خانه خيابان مدرسه

اين روزها سخن از دانش‌آموزان بر سرزبان‌ها است و به‌طور كم‌سابقه‌اي از نسل دهه هشتادي‌ها خبرها و تحليل‌ها و تفسيرها در رسانه‌هاي مختلف و شبكه‌هاي اجتماعي گفته و نوشته مي‌شود، نسلي كه دوران مدرسه خود را سپري مي‌كنند و پس از دو سال كرونايي در شرايطي در مدارس حاضر مي‌شوند كه جامعه در التهاب است و مسير خانه تا مدرسه يعني خيابان حال و هواي متفاوتي دارد. تجربه‌هاي كوچه و خيابان براي دانش‌آموزان يكي از جذاب‌ترين و ماندگارترين تجربه‌هاي دوره دانش‌آموزي است، حتي دانش‌آموزاني كه با سرويس يا توسط والدين با خودروي شخصي مسير خانه تا مدرسه را طي مي‌كنند باز هم هيجان‌انگيزترين لحظه‌ها را در اين مسير تجربه مي‌كنند. تجربه‌هاي كوچه و خيابان دانش‌آموزان اين روزها پرسش‌هاي فراواني را در ذهن آنها ايجاد كرده است و نسلي كه بخشي از آنها با نسل دهه گذشته خود يعني دهه هفتادي‌ها پيوند خورده است حالا چه در كنش‌هاي ميداني و چه در كنش‌هاي غيرميداني حضور داشته باشند و چه فقط نظاره‌گر باشد، ده‌ها پرسش اساسي دارند كه پاسخ ندادن به آن يا پاسخ‌هاي كليشه‌اي و يك‌جانبه دادن نه تنها گره‌اي از كلاف سردرگم ذهن آنها را نمي‌گشايد بلكه آنها را سردرگم‌تر نموده و بر تشويش‌هاي ذهني آنها مي‌افزايد. نسلي كه هيچ تصور و تصويري از دنياي پيش از اينترنت و موبايل و شبكه‌هاي اجتماعي ندارد و خيلي از اتفاقات را از دريچه موبايل و لپ‌تاپ و تبلت تجربه كرده است ...
حالا در خيابان و در راه رفت و برگشت خانه و مدرسه شاهد اتفاقاتي است كه براي او شبيه بازي‌هاي كامپيوتري است و اين صحنه‌ها آنقدر برايش جذاب است كه با شور و شوق علاقه‌مند به تجربه واقعي آن است گويا از فضاي مجازي خسته شده است و مي‌خواهد بازي مرگ و زندگي را در عالم واقع تجربه كند و مي‌خواهد همان كاري را بكند كه هميشه والدين و كارشناسان از آنها مي‌خواستند يعني فاصله گرفتن از دنياي مجازي و زندگي در دنياي واقعي. اما براي حضور يا عدم حضور خود كلي پرسش و ابهام دارد و حتي با ذهن پر از ابهام ترجيح مي‌دهد خيابان را تجربه كند، خياباني كه براي كودكان امن نيست اما براي آنها گويا تجربه همين ناامني نيز جذاب است و حالا در ميان انبوهي از پرسش‌هاي كه از نسل‌هاي پيش از خود دارد يك پرسش را بيشتر از همه مي‌خواهد پاسخش را بشنود و آن پرسش اين است كه؛ چرا آنها از تجربه‌هاي هيجان‌انگيز خيابان كه پيوند‌دهنده خانه و مدرسه است محروم مي‌شوند و چرا كوچه‌ها و خيابان‌ها براي هيجان‌هاي كودكي و پرسش‌هاي نوجواني و مطالبه‌گري نسل جديد امن نيست؟ و پرسش اساسي‌تر اينكه چرا به پرسش‌هاي آنان پاسخي داده نمي‌شود؟!