بستر گفت‌وگو را فراهم کنید؛ اعتراضات واقعی شنیده می‌شود

آرمان ملی- احسان اسقایی: محسنی‌اژه‌ای، رئیس قوه قضائیه در سخنانی در شورای عالی قوه‌قضائیه گفت: «خطاب به همه جریان‌ها، گروه‌ها، جناح‌های سیاسی، دسته‌جات و افرادی از عموم مردم که دارای ابهام، سوال، انتقاد و اعتراض هستند، اعلام می‌کنم که آمادگی استماع ‌نظرات و پیشنهاد‌ها و انتقادات آنها از طریق گفت‌وگو را دارم.» از سوی دیگر برخی اخبار از درون مجلس نیز حکایت از آن دارد که اهالی میدان بهارستان نیز در تکاپو هستند موانع قانونی برگزاری تجمعات را بردارند. رئیس‌جمهور نیز از ابتدای اتفاقات اخیر با حضور در رسانه‌ملی اعلام کردند که باید شرایطی را به وجود آورد که مردم بتوانند خواسته‌های خود را با دولتمردان در میان بگذارند. به نظر می‌رسد شرایط مناسبی به وجود آمده است تا اصل 27 قانون اساسی اجرایی شود. حال باید دید در آینده این مساله به کجا می‌رسد؟ از سوی دیگر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر نقش احزاب در اداره کشور تاکید کرده است. اگر احزاب بتوانند به بالندگی برسند، آنگاه چالش‌های مختلف جامعه را در گفت‌وگو با گروه‌های مرجع مورد برسی قرار خواهند داد و با یک برنامه‌ریزی دقیق بعد از رسیدن به قدرت در جهت تحقق خواسته‌های مردم گام برخواهند داشت. «آرمان ملی» در ارتباط با نقش احزاب در پیگیری خواسته‌های مردم با «حسین کاشفی»، فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت به گفت‌وگو پرداخته است. کاشفی معتقد است: «اگر فضا برای احزاب سیاسی بازتر باشد آنگاه احزاب می‌توانند خواسته‌های مردم را مورد پیگیری قرار دهند.» برخي معتقدند مسائل فعلي ساحتي اجتماعي دارد، اينکه امروز توجه‌ها به مسائل اجتماعي است تا چه ميزان ممکن است توجه به ساحت سياست را به حاشيه ببرد؟
گاهي مسائل اجتماعي به صورت گسترده مطرح شده و وارد فاز کنش مي‌شود. در اين صورت مسائل اجتماعي مطرح شده ديگر صرفا اجتماعي نيست و در برگيرنده تمامي مسائل از جمله مسائل سياسي خواهد بود. امروز مسائل اقتصادي، سياسي، فرهنگي در قالب مسائل اجتماعي مطرح شده. برخي ساحت سياست را برساحت اجتماع اولويت مي‌دهند. هر مسأله‌اي از سوي جامعه مطرح شود مهم است و نمي‌توان به يکي از اين مسائل بي‌توجه بود. درحال حاضر بايد تمامي خلأ‌هاي موجود را به عنوان مساله اصلي مورد بررسي قرار داد.
با اين حساب نمي‌توان ريشه و علت واحدي براي مطرح شدن مسائل اخير پيدا کرد؟
تازماني که خردجمعي در جامعه جايگاه واقعي پيدا نکرده و تا شرايطي که نهادهاي مدني از قدرت لازم در جامعه برخوردار نباشند، هرچند وقت يک‌بار مسائلي به وجود خواهد آمد که در نهايت هم پس از مدتي رها مي‌شود. علت را بايد در عدم وجود بستر لازم براي فهم طرفين از خواست يکديگر جست‌وجو کرد. بايد بستر گفت‌وگو فراهم شود تا اعتراض واقعي و خواست مردم شنيده شود. مسائل اجتماعي دراز مدت و هميشگي است. در يک جامعه ساختارمند، دولتمردان و نهادهاي مدني بايد به صورت مداوم ساختارها را مورد بررسي قرار دهند و معايب را شناسايي و مورد اصلاح قرار دهند. يک سازمان يا نهاد توليدي براي اينکه به صورت دائم مشکلات خود را حل کند بايد دائما چالش‌هاي خود را يافته و اصلاح کند. در مديريت هم در ابتدا برنامه‌ريزي صورت مي‌گيرد و در مرحله اجرا رصد مداوم وجود دارد تا به نتيجه مناسب دست يابند. قطعا مسائل اجتماعي را نمي‌توان با مسائل يک‌خانه يا کارخانه مقايسه کرد و بررسي مسائل اجتماعي تخصص مي‌خواهد.


رئيس قوه قضائيه، رئيس‌جمهور و نمايندگان مجلس هرکدام به شيوه‌اي برحق برگزاري تجمع در چارچوب قانون براي معترضين تاکيد کردند. اگر اين مورد اجرايي شود، آنگاه تا چه ميزان برخي شعارهاي تند از کف خيابان جمع خواهدشد؟
اين مورد در قانون اساسي پيش‌بيني شده است. اگر اجازه تجمع به احزاب داده شود به‌طور يقين شاهد برخي شعارهاي ساختارشکنانه و رفتارهاي خارج از عرف نخواهيم بود. بايد اين فرصت را به احزاب داد و نقد‌ها را پذيرفت. دولت‌ها بايد ظرفيت‌هاي خود را بالا ببرند تا بپذيرند که مردم در چه شرايطي قرار دارند. امروز افرادي که در جامعه زندگي مي‌کنند انتظار دارند که مسئولان صداي آنها را بشنوند. بارها رهبري اعلام کرده‌اند که همه مي‌توانند نقدهاي خود را اعلام کنند اما آيا مسئولان زمينه‌هاي آن را فراهم کرده‌اند. در مسائل‌ اخير چند حزب تقاضاي تجمع داشتند آيا مجوزي صادر شد؟ اگر به اصول قانون اساسي توجه شود بسياري از مطالب و مطالبات مردم به صورت منطقي فراهم مي‌شود. تجمع محلي است براي پاسخ به سوالات منطقي معترضين و لازم است اين مورد از سوي دولتمردان مورد پذيرش قرار گيرد.
برخي مسئولان اعلام کرده‌اند که مردم خواسته‌هاي خود را با آنها در ميان بگذارند. اين مورد تا چه ميزان تحقق پذير است؟
اصناف و نمايندگان اصناف بايد خواسته‌هاي مردم را مورد بررسي قرار داده و بعد از تحليل و دسته‌بندي آن خواسته‌ها را با دولتمردان در ميان ‌بگذارند. براي نمونه صنف کارگري در ارتباط با حقوق و خواسته‌هاي صنفي کارگران بايد با قشرهاي مختلف کارگري جلسه گذاشته و خواسته آنها را با وزير مربوطه در ميان بگذارد. اصناف بايد از طريق کارجمعي به خواسته‌هاي صنفي طبقه خود توجه مدام داشته باشند. امروز برخي مسائل از مرحله حاد عبور کرده است. مساله بي‌آبي و کم آبي و خشکسالي و ريزگردها يک چالش اساسي است. اگر خواسته‌هاي مردم در اين مورد بررسي نشود، شايد دولت‌ها از خواسته ‌افرادي که با اين مشکلات روبه‌رو هستند اطلاع پيدا نکنند که بخواهند به آن ورود کنند. از اين منظر نيازمند گفت‌وگوي دائم بخش‌هاي مختلف با اصناف، احزاب و... هستيم. اينجاست که جايگاه سرمايه‌هاي اجتماعي مشخص مي‌شود. اگر دولت‌ها سرمايه‌هاي اجتماعي را پاس دارند، چالش‌ها به بحران تبديل نمي‌شود. بيماري‌هاي اجتماعي معلول علت‌هايي است و بايد علت‌ها را شناسايي کرد. از اين روست که با مشکلات خصوصا چالش‌هاي اجتماعي بايد برخورد کارشناسي صورت گيرد. دولت‌ها بايد از افرادي که در زمينه‌هاي اجتماعي از دانش انباشته فراوان برخوردار هستند و در طول ساليان گذشته همواره در مورد مشکلات اجتماعي نظر داده‌اند، استفاده کند تا راه حل مشکلات مشخص شود.
نمايندگاني براي پيگيري خواسته‌هاي مردم در حال حاضر در بين مسئولين و حتي گروه‌هاي مدني وجود دارد که بتوانند مردم را نمايندگي کرده و خواسته‌هاي آنها را به دولتمردان منتقل کنند؟
همه چيز بايد از مسير قانوني خود طي شود آيا اين بستر قانوني وجود دارد که برخي نمايندگي طيف‌هاي مختلف را برعهده گيرند؟ دائما اعلام مي‌شود که تريبون‌هايي در اختيار همه قرار خواهد گرفت تا شهروندان نظر بدهند اما در مرحله عمل خبري از اين تريبون‌ها يا مکان‌ها يا کرسي‌ها نيست. در فقدان اجراي اين وعده‌هاست که فشارها افزايش مي‌يابد و نوعي حالت واکنشي در جامعه به وجود مي‌آيد. زماني که قانون اساسي اين مورد را پيش‌بيني کرده است چرا زمينه‌هاي لازم براي اجراي قانون اساسي ايجاد نمي‌شود.
جايگاه احزاب در ايجاد همراهي دولت با مردم کجاست و آيا احزاب مي‌توانند مردم و خواسته‌هاي متکثر آنها را نمايندگي‌کنند؟
تا زماني که تحزب در معناي واقعي کلمه در کشورمان به وجود نيايد نمي‌توان مدعي شد که احزاب مي‌توانند خواست مردم را پيگيري‌کنند. يک‌حزب بايد بتواند در همه زمينه‌ها با گروه‌هاي مختلف مردمي و صنفي ديدار داشته باشند. فرهنگ تحزب در ابتدا بايد توسط مسئولين مورد پذيرش قرار گيرد و احزاب را رقيب ندانند. در زمان دولت احمدي نژاد رئيس‌جمهور همواره عليه احزاب موضع گيري مي‌کرد و صراحتا مي‌گفت حزب به چه کار کشور مي‌آيد. البته دولت‌هاي ديگر نيز کم و بيش چنين نگاهي داشتند. زماني که نگاه دولت‌ها به حزب اينگونه باشد، چرا احزاب بايد از بالندگي برخوردار شوند که نماينده مردم شوند؟ حزب بايد در همه زمينه‌ها برنامه داشته باشد. حزبي که بخواهد نمايندگي مردم را پيدا‌ کند بايد بتواند با مردم ارتباط برقرار کند. برخورد دولت‌ها با تحزب و جامعه مدني بسيار در رشد جايگاه احزاب در جامعه اثرگذار است. در دولت سيدمحمد خاتمي، رئيس دولت شعار توسعه سياسي و توسعه جامعه مدني و توسعه احزاب سر مي‌داد. احزاب مخالف دولت به خوبي مي‌توانستند در ارتباط با مشکلات نظر ‌دهند. خانه احزاب در زمان آقاي خاتمي شکل گرفت و اقدامات ماندگاري در آن سال‌ها در جهت رشد و بالندگي احزاب صورت گرفت اما در برابر برخي از دولت‌ها احزاب را مانع فعاليت خود معرفي‌ مي‌کردند. دولت‌ها بايد طبق قانون اساسي بستر لازم را فراهم‌ کنند و زمينه رشد احزاب را به وجود آورند. البته در شرايط فعلي چون زمينه فعاليت احزاب از سوي دولت‌ها فراهم نشده، نمي‌توانند نماينده مرم باشند اما احزاب موجود با وجود تمامي دست اندازها تلاش دارند در اين جهت حرکت کنند و بعضا در ارتباط با مشکل‌ها و چالش‌هاي جامعه بيانيه مي‌دهند. احزاب اصلاح‌طلب در اين زمينه تلاش‌هايي دارند. حزب اتحاد ملت ايران اسلامي کميسيون‌هايي در زمينه‌هاي مختلف تشکيل داده تا با چالش‌هاي مختلف آشنا شود و بتواند راه‌حل براي عبور از بحران‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي ارائه دهد و در صورت در قدرت قرار گرفتن کشور را طبق معيارهاي علمي و عادلانه‌تر اداره کند. احزاب بايد در همه زمينه‌ها برنامه داشته باشند. همه احزاب بايد به صحنه بيايند و آنچه از حزب انتظار مي‌رود را پايه‌گذاري کنند.
دولت‌ها و مسئولان تا چه ميزان مي‌توانند به اين روند کمک کنند؟
انتظاري که از دولت‌ها وجود دارد اين است که زمينه لازم را فراهم کنند که احزاب به نفع جامعه کارآمد شوند. البته همه وظايف هم برعهده دولت‌ها نيست. احزاب بايد بتوانند نيروي انساني توانمند داشته و کميسيون‌هاي مختلف تشکيل دهند تا از طريق بحث در کميسيون‌ها به برنامه‌هايي براي عبور از چالش‌ها و توسعه کشور دست يابند. در اين صورت دولت به احزاب مانند گروهي از کارشناسان خواهند نگريست و در سياست‌هاي داخلي و خارجي و مسائل فرهنگي و اجتماعي و مسائل مربوط به زنان از ظرفيت احزاب استفاده خواهد کرد. اگر چنين شود اميد به کشور تزريق خواهد شد. مهاجرت جوانان و خصوصا مهاجرت دانشجويان و طبقه متخصص از اين رو سرعت گرفته است که اميد نسبت به آينده کاهش يافته است. امروز يکي از کشورهايي که با مهاجرت نخبگان روبه‌رو است ايران است. همين مورد مهاجرت مي‌تواند از سوي احزاب پيگيري شود. احزاب چون داراي بدنه علمي و دانشگاهي هستند و با دانشجويان و نخبگان جامعه در ارتباط هستند به خوبي مي‌توانند علت مهاجرت نخبگان را دسته‌بندي کنند و راه‌حل براي عدم خروج نخبگان از کشور ارائه دهند. دولتمردان بايد بپذيرند که حزب متعلق به کشور است.
راه نهايي براي درک دولتمردان از مشکلات جامعه چيست؟
بايد به تحزب توجه ويژه‌اي صورت گيرد و همه در اين زمينه به صحنه بيايند و در ارتباط با توسعه فرهنگ تحزب به وظيفه خود عمل کنند تا بتوانيم مشکلات امروز که در گذشته چالش‌هاي کوچکي بودند را برطرف کنيم. ضمن اينکه بايد مشکل را رفع کرد در غير اين صورت استخوان لاي زخم خواهد ماند و هر چند يک بار صداها و اعتراضات شنيده خواهد شد. از اين جهت بايد با ديدگاه کارشناسي حزبي مسائل کشور را دائما رصد کرد.