جهانی ترین شاعر ایرانی

استاد شفیعی کدکنی در سال 77 در مقاله «قرن مولوی» نوشت: «از هم‌اکنون با اطمینان می‌توان گفت که قرن بیست و یک، قرن جهانگشایی معنوی جلال‌الدین مولوی است. امروز در زبان انگلیسی هیچ شاعری، چه در اصل زبان انگلیسی و چه از طریق ترجمه به این زبان، ‌موفقیتی را که مولانا به دست آورده است، ندارد و این هنوز از نتایج سَحَر است». و حالا ما نتایج این سحر را در جهان می‌بینیم. مثنوی معنوی به بیش از 25 زبان از جمله عربی، انگلیسی، سوئدی، فرانسوی، ایتالیایی، ژاپنی و روسی ترجمه شده‌است. دیوان غزلیات شمس هم تاکنون به زبان‌های انگلیسی، روسی، عربی و آلمانی برگردانده شده. این یعنی نه تنها ما فارسی‌زبان‌ها بلکه مردم جهان هم مشتاق شنیدن نوای عشق، دوستی و دعوت به آرامش از زبان مولانا هستند. به مناسبت روز بزرگداشت مولانا با دکتر نجمه شبیری، مترجم و مدیر گروه رشته زبان و ادبیات اسپانیایی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر محمدرضا راشد محصل، استاد ادبیات عرفانی دانشگاه فردوسی درباره راز محبوبیت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی در دنیای امروز گفت‌وگو کرده‌ایم.     دکتر محمدرضا راشد محصل   تأثیر مولانا بر زندگی امروز ما چیست؟ تاثیر مولانا این است که مقداری به عواطف و آرامش درون، توجه کنیم اما این‌که بگوییم امروز شعر مولانا برای ما درس می‌شود، نه نمی‌شود. اهمیت اشعار مولانا این است که به افراد، آرامش بدهد وگرنه امروز کسی از شعر مولانا درس نمی‌گیرد و کارکردش را از دست داده‌است. کاری که مولانا یا حافظ می‌توانند انجام دهند این است که به مردم   آرامش بدهند تا خشونتی که فضای اجتماعی را از آرامش دور کرده، تلطیف شود. این‌که آثار مولانا به زبان‌های مختلف ترجمه شده و مردم دنیا خواندنش را دوست دارند، به دلیل همان دعوت به صلح و آرامش از سوی مولاناست؟ بله. البته خیلی از آثاری که ترجمه می‌شود، در مسیر آرامش نیست. بعضی‌هایشان جنبه تحقیقی درباره زندگی مولانا دارند ولی در هر حال اغلب ملت‌ها دنبال آرامشی هستند که در اشعار عرفانی ما از جمله آثار مولانا، حافظ و فخرالدین عراقی وجود دارد. عموماً می‌خواهند از فضاهای خشن دور شوند. از نظر شما مهم‌ترین ویژگی آثار مولانا چیست؟ عشق است؛ عشق بی‌انتهایی که در شعر مولانا وجود دارد و حتی در نثر او هم هست. این عشق گستره بسیار زیادی دارد و فقط در دوستی و محبت افراد خلاصه نمی‌شود. عشق فراتر از این‌هاست. عشق در شعر مولانا و حافظ و دیگر عارفان، مایه و سرمایه اصلی است. وظیفه ما در قبال مصادره شدن مولانا چیست؟ رسانه‌های پرمخاطب باید بیشتر روی مولانا کار کنند و مقالات بیشتری بنویسند. حتی به صورت تعارض با کسانی که می‌خواهند مولانا را به خودشان منتسب کنند، بنویسند و مسئله را اثبات کنند. ترکیه گویی که مولانا اصلاً شعر فارسی نداشته است، روی این نکته تأکید می‌کند که مولانا متعلق به ترکیه است. رسانه‌ها در این زمینه باید خودی نشان دهند تا حداقل مردم در داخل بدانند که مولانا متعلق به ماست، شعرش فارسی است و به ندرت واژه‌های ترکی در آثار او وجود دارد. نه تنها درباره مولانا، بلکه درباره مفهوم نوروز، ابن سینا، ناصرخسرو، نظامی و...  هم باید کار جدی شود. تازه‌ترین مقاله یا کتابی که درباره مولانا خوانده‌اید، چه بوده‌است؟ من اتفاقاً به دلیلی «ملت عشق» را به تازگی خوانده‌ام و دریافته‌ام نویسنده کتاب کاملاً آثار مولانا را می‌شناخته و به همه جنبه‌های تحقیقی اشاره کرده‌است. اگرچه گره‌های این کتاب ممکن است برای خیلی‌ها قابل انطباق نباشد ولی در عین حال کتابی ارزشمند است. برای فهم بهتر مثنوی به کدام کتاب مراجعه کنیم؟ برای دانشجوها و افرادی که علاقه‌مند به مثنوی هستند، شرح و تفسیر دکتر استعلامی، کار خوبی است؛ البته کار استاد فروزانفر در «مثنوی شریف» عالی است ولی فقط دفتر اول را شامل می‌شود. دکتر استعلامی در شش دفتر مثنوی را شرح داده و کاری دانشجویی و مفید عرضه کرده‌است. شرح مثنوی کریم زمانی هم خوب است ولی مانند کار دکتر استعلامی منسجم نیست.     دکتر نجمه شبیری    آثار مولانا، راهی برای فرار از دنیای مادی دکتر نجمه شبیری درباره شناخته‌شده بودن مولانا و آثارش در اسپانیا و کشورهای اسپانیولی‌زبان می‌گوید: «در این کشورها مولانا را به دلیل عرفان و دنیای صوفی‌گری‌اش دوست دارند و او را با این دید نگاه می‌کنند. حتی ترجمه‌هایی که از آثار مولانا می‌شود بر همین اساس است؛ مثلاً پائولو کوئیلو، نویسنده برزیلی، رمان «کیمیاگر» را با برداشت از آثار مولانا نوشته‌است. یعنی نوعی بازگشت به عرفان؛ نیازی که جامعه سرمایه‌‌داری و مادی به داشتن چنین دنیایی دارد. آن‌ها می‌خواهند راهکاری برای فرار از دنیای مادی پیدا کنند. این برداشتی است که از مولانا دارند ولی به عنوان عارفی که می‌تواند نظریه جهانی داشته باشد، به او نگاه نمی‌شود. در اسپانیا خانم کلارا خانس، بخشی از رباعی‌های مولانا را ترجمه کرده‌است. گزیده‌ای از مثنوی معنوی هم به اسپانیایی ترجمه شده‌است. در برخی کتاب‌های کهن هم تعدادی ترجمه از آثار مولانا به چشم می‌خورد». این استاد دانشگاه در ادامه با انتقاد از کم‌کاری ایرانی‌ها و برگزاری همایش‌های پرخرج و مصادره مولانا از سوی ترکیه گفت: «فکر نکنید که محبوبیت مولانا در آمریکا و دیگر کشورها به خاطر ماست، نه، این‌ها ر‌فته‌اند قونیه و رقص سماع را دیده‌اند و به نظرشان جذاب آمده که انسان گاهی از خود بی خود شود. برای همین دارند ترجمه می‌کنند. در مقابل، ما چه کار کرده‌ایم؟ مثلاً ببینید در  برخی از این همایش‌ها و کنگره‌هایی که برگزار می‌شود، چه اموالی از بیت‌المال خرج می‌شود. برگزارکننده‌ها پول بلیت و اقامت مهمانان را هم می‌دهند و موقع برگشت هم نفری یک قالیچه به آن‌ها هدیه می‌کنند. این چه فرهنگی است؟ الان قرار است یک کنگره درباره ادبیات نوین در اسپانیا برگزار شود و نفری 150 یورو داده‌ایم تا برویم و سخنرانی کنیم و متن آن منتشر   و به آن ارجاع داده شود. متأسفانه ما برای خودمان ارزش قائل نیستیم.»