«روابط عمومی» مدافع دموکراسی و حافظ عقل سلیم

نوشته ديجان ورسيک
روابط عمومي حرفه‌اي قديمي و شريف است که تنها در دموکراسي مي‌تواند شکوفا شود. بيشتر اوقات ما بر فعاليت‌هايي معمولي از جمله فروش محصول، خدمات، تشکيلات يا ايده کار مي‌کنيم که به نظر مي‌آيد مردم به آن‌ها اهميت ندهند.
اما ما جوهره‌ي جامعه‌ي آزاد، اقتصاد بازار و دموکراسي سياسي هستيم؛ و ما بايد شروع کنيم به خودمان به همين صورت فکر کنيم.
هرگز جامعه‌ي بسته‌اي با روابط عمومي وجود نداشته و نخواهد داشت. درست است رژيم‌هاي تماميت خواه ممکن است از خدمات روابط عمومي در خارج از مرزها استفاده کنند اما آن‌ها به مردم خود اجازه نمي‌دهند آزادانه به روابط عمومي بپردازند.


حتي امروزه نيز مي‌توانيم خارج از اروپا رژيم‌هايي را بيابيم که فعاليت آزادانه روابط عمومي را محدود مي‌کنند. همه‌ي کشورهايي که ضد روابط عمومي هستند، يک نقص مشترک دارند: آن‌ها دموکرات نيستند.
کارل پاپر حدود 50 سال قبل نوشته است: «تنها دموکراسي يک چهارچوب سازماني فراهم مي‌کند تا اصلاح بدون خشونت و در نتيجه استفاده از منطق در کارهاي سياسي ممکن باشد». استفاده به منطق که توسط پاپر به آن اشاره شد از طريق روابط عمومي تسهيل مي‌شود.
روابط عمومي عنصر اصلي جامعه‌ي آزاد معاصر را فراهم مي‌آورد. جوامع ما پيچيده هستند: آن‌ها از سيستم‌هاي کوچک‌تر (زير سيستم‌ها) نيمه خودمختار تشکيل شده‌اند: زير سيستم اقتصادي، زير سيستم سياسي و يکي از زير سيستم‌هايي که کمترين ظهور را در جامعه‌ي جهاني و ميانجي ما دارد، زير سيستم ارتباطات.
زير سيستم ارتباطات بر حرفه‌هاي متعددي وابسه است (روزنامه‌نگاري مشهورترين و بدنام‌ترين آن‌هاست) و روابط عمومي نقش برجسته‌اي در ميان آن‌ها دارد. هيچ سيستم ارتباطات اجتماعي معاصري نمي‌تواند بدون فعاليت آزاد و بدون اختلال روابط عمومي به طور کامل رشد کند.
براي 2500 سال، فيلسوف‌ها ذات مردم و جوامع انساني را بررسي کرده‌اند. اگر چيزي که خوب، عادلانه و فاضلانه باشد قابل کشف باشد، آنگاه قوانين بايد بر تقدير ما حکومت کنند – و ما ديگر مجاز به ساختن واقعيات دلخواه خود آن طور که مي‌پسنيدم، نيستيم.
افلاطون، يکي از پيشينان روابط عمومي مدرن، اين موضع را بيان کرد و او بود که بلاغت را ممنوع کرد. از سوي ديگر، شاگرد او،ارسطو، به واقعيت‌هاي متناقض و ناقص زندگي بشري اذعان داشت که در آن ناشناخته‌ها بيشتر از شناخته‌شده‌ها هستند و جايي که مردم در گروه‌هاي اجتماعي‌شان بايد در مورد اين که چه چيزي در چه زمان و تحت چه شرايطي درست يا غلط است مذاکره کنند.
هيو لاسون-تنکرد در مقدمه ترجمه خود از هنر بلاغت ارسطو  که توسط انتشارات کلاسيک پنگوئن  منتشر شد نوشته است:
«در جوامع ابتداي عصر باستان، سيستم‌هاي رايج حکومت يا اشرافي بود يا استبدادي. هيچ کدام از اين‎ها به شکوفايي مباحثه عمومي منجر نشد. شکي در اين حقيقت نيست که براي ايجاد شرايطي که در آن سخنوري عمومي تبديل به يک ضرورت اجتماعي شود، نياز به ظهور دموکراسي و از جنبه ديگر جوامع آزاد در آتن و ديگر شهرها بود. زماني که قدرت چه از طريق قدرت بيرحمانه و چه از طريق وراثت قدرت از پيشينيان محفوظ بود، نيازي وجود نداشت که سياستمدار دلايل قانع کننده‌اي براي شهروندان بيابند تا آن‌ها سياست‌هاي او را بپذيرند.»
چرا بلاغت در آتن بسيار مهم بود؟ لاسون-تنکرد توضيح مي‌دهد:
«همه کساني که در مرکز توجه افکار عمومي زندگي کردند در معرض خطر مداوم يافتن خود در وضعيت به شدت غيرمنتظره‌اي در مقابل همشهري‌هايشان قرار داشتند که احتمالا بايد غيرمنطقي‌ترين اظهارات عليه خود که توسط دشمنان شخصي يا سياسي‌شان جمع آوري شده بود، را رد مي‌کردند.»
اين پس‌زمينه‌اي بود که ارسطو براي مقابله با آن، حرکت بلاغت از موضوعي فلسفي به سمت مطالعه‌اي علمي را متصور شده بود.
ما وارثان قانوني اين عنصر ضروري دموکراسي هستيم که در يونان باستان پديدار شد و امروزه در جهان رونق يافته است. ما بايد  موقعيت خود در جهان را بدانيم و بايد مسئولانه در مقابل کساني که به ما اطمينان کرده‌اند رفتار کنيم: عموم مردم که جامعه‌ي باز با آن‌ها تحقق مي‌يابد.
فعاليت روابط عمومي زماني يک حرفه شد که مسئوليت حفظ حق عموم مردم براي هوشمندتر شدن از هر ارگان يا فردي: دولت، شرکت، دانشمند يا پيامبر را برعهده گرفت. ما حافظان عقل سليم هستيم.
به اين ترتيب ما مسئوليت‌هاي خاصي در برابر عموم مردم داريم.
اولاً، براي زيستن و موفقيت بايد مجوز خود را نه تنها براي مشتريان و سازمان‌هاي خودمان بلکه براي صلاح جامعه‌ي آزاد فعال مگه داريم. هرگز نبايد فراموش کنيم که در بيرون، مشتريان ، شرکا و رقبايشان، ديگر سازمان‌ها، مخاطبان، فروشگاه‌ها، اجتماعات و اهداف موجود و احتمالي ما وجود دارند؛ ولي همچنين در بيرون جامعه‌اي وجود دارد که ما را قادر مي‌سازد طوري زندگي کنيم که دلمان مي‌خواهد. با بايد آن جامعه را حفظ کنيم و مجوزش را فعال نگه داريم.
ثانياً، ما نمايانگر بازتاب جامعه‌ي آزاد خود هستيم به صورتي که اعضاي جامعه را قادر مي‌سازيم در پيچيدگي‌هاي جامعه بدون عصبانيت زندگي کنند. اگر روابط عمومي همان گونه که دانشمندان اجتماعي ادعا مي‌کنند بر 80% محتواي رسانه‌هاي جمعي اثر بگذارد، بايد بدانيم که رسانه‌هاي جمعي بدون روابط عمومي قادر به فعاليت نخواهند بود.: روزنامه‌نگاري و روابط عمومي وابسته به يکديگر هستند و با وجود درگيري‌هاي گه‌گاهي، اگر يکي از بين رود ديگري نيز ناپديد مي‌شود.
و ثالثاً، ما مسئول حفظ و توسعه‌ي روش استفاده از منطق توسط جوامع‌مان براي بررسي تغييرات اجتماعي هستيم. مطالعه نظامند فعاليت روابط عمومي و از اين طريق مطالعه نظامند جامعه‌ي معاصر مسئوليت حرفه‌اي ماست – اين جزئي از چيزي است که ما را حرفه‌اي مي‌کند. ما بايد اين دانش را که براي شکوفايي دموکراسي ضروري است حفظ، توسعه و منتشر کنيم.
ديجان ورسيک استاديار روابط عمومي و مديريت ارتباطات در دانشگاه لوبليانا در اسلووني است و نويسنده مشترک کتابچه‌ي روابط عمومي جهاني (2003) و روابط عمومي و مديريت ارتباطات در اروپا است.
اين نسخه خلاصه‌شده‌ي سخنراني او در مجمع عمومي ساليانه موسسه روابط عمومي لندن درباره‌ي مسئوليت‌هاي عمومي روابط عمومي امسال است.