد و معنویات مسلط شود. الان شما نگاه کنید، ۸۰- ۷۰ کیلومتر می‌روید و در همه آن‌ها غذای مجانی به شما می‌دهند، نوشیدنی و هر نوع خدمات مجانی آن هم با مهربانی بسیار به شما می‌دهند، خب هر کسی این را می‌بیند، بغضش می‌گیرد. یک اروپایی که باید در آشغال‌ها غذا پیدا کند و بخورد، می‌بیند که در اینجا التماسش می‌کنند تا غذا بخورد. این بعد ارتباطات انسانی بسیار بزرگی را دارد تشکیل می‌دهد که برای همه دنیا لذت دارد. در امریکایی که امروز ۴۰ یا ۵۰ میلیون زیرخط فقر مطلق شدید دارد که باید برای یک غذا توی صف‌های طولانی بایستند، یک امریکایی می‌بیند که این همه غذا به او می‌دهند آن هم کسانی که خودشان هم لزوماً سرمایه‌دار نیستند.  دیدم پیرزنی را تلویزیون نشان می‌داد که فرزندان و شوهرش را داعش کشته است، یک سال نتیجه کشاورزی خود را می‌آورد در موکبش هزینه می‌کند و وقتی هم که اربعین تمام می‌شود، به خانواده‌های پناهنده‌ها در موکب و منزلش جا می‌دهد و موکب او تبدیل به یک تعاونی اجتماعی شده است، یعنی حتی در داخل عراق نیز پناهنده‌ها با این موکب اربعین دارند خودشان را تأمین می‌کنند.     آیا اربعین تأثیری بر کمک به فقرا در ایران داشته است؟ یکی از چیز‌هایی که افراد بی‌سواد می‌گفتند این بود که به جای کربلا رفتن پولش را بدهید، خرج افراد بیمار کنید! به غیر از اینکه امثال این افراد چهار تا تبلت به محرومان می‌دهند ولی به شدت در مورد آن تبلیغ می‌کنند، اما همین هیئت‌ها، مساجد و همین زائران و موکب‌داران اربعین هستند که در ایران بیشترین خدمات اجتماعی را انجام می‌دهند، بیشترین فقرا را همین گروه‌ها تأمین می‌کنند.  این مناسک موجب شده است تعاون اجتماعی و تأمین اجتماعی در میان مردم ایران اوج بگیرد. آیا همین راهپیمایان اربعین نیستند که به فقرا کمک می‌کنند؟ همین افراد هستند که به هر اندازه‌ای که می‌توانند کمک مالی انجام می‌دهند و به فقرا لباس و غذا می‌رسانند و برخلاف دوگانه کاذبی که بین اربعین رفتن و کمک به فقرا ایجاد کرده‌اند، همین اربعینی‌ها و ... از مناطق مختلف تهران به جنوب و شهر‌های اطراف تهران کمک می‌فرستند. راهپیمایی اربعین به شدت بُعد معنایی را گسترش می‌دهد و موجب می‌شود کمک به فقرا شدت بگیرد.