مولفه های نظم منطقه ای جدید

سیدقائم موسوی
مذاکرات ایران و آمریکا در پیچ و خم انتظارات متقابل ایران و آمریکا و روش غیرمرسوم مذاکرات مبتنی بر میانجی گریِ کاسبکارانه در هاله ای از ابهام فرو رفته است.
سمت و سوی بازارها و اقتصاد داخلی تا مقطعی چشم به فرجام برجام داشت. اقتصاد تقریباً گاردِ خوش بینانه ای گرفته بود. دل یک دله شدن قدرت سیاسی و وخامت اوضاع نیز نوید فرجامی خوش برای کالبد محتضر برجام می داد. توهمِ مذاکراتی و خوردنِ سرِ شعارهای حداکثری ناشی از حداقلی دیدن سیاست بین المللی به دیوار واقعیت بعلاوه تجاوز روسیه به اوکراین برجام را در خلسه ای برزخی قرار داد.
کشورهای منطقه بویژه آن هایی که برجام را رصد می کردند چشم به نتایج مذاکرات دوخته بودند. توافق یا عدم توافق به صراحت روی وزن و موقعیت آن ها تاثیر مستقیم می گذارد. گذشته از اسرائیل، یکی از این کشورها که خود را رقیب منطقه ای ایران می داند و فراز و فرود مذاکرات را دنبال می کند؛ عربستان سعودی است.


قبل از پیروزی بایدن، ریاست جمهوری ترامپ برای عربستان اگر چه توأم با شماتت روزانه بود اما در مواجهۀ سخت با ایران نسیم مطبوعی داشت. بایدن ولی به زعم خودشان پشت عربستان را خالی کرد. بی اعتنایی سران عربستان به فرستاده های بایدن و ناهمراهی با غرب در بحران تجاوز روسیه نشانگر روابط سرد‌ رو به تزاید آن ها بوده است.
شکست یا موفقیت برجام با بایدن برای عربستان از مطلوبیت تام برخوردار نیست. موفقیت برجام بدون تردید ایران را از کسر بزرگی از محدودیت ها نجات خواهد داد و ایران به خوبی می تواند بخشی از ضعف هایش را بویژه در حوزه منطقه ای ترمیم کند. این امر خوشایند عربستان نخواهد بود.
شکست مذاکرات و حرکت طرفین به سمت تمایلات افراطی نیز قادر است منطقه را متشنج و غیرقابل پیش بینی نماید. آن چه با شکست برجام برای عربستان تلخ خواهد بود، از سرگیری کمی-کیفی فعالیت های هسته ای ایران خواهد بود. پیشتر در سال 2018 محمد بن سلمان در گفت و گویی با شبکۀ آمریکایی گفته بود «اگر ایران بمب اتمی تولید کند ما در اسرع وقت همان راه را دنبال خواهیم کرد». اکنون با گمانه زنی ها در مورد بن بست برجام و چندی پس از سفر نخست وزیر پاکستان[شهباز شریف] به عربستان، امکان از سرگیری پیوندهای تاریخی هسته ای این دو کشور مطرح شده است. امری که قادر است مقدرات آشوب زده و بی ثبات منطقه را از آنچه وجود دارد، مخرب تر نماید. تحرکات عربستان از منطق موازنه قوا سرچشمه می گیرد. چیزی که باعث می شود کشورها برای برقراری نسبی توازن حرکاتی مشابه یا بیشتر از آنچه رقبا دارند، انجام بدهند. امری که بدون تردید در آینده ای نزدیک موج تازه ای از بحران را ایجاد خواهد کرد و ممکن است در قالب تئوری دومینو به سایر کشورها هم کشانده شود. بدون تردید بهترین سناریو احیاء برجام و حل و فصل اختلافات خارجی کشور است. با سرو سامان دادن به بحران هم چاره ای برای مشکلات عدیدۀ داخلی دست و پا می شود و هم در صورت تکاپوی عربستان برای نزدیکی هسته ای به پاکستان و استفاده از ظرفیت آن با مخالفت کشورهای اروپایی و آمریکا مواجه خواهد شد. در آن شرایط رقابت هسته ای با ایران نخواهد توانست توجیه گر یاغی گری هسته ای عربستان باشد. اما مهم تر مزایای داخلی برجام است که قادر است مقدمه ای برای رهاندن کشور از بحران های عدیدۀ رو به تزاید و انباشتی باشد. چیزی که به وضوح خودش را در بلوای نان و آرد نشان داده است. اعطای نان با کد ملی نشان از یک نوع ورشکستگی تاریخی-ملی است. در چنین وضعیتی کشورها در دوران جدید به دنبال ایجاد موقعیتی مهم برای خود در منطقه و جهان هستند. بی شک در عصر جدید معادلات بین المللی تغییر خواهد کرد و معادلات جدیدی شکل خواهد گرفت و بر همین اساس شاید جهان روزهایی کم نظیر را تجربه کند و اتفاقاتی نادر رخ دهد. اتفاقاتی که شاید حتی جهان را به سمت روزهای سخت سوق دهد. در چنین فضایی باز هم کشورها تلاش می کنند تا از تمامی ظرفیت ها استفاده کرده و برای ملت خود بیشترین منافع را بدست آورند.
تحلیلگر مسائل بین الملل