نارضایتی‌ها «آتش زیر خاکستر» است

اعتراض‌‌هاي مهر 1401 وارد هفته چهارم شده است تا مشخص شود،‌  اين واقعه با وقايع آبان 98 و دي‌ 96 تفاوت دارد. پس اين سئوال مطرح مي‌شود که ريشه اين تداوم حضور معترضان در خيابان در چه چيزي است؟‌ نظام سياسي ما چه برنامه‌اي دارد و با درنظر گرفتن ويژگي‌ها و  ماهيتي که رويداد اعتراضي اخير دارد، تصميم‌گيران چه تحليلي از علت و همچنين چه راهکاري براي خروج از اين وضعيت بايد داشته باشند؟
دکتر صادق زيباکلام، استاد علوم سياسي دانشگاه و تحليلگر مسايل سياسي و اجتماعي در گفت‌وگو با «آرمان‌امروز» چرايي اعتراضات جاري و الزاماتي که مي‌توان با توجه به آنها آرامش را به جامعه تزيق کرد، بررسي مي‌کند.
نظرتان درباره رويدادهاي اخير چيست؟
نزديک به 4 هفته است که اعتراض همچنان ادامه پيدا دارد. اگر روز سه‌شنبه 22 شهريور که مهسا در ايستگاه متروي حقاني بازداشت شد،‌ کسي به ما مي‌گفت، اين شروع جرياني است که تا دوشنبه 18 مهر ادامه خواهد داشت، من مطلقا باور نمي‌کردم و مي‌گفتم، شما ايران را با جاهاي ديگر اشتباه گرفته‌ايد و اعتراض‌ها با تلاش نيروهاي انتظامي و ... طي سه يا چهار روز تمام خواهد شد. سئوال اين است که چرا اين موضوع وارد هفته چهارم مي‌شود و همچنان ادامه دارد؟ سئوال دوم؛‌ اين مساله تا کجا ادامه پيدا خواهد کرد؟‌ اگر به عقب برگرديم، نبايد براي طولاني شدن اعتراض‌ها خيلي شگفت‌انگيز شويم. چون خود من بارها مصاحبه کرده و گفته‌ام، درست است آبان 98 ظرف 72 ساعت و دي‌ماه 96 در کمتر از 72 ساعت و 88 را بعد از يک‌ماه جمع کردند يا اعتراض‌هاي آب و گراني و ...،  به جايي نرسيد. در واقع بايد گفت،‌ اين جمع‌کردن يعني «آتش زير خاکستر» و بازي با منقل. در بچگي يکي از سرگرمي‌هاي‌ ما، بازي با منقل بود. روي منقل خاکستر بود و وسط خاکستر گلوله آتشين منقل با زغال بود. چوب کبريت را در خاکستر فرو مي‌کرديم و مي‌رسيد به آتش زير خاکستر و مثل موشک پرتاب مي‌شد و ما کيف مي‌کرديم. جامعه امروز،  مثل منقل خانه‌هاي 50 سال پيش است. يعني جامعه ايران مثل آتشي است که خاکستري آن را پوشانده است. يک قدم جلوتر مي‌آيم،‌ آنچه باعث شده اعتراض‌ها سه هفته طول بکشد، آن آتش زير خاکستر است.


چرا از عبارت آتشزير خاکستر استفاده مي‌‌‌کنيد؟
قطعا نه. به‌عنوان مثال شما يکي از مسئولان را در نظر بگيريد، خواهرزاده، برادرزاده يا نوه ندارد؟ بستگان دانشجو ندارد و با چهره‌هايي را که به حجاب اسلامي اعتقاد زيادي ندارند،‌ نمي‌بيند و صحبت نمي‌کند؟ مگر اين مسئول محترم در ايران زندگي نمي‌کند؟ مگر مي‌شود مردم را، بستگان و فاميل‌هاي‌شان را نمي‌بينند؟ پس، چرا با کارهاي‌ خود جامعه را خشمگين مي‌کنند. من هم اين را قبول دارم،  اگر مردم از عملکرد بعضي از مسئولان رضايت داشته باشند،  از لفظ آتش زير خاکستر استفاده نمي‌کرديم. چرا اين مسايل در ترکيه،‌ انگلستان يا فرانسه اتفاق نمي‌افتد؟‌ چون آتش زير خاکستر وجود ندارد و فقط نارضايتي درصدي از جامعه مي‌توان ديد که نهايتا خود به خود با تغييراتي اصلاح و ماجرا تمام شد. اما در ايران با وجود همه اعتراض‌ها، هيچ تغييري در سياست‌ها به وجود نيامده است. حتي اعتراض سه ميليوني 25 خرداد تهران هم به هيچ تغييري منجر نشد. اعتراض‌ها در بلوچستان، اصفهان، اهواز و ... هم بي‌نتيجه ماند که اين تفاوت ايران و کشورهاي ديگر است. در آنجا انعطاف دارند و به‌همين دليل، دنبال حل مساله مي‌روند. همچنين در ايران، اعتراض را امري طبيعي نمي‌داند و ريشه آن را در اراده سعودي‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، اسرائيلي‌ها و ... جست‌وجو مي‌کنند. نمي‌خواهند قبول کنند، دختر 14 ساله يا پسر 15 ساله که در خيابان‌هاي سنندج،‌ رشت، شيراز، اصفهان،‌ تهران و ... آمدند و در خيابان اعتراض کردند به سلطنت‌طلب‌ها‌، آمريکا، اسرائيل و ... وابسته نيستند. در واقع پشت اين رفتارها بغض و کينه‌اي است که در نتيجهِ سياست‌هاي غلط عميق‌تر شده است. اما اين‌بار يک‌مقدار تغيير رخ خواهد داد.
چرا بهاين نتيجه رسيديد؟
مي‌توان گفت،  انتظارات خودشان را مطرح کردند و اگر سياست گذشته ادامه يابد، دهه نودي‌ها هم صداي‌شان مي‌آيد. اين را حتي اصولگرا و تندروترين جريان‌ها هم جدي گرفته‌اند. همچنين نظام در برخورد دچار دوراهي است. بر اين باورند و الان بايد کار را زود تمام شود. گروه ديگر هم مي‌گويند، اگر برخورد سخت کنيم و همه چيز تمام شد، بعدا بايد چکار کنيم. به‌همين دليل چهره‌هايي مثل لاريجاني،‌ احمد توکلي و نه آقاي روحاني و ناطق در اين‌باره به‌اين دليل صحبتي نداشته‌‌اند تا به مقام‌معظم‌رهبري پيام بدهند که برخي سياست‌ها نيازمند اصلاح است.
من معتقدم اگر اعتراض‌ها بدون برخوردهاي خشن تمام شود ،  مهر 1401 پيام جدي به نظام سياسي داده است و خيلي از مسئولان نظام را به فکر وا داشته است. اما اگر نظر من اشتباه باشد و مسئولان به فکر نيفتند،‌ بايد به شدت نگران دور بعدي اعتراض‌ها باشند. دقيقا مثل زلزله ريشترش بالاتر خواهد بود. واقعيت اين است،‌ بسياري از سياست‌هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بايد اصلاح شوند و بعضا کنار گذاشته شوند، زيرا نتوانسته‌اند جامعه‌اي با حداقل صداي اعتراضي را تشکيل بدهند. آيا سياست‌هاي کلان در حوزه سياسي و اقتصادي موفق بوده است؟‌ آيا توانسته‌ايم با همسايه‌ها تعاملي معقول برقرار کنيم؟ پاسخ حتما «نه» است.