تريبون داران و بي‌تريبون‌ها!

در ميان اوضاع ملتهب كشور در عرصه‌هاي گوناگون رسانه‌اي اتفاق خاص و تلخي درحال وقوع است. از يك سو صداوسيما و اصولگرايان با انواع روزنامه‌ها و سايت‌ها و نيروهاي سايبري آزادانه درحال حداكثر فعاليت هستند و بدون كوچك‌ترين محدوديتي ديدگاه‌ها و اخبار مورد نظر خود را در سطحي گسترده منتشر مي‌كنند و از سوي ديگر انواع مخالفان و براندازان از سلطنت‌طلبان گرفته تا گروه‌هاي كمونيست و رجوي‌ها و حتي شبكه‌هاي زرد كه اوضاع را براي ديده شدن مناسب يافته‌اند با سلايق مختلف و اهداف متفاوت در حجمي وسيع با استفاده از شبكه‌هاي ماهواره‌اي و در دست داشتن اينترنت پرسرعت و بدون كوچك‌ترين تنگنايي شبانه‌روز روي اذهان ايرانيان كار مي‌كنند تا از سفره‌اي كه به نظرشان پهن شده است سهمي ببرند! در اين ميان كه اينترنت در داخل كشور به سختي كار مي‌كند و روزنامه‌هاي مستقل با انواع مشكلات مالي و محدوديت‌هايي كه براي‌شان در نظر گرفته مي‌شود دست به عصا راه مي‌روند احزاب و شخصيت‌هاي سياسي و دانشگاهي و حوزوي كه از قضا در پي حاد نشدن اوضاع كشورند و به‌ شدت از ازدياد خشونت نگرانند تقريبا بدون تريبون مانده‌اند و در اين هياهوي عظيم صداي‌شان به جايي نمي‌رسد! با يك حساب سرانگشتي به راحتي مي‌توان محاسبه كردكه ايران دوستان مستقل و متعهد به مردم و كشور در تنگناي كم‌سابقه‌اي قرار گرفته با درصد ناچيزي امكان سخن گفتن با مردم را دارند. در فضاي هيجاني و خشم‌آلود كنوني كه افراطيون ازهرطرف بر طبل تفرقه و خشونت و بالابردن ضريب التهاب كشور مي‌كوبند منطق استوار و دلسوزانه عقلا و  صالحين و دانشمندان جامعه‌شناس با طنين نحيفي به گوش جوانان خشمگين مي‌رسد و خدا مي‌داند كه از اين زاويه چه خطراتي متوجه مردم و ايران مي‌شود؟ به جز برخي طرفداران و منتفعان وضع موجود كثيري از دلسوزان كشور اعتراض جوانان را بحق مي‌دانند و خشم‌شان را نفي نمي‌كنند ولي با تمام وجود و با تواضع و احترام اصرار دارند كه همگي مواظب كيان مملكت باشيم و با همه سختي كه دارد به هيچ خشونتي دامن نزنيم. اگر خداي ناكرده دچار تسلسل خشونت شويم كه متاسفانه بعضي از زمينه‌هاي آن وجود دارد و چندين كشور بيگانه با كمك برخي فارسي‌زبانان حاضرند دلارهاي بسيار به همين منظور پرداخت كنند، خروج از آن به سادگي ميسرنيست. تاريخ كشور و جهان و حتي وقايع همين چند دهه اخير جلوي چشم‌مان است كه با اندكي غفلت امكان غلطيدند به اين ورطه هولناك دور از ذهن نيست. اين توجيه كه رسيدن به آزادي هزينه مي‌خواهد. نعل وارونه‌اي براي جوانان است كه در آن هزينه عظيم آسيب اساسي به كشور بيرون مي‌آيد. آزادي‌اي كه از راه آرامش و اعتراض قانوني به دست آيد پايدار و عميق و هميشگي خواهد بود. مسلم است كه حاكميت مي‌تواند از طريق مدارا با اعتراض‌كنندگان و عبور ازبرخي تندروي‌هاي هيجاني و احتمالي جوانان جلوي افرطيون داخلي و خارجي را بگيرد. مسوولاني كه حساب معترضان را از اغتشاشگران جدا مي‌دانند در خيابان هم بايد همين روش را در پيش گيرند چنانچه اگر مردم عادي و جوانان معترض مسالمت ببينند قطعا نه تنها تندي نمي‌كنند كه تخريب‌كنندگان اموال عمومي را تنها مي‌گذارند يا جلوي‌شان را مي‌گيرند. ميان سينه‌چاكان وضع موجود و مخالفان خارج‌نشين جنگ رسانه‌اي بزرگي هست ولي چرا بايد اين وسط منتقدان و دلسوزان و ناهيان از خشونت كه كوچك‌ترين چشمداشتي به قدرت و ثروت ندارند دچار انواع محدوديت‌هاي رسانه‌اي باشند؟ جالب است كه از هر دوسوي گفته‌شده براي افراطي‌گري انواع مشوق‌ها وجود دارد و معلوم نيست از طرف كدام گروه‌هاي سايبر استقبال كثير نصيب‌شان مي‌شود؟ هركس تندترسخن بگويد و عريان‌تر امر به خشونت كند درحالي كه شأن و دانش و موقعيتي ندارد با انواع القاب پرطمطراق مورد مصاحبه شبكه‌هاي ماهواره‌اي و رسانه‌اي قرارمي‌گيرد ولي جاي توصيه‌كنندگان به عقلانيت و گفت‌وگو و قانون و تحركات مسالمت‌آميز خالي مي‌ماند! كافي است در شبكه‌هاي اجتماعي از مسووليت‌شناسي و پيشبرد اهداف انساني و مثبت و نفي هرگونه خشونت ازسوي هركس سخني به ميان آوري تا هتاكان و ناسزاگويان وقيح از راه برسند و هرچه سزاوار خودشان است ناجوانمردانه نثارت كنند. صدا و سيما هم كه با عملكرد يكجانبه و حتي غير حرفه‌اي خود ميدان رسانه را تقديم اغيار كرده و حاضر نيست به منتقدان جدي، صريح، شجاع و مستقل و بعضا موردتوجه ونافذ در جامعه تريبون بدهد. لابد وقتي اين كار صورت مي‌گيرد كه دير شده باشد! هوشيار باشيم كه شايد دستي در كار است تا مرجعيت ضعيف خيرخواهان و آتش‌گريزان و منتقدان جدي به كلي زايل و معركه‌گيران خشونت‌طلب ميداندار اصلي شوند و همه رابه سوي اوج تخاصم و درگيري و تقابل بكشانند.