مصادره آشوب!

تیتر اول روزنامه اعتماد در شماره دیروز، از گفت‌وگوی این روزنامه با احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب انتخاب شده بود: «اصلاحات باید کرد» و چنانکه قابل حدس است، منظورشان از اصلاحات، نه اصلاح واقعی امور، بلکه جریان سیاسی موسوم به اصلاحات است، یعنی جریان اصلاحات از فوت مهسا امینی و اعتراضات و آشوب‌های پس از آن هم که دنبال خدشه بر امنیت کشور است، پی ماهیگیری سیاسی است. زشتی ماجرا آنجاست که خبرنگار روزنامه اعتماد صریحاً وقایع اخیر را مرتبط با انتخابات مجلس یک سال و نیم دیگر می‌کند و ماهیگیری اصلاح‌طلبان بدین شکل نمایان می‌شود.
در جایی از مصاحبه، احمد زیدآبادی، ایده سعید حجاریان برای استفاده سیاسی از تجمعات را اینگونه شرح می‌دهد: «سعید حجاریان معتقد بود قدرت اصلاحات، یعنی طیفی که افکار عمومی را در اختیار دارد، عینی نیست و ذهنی است. برای عینی کردن قدرت ذهنی اصلاح‌طلبان، باید از طریق تجمعات، میتینگ‌ها و... مطالبات طرح شود تا به طرف مقابل فشار وارد شود و از این فشار برای چانه‌زنی با اصحاب قدرت استفاده شود.» در اینجا، خبرنگار روزنامه اعتماد می‌پرسد: «آیا امروز هم می‌توان از تجمعات اعتراضی مردم، ارزش افزوده سیاسی خلق کرد؟»
در واقع خیلی روشن است که اصلاح‌طلبان دنبال بهره‌گیری سیاسی خود از این وقایع هستند. اما آیا فقط باید صدای آن بخشی از شهروندان را شنید که کف خیابان جنجال به پا می‌کنند؟ اگر فردا آن جمعی از جامعه که خواهان سختگیری بیشتر در موضوعات اجتماعی هستند، ملاحظات را کنار گذاشته و به خیابان آمدند، باید روند اصلاح امور را به سمت تأمین خواسته آنان برد؟ روشن است که ملاک شرع و قانون است و موضوع با تأمین خواسته کسانی که آشوب به پا می‌کنند یا کف خیابان می‌آیند، حل نمی‌شود.
زیدآبادی حتی جملاتش لحن تهدید به خود می‌گیرد: «اگر فکری برای اصلاحات نشود، این تنازعات دروازه‌های جهنم را ممکن است باز کند.»


و باز خبرنگار اعتماد خواسته‌های اصلاح‌طلبان را جای مطالبات کف خیابان این دو هفته می‌گذارد: «شما خودتان را جای جوان ایرانی بگذارید، سیستم با ردصلاحیت‌های گسترده، امکان کنشگری سیاسی و انتخاباتی را از آن‌ها می‌گیرد، قانون تشکل‌ها را مصوب می‌کند تا فعالیت‌های مدنی محدود شود...» حال آنکه اساساً چنین مباحثی در تجمعات و آشوب‌های اخیر مطرح نشد. زیدآبادی هم متوجه بیراه روی زیاد خبرنگار می‌شود و تلویحاً حرف او را رد می‌کند: «اغلب افرادی که به خیابان می‌آیند، مطالبه سیاسی ندارند. بیشتر می‌خواهند سبک زندگی آن‌ها به رسمیت شناخته شود. گشت ارشاد آزارشان ندهد، شغلی داشته باشند، اعتباری داشته باشند، آینده داشته باشند و...»
نگاه معطوف به قدرت اصلاح‌طلبان در جمله‌ای دیگر از زیدآبادی هم نمود می‌یابد: «اگر اصلاحات صورت بگیرد، طیفی که میدان را به دست می‌گیرد، اصلاحات است.» خبرنگار اعتماد هم با سؤال خود تیر خلاص قدرت‌طلبی را می‌زند: «اگر با همین شرایط امروز در آستانه انتخابات ۱۴۰۲ مجلس قرار داشتیم، توصیه شما به مردم چه بود؟ آیا می‌گفتید که حضور در انتخابات فایده‌ای ندارد یا دارد؟» و زیدآبادی در اوج مصادره به مطلوب می‌گوید: «تا آن زمان، راه زیادی باقی است و تحولات فراوانی رخ خواهد داد. اگر نظام تن به اصلاحات دهد، مسیر‌های تازه‌ای برای حضور افراد کارآمد باز می‌شود در آن صورت شرایط فرق می‌کند. اگر این اصلاحات رخ ندهد، انتخابات که هیچ کل ساختار روی هوا می‌رود.»
نکته آن است که همیشه، امر مطلوب مورد مصادره قرار می‌گیرد، اما سیاسی کاری و قدرت طلبی اصلاح‌طلبان کار را به جایی رسانده که پی مصادره آشوب هم که امری مذموم است، می‌روند!